صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • فوتبال ایران
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • استقلال
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و چهارصد و بیست و هفت - ۰۱ آبان ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و چهارصد و بیست و هفت - ۰۱ آبان ۱۴۰۲ - صفحه ۹

سر بابی چارلتون؛ رؤیای پدران انگلیسی برای فرزندانشان

یک قهرمان واقعی

می‌گفتند اگر یک انگلیسی به جایی برود که کسی انگلیسی بلد نباشد، می‌تواند با دو کلمه مورد استقبال قرار بگیرد: بابی چارلتون. این یک افسانه است اما مثل همه افسانه‌ها از واقعیت چاشنی دارد.
بابی چارلتون یک قهرمان واقعی بود و هر چیزی که مردم کشورش از یک قهرمان انتظار داشتند، در خود داشت. استعدادی شگرف همراه با میل بی‌پایان به پیشرفت و حرکت در مسیر کمال. اما بالاتر از اینها، چارلتون انسان فروتنی بود که به ندرت صدایش را بالا می‌برد، هیچ وقت از خودش تعریف نکرد و نجابت در رفتار و گفتارش آشکار بود. جای تعجب نیست که در دل مردم جا دارد و از آن نوع آدم‌هایی است که پدران انگلیسی آرزو می‌کنند فرزندانشان مثل او شوند.
آمار او گویا است: 249 گل در 758 بازی برای منچستریونایتد و 49 گل در 106 بازی ملی. چارلتون اما میل به گل‌های دراماتیک داشت، کلاسیک‌هایی که جام می‌برد و یک عصر را شکل می‌داد. وقتی مردم از گل‌های بابی چارلتون حرف می‌زنند، حسرت و عشق را توأمان دارند، چیزی که در دوران 20 ساله حرفه‌ای او فراوان بود.
اوج افتخارات دوران بازی او قهرمانی در جام جهانی 1966 بود اما همه این جام‌ها و افتخارات به فروتنی او خدشه‌ای وارد نکرد. بابی در اکتبر 1937 متولد شد و در ژانویه 1953 در مدرسه فوتبال منچستریونایتد ثبت‌نام کرد. بعد از اولین بازی‌اش برای یونایتد مقابل چارلتون اتلتیک در سال 1956، مربی‌اش سر مت بازبی گفت: «فکر می‌کنم چیز خاصی پیدا کرده‌ایم» پیش‌بینی‌های بازبی غلط نبود و این از همه درست‌تر بود.
او با سایر «بچه‌های بازبی» موفقیت‌های زیادی به دست آورد، اولین تیم انگلیسی که در جام باشگاه‌های اروپا بازی کرد و دو سال به نیمه نهایی رسید تا اینکه برف زمستانی مونیخ یک تراژدی به وجود آورد که جزئیاتش در تاریخ فوتبال انگلیس ثبت شده است. فاجعه دوم فوریه 1958 جان 23 نفر را گرفت از جمله هشت بازیکن یونایتد. بابی 20 ساله بیهوش روی صندلی‌اش بود. از هواپیمای در حال سوختن بیرونش کشیدند و اوورکت خود را روی بازبی انداخت که در برف‌ها خوابیده بود. چارلتون در نخستین بازی یونایتد بعد از فاجعه مونیخ برابر شفیلد ونزدی به میدان رفت و تا آخر عمر خاطرات قربانیان آن فاجعه آزارش داد.
ریکاوری فیزیکی اما با سرعت ادامه یافت و فقط دو ماه بعد، چارلتون نخستین بازی ملی‌اش را مقابل اسکاتلند انجام داد که با اولین گل ملی‌اش همراه بود. او برای جام جهانی سوئد به تیم ملی انگلیس دعوت شد اما عجیب بود که در هیچ مسابقه‌ای بازی نکرد. بعدها بازیکن ثابت انگلیس شد، در جام جهانی 1962 شیلی الف رمزی مربی تیم شده بود، تا یک چهارم نهایی پیش رفتند اما به برزیل باختند.
چارلتون که به یکی از بهترین بازیکنان جهان تبدیل شده بود، مایه امید انگلیس در میزبانی جام جهانی 1966 بود و در آن تورنمنت، چارلتون به جمع قهرمانان ورزش انگلیس راه یافت. مقابل اروگوئه خوب نبود اما گلزنی را از برد مکزیک شروع کرد و پیروزی برابر فرانسه، انگلیس را صدرنشین گروه کرد.
با شکست آرژانتین در یک چهارم نهایی رؤیاپردازی آغاز شد. ویمبلی قلعه انگلیسی‌ها محسوب می‌شد و با هر بازی در کنار برج‌های دوقلو، حس شکست‌ناپذیری بیشتر القا می‌شد. پرتغال اوزه بیو تست واقعی نیمه نهایی بود اما چارلتون با بهترین بازی‌اش در این تورنمنت دو گل زد که اسطوره پرتغالی‌ها یکی را جبران کرد. بابی چارلتون درخشید و تیمش را به فینال جام جهانی برد، چهار روز بعد نوبت ژرمن‌ها بود.
آلمان غربی تیم فوق‌العاده‌ای در همه جای زمین بود به خصوص فرانتس بکن باوئر جوان. این گفته سر جف هرست بعد از نیم قرن است. الف رمزی به بابی گفت: «می‌خواهم مراقب بکن باوئر باشی.» مربی آلمان هم همین را به فرانتس گفت بنابراین دو تا از بهترین‌های جهان مأمور دفع یکدیگر شدند به نفع تیم. هر دو کارشان را عالی انجام دادند اما در نهایت بابی برنده از زمین خارج شد. چارلتون 28 ساله یک رؤیای دیگر داشت که با فاجعه مونیخ ناتمام ماند. آنها در سال 1967 لیگ را بردند و دوباره به جام باشگاه‌های اروپا رسیدند و سه نفر که مجسمه‌شان بیرون اولدترافورد قرار دارد، شاید مثلث بی‌تکرار تاریخ فوتبال انگلیس یعنی جورج بست، دنیس لا و بابی چارلتون یونایتد را به آرزویش رساندند. سال قبل گلاسکو سلتیک نخستین تیم بریتانیایی قهرمان جام شده بود و یونایتد باید در فینال ویمبلی مقابل بنفیکای اوزه بیو قرار می‌گرفت. همه چیز آماده بود و با گل بابی قهرمانی نزدیک شد اما بنفیکا به گل تساوی رسید و اوزه بیو می‌توانست بنفیکا را جلو بیندازد. کار به وقت اضافه کشید و جورج بست گل اول و دوم، برایان کید گل سوم و چارلتون گل آخر را زد. دوباره با یاد هم‌تیمی‌‎هایش به گریه افتاد و این بار تنها نبود.
در جام جهانی 1970 مکزیک تا یک چهارم نهایی رفتند. 2 بر یک از آلمان پیش بودند که چارلتون خسته تعویض شد و انگلیس 3 بر 2 باخت. برادران چارلتون از فوتبال ملی کناره گرفتند. بابی سه سال دیگر در یونایتد ماند و مربی پرستون شد اما مربیگری سرنوشت او نبود و در سال 1975 از این جنبه فوتبال هم کنار کشید.
افتخارات ادامه داشت. در سال 1984 مدیر یونایتد شد و 10 سال بعد لقب شوالیه گرفت. در سال 2009 بالاترین لقب افتخار شهر منچستر را به او دادند و در سال 2016 بخش جنوبی اولدترافورد به نام او نامگذاری شد.
بابی در سال 1961 با نورما ازدواج کرد و تا آخر عمر در کنار او بود. آنها دو دختر داشتند و زندگی فوق‌العاده‌ای را پشت سر گذاشتند. او در تمام عمر خدمات شایسته‌ای به باشگاهش، کشورش و ورزش مورد علاقه‌اش کرد، یعنی همان کاری که همه جوانان در گذشته در پرواز مونیخ انجام می‌دادند. حالا که بابی چارلتون به آنها ملحق شده، همه به او افتخار می‌کنند.

 

جستجو
آرشیو تاریخی