بهتاش فریبا: منصورخان خانه و شرکتش را برای استقلال فروخت
پورحیدری غیر از پزشک همه کاره تیم بود
مهدیه دریابیگی
روزنامه نگار
جلوی قاب عکسی ایستاده و گهگاهی اشکهای چشمانش را پاک میکند، قابی پر از خاطره و دلی که هر بار با دیدنش به لرزه میافتد. کمی جلوتر که میروی عکس مرحوم پورحیدری را میبینی که کنار زمین چمن زانو زده و با اسپری بیحسی پای بهتاش فریبا را مداوا میکند. این همان قاب عکسی است که بهتاش هر بار مقابل آن میایستد اشکهای خود را پاک میکند، خاطرهای فراموش نشدنی و قابی که بعید است که دیگر توسط هیچ مربی تکرار شود. آبان ماه برای استقلالیها یادآور از دست دادن پدر استقلال است، مردی که هفت سال پیش ویترین افتخارات استقلال را تنها گذاشت و رفت و آن قدر از خودش خاطره به جا گذاشته که هر کس به باشگاه استقلال قدم میگذارد، بعید است نام او را به زبان نیاورد. دو ستارهای که امروز روی پیراهن استقلال نشسته یادآور تلاشهای همین مرد است (هم در نقش مربی و هم در نقش بازیکن). مردی که هم تیم ملی و هم استقلال را در آسیا به سکوی قهرمانی رساند مثل همان قاب عکسی که از آن یاد شد کنار زمین زانو میزد و در نقش یک پزشک کاربلد پای شاگرد خود را درمان میکرد. به همین دلیل هم امروز بهتاش فریبا و یا هر بازیکنی که با پورحیدری کار کرده است نمیتواند بغض خود را مخفی کند و خاطرات آن زمان را نادیده بگیرد. همین نوستالژی تلخ اما زیبا بهانهای شد تا به سراغ بهتاش فریبا برویم و در مورد خاطرات آن زمان از او پرس و جو کنیم.
عکسی از مرحوم پورحیدری دیدیم که کنار زمین نشسته و در حال مداوای پای شما است. همین عکس بهانهای شد تا به سراغ شما بیایم و در مورد زمان مربیگری مرحوم پورحیدری با هم صحبت کنیم.
بله من آن قدر آن عکس را دوست دارم که آن را قاب کرده و به دیوار خانهام زدهام. دوست دارم همیشه این عکس جلوی چشمم باشد.
چرا در این عکس آقای پورحیدری پای شما را مداوا میکردند. مگر پزشک نداشتید؟
پزشک بود اما چون قراردادی نداشت اگر کار داشت میرفت و همه مسئولیتها به عهده آقای پورحیدری میافتاد. ایشان همه کار را خودشان انجام میدادند. برای همین هم هست که این عکس جاودانه شد و نشان از تعهد بالای مرحوم پورحیدری بود.
این عکس مختص کدام بازی است؟
نمیدانم، درست به خاطر ندارم اما در هر بازی شرایط همین بود و همانطور که گفتم منصور پورحیدری همه کارها را انجام میداد. این نشان میدهد تیم چقدر یکدل و یکرنگ بود و چقدر احترامها حفظ میشد، برعکس حالا که هیچ احترامی حفظ نمیشود. احترام حلقه مفقوده فوتبال حال حاضر است.
کمی از شخصیت ایشان موقعی که مربی بودند برای مخاطبان صحبت میکنید؟
آنهایی که از نزدیک با ایشان در ارتباط بودند میدانند چه شخصیت بالایی داشت و هیچ کس به آمار پورحیدری نمیرسد. همانطور که میدانید دو قهرمانی استقلال در آسیا (هم در نقش بازیکن و هم در نقش مربی)، قهرمانی تیم ملی در آسیا با مربیگری ایشان اتفاق افتاده است و چه شخصی قرار است این افتخارات را دوباره تکرار کند.
چند سال در استقلال بازی کردید و توانستید شاگرد مرحوم پورحیدری باشید؟
من 10 سال برای استقلال بازی کردم و بیشتر این سالها شاگرد منصورخان بودم.
از نظر اخلاقی ایشان چطور مربی بود؟
بسیار صمیمی. در کنار این صمیمیت نظم و انضباط نیز داشتند. آن زمان هم بازیکنان برای پول بازی نمیکرد؛ عشق و علاقه به استقلال شرط اول بود. همین قدر از شخصیت آقای پورحیدری برای شما بگویم که ایشان برای استقلال خانه و شرکتش را فروخت تا بتواند خرج تیم را بدهد. اینقدر عاشق استقلال بود و برای این تیم توان گذاشت. همین جایگاه والای او باعث شده تا قدیمیهای استقلال با او رفت و آمد خانوادگی داشته باشند و حالا با وجودی که ایشان رفتهاند با خانواده محترمشان رفت و آمد داریم.
آقای پورحیدری به پدر استقلال معروف هستند و استقلال هفت سال است از داشتن این پدر محروم شده!
واقعاً این عنوان برازنده مرحوم پورحیدری بود. شخصی دلسوز و عاشق که تمام زندگیاش را برای استقلال گذاشت و ویترین افتخارات ایشان در استقلال موجود است. واقعاً افتخار میکنم شاگرد چنین مردی بودم و از اینکه از بین ما رفتند خیلی ناراحت هستم. واقعاً جای ایشان خالی است.