هدف نهایی ما از ابتدا قهرمانی در جام جهانی بود
عبدی: تاریخسازی نه، وظیفهمان را انجام دادیم
حسین عبدی سرمربی تیم نوجوانان در گفتوگویی تفصیلی به تشریح وضعیت تیمش در جام جهانی زیر ۱۷ سال و اهداف این تیم پرداخت. عبدی درباره انتخاب بازیکنان تیم نوجوانان میگوید: شخصاً به سراسر ایران رفتم و از دل محلات و مدارس بازیکنان و استعدادها را کشف کردم. ما در ایران استعداد زیاد داریم، اما به شکل سیستماتیک آنها جذب باشگاهها نمیشوند و باید خودت بروی و آنها را پیدا کنی. من تقریباً تمام ایران را رفتم. به جرأت 5 هزار نفر را دیدم و بعد از 15 روز تیمی را به تاجیکستان بردم که اولین قهرمانی را به دست آورد. هرگز و در هیچ مقطعی درهای تیم ملی را نبستم. هر کس میآمد و میگفت میخواهم تست بدهم، من قبول میکردم. همه بازیها در همه مقاطع را میدیدم و از هر سفری برای دیدن بازیهای محلی هم استفاده میکردم.
وی خاطرهای از جذب بازیکنان تستی برای تیم ملی تعریف کرد: کافی است که بدانید از 40 نفری که به اردوی آخر تیم ملی دعوت شدند، 20 نفر تستی بودند. بعد از تاجیکستان یک روز سر تمرین دیدم پسری ناراحت گوشهای نشسته، گفتم چه مشکلی دارد؟ گفتند آمده تست بدهد اما قبلاً ثبت نام نکرده، من گفتم عیبی ندارد به او لباس بدهید. او تست داد و الان عضوی از همین تیم ما و ستارهای برای آینده است. تصور کنید آن روز از او تست نمیگرفتم، چون ثبت نام نکرده و سرزده آمده بود. قبل از همین سفر اخیر ما به تایلند و در حالی که تنها 4 هفته به اعزام تیم زمان باقی بود، من از یک نفر تست گرفتم که الان عضو تیم ملی است.
وی درباره نقشه راه و هدفگذاریهای مقطعی و بلندمدت تیم نوجوانان بیان کرد: برای بچههای نوجوانان یک نقشه راه با اهداف مقطعی مشخص کردم. از همان ابتدا هدف نهایی و بزرگ ما قهرمانی در جام جهانی بود. آن داستان معروف را همه شنیدند که شما باید هدف بزرگی داشته باشید و بیشترین تلاش خود را بکنید تا آن وقت حتی اگر به نیمی از نتیجه هم برسید، احساس خوبی داشته باشید. اگر ما هدفمان را کوچک انتخاب میکردیم اصلاً به اینجا نمیرسیدیم. تو باید بخواهی مارادونا شوی تا شاید به تیم ملی کشورت برسی. اگر فقط هدف ما حضور در جام ملتهای آسیا بود، اصلاً به جام جهانی نمیرسیدیم!
وی همچنین تشکر ویژهای نیز از مهدی طارمی کرد و گفت: یک تشکر ویژه از مهدی طارمی دارم که شاید خودش راضی نباشد من این را بگویم، اما بدانید که در یک تمرین که همزمان شده بود با حضور تیم ملی بزرگسالان، یکی از بازیکنانم کفشش پاره شد. رفت بیرون تا آن را بچسباند و وقتی برگشت گفت آقا مهدی به من گفته 2 دقیقه بیا هتل المپیک! من گفتم طارمی با تو چه کار دارد؟ گفت نمیدانم! چون اجازه نمیدهم این بچهها تنها جایی بروند و در زمان مدت اردو خودم را مسئول همه چیز آنها میدانم، گفتم با سرپرست برو و برگرد. وقتی برگشت بال درآورده بود! طارمی دیده بود که او مشغول چسب زدن به کفشش و ناراحت است و به او یک جفت کفش با نام خودش داد. آن بچه آن شب با همان کفشها خوابید و چنان انگیزهای گرفت که الان فیکس تیم ماست. مهدی بزرگی خود را نشان داد و به بچهها بزرگی آموخت. او به یک نوجوان امید و آینده داد، کسی که ممکن بود حتی خط بخورد، اما حالا فیکس تیم ملی است.