استقلال «دشمن بیرونی» نمیخواهد
وصال روحانی
روزنامه نگار
جدلهای علی خطیر مدیرعامل و جواد نکونام سرمربی استقلال دوباره چنان شدت گرفته که تردیدی وجود ندارد این باشگاه برای تضعیف هرچه بیشتر جوهره درون و مکانیسم کاریاش به هیچ «دشمن بیرونی» نیازمند نیست وهمین عوامل درونی برای اضمحلال آبیها کفایت میکند.
اختلاف مذکور فقط بر سر تفاوت در نحوه فکر دو مقام مذکور نیست و بیشتر از این نکته برمیخیزد که هیچ یک رضایت نمیدهند با برداشتن قدمی کوچک به سمت طرف مقابل یک توافق حتی نصف و نیمه را بین خود برقرار کنند. پیامد چنین قدمی میتواند صحبتهای بیشتر بین دو سو و در نهایت راضی شدن به این باشد که هر یک از آنها نه صددرصد آمالشان بلکه 50 و حتی 40 درصد اهدافشان را برآورده کنند و از تجمع چنین درصدهایی تیمی شکل بگیرد که نه فقط دلخواه نکونام بلکه مورد تأیید 50 درصدی خطیرهم باشد و خطیر هم بپذیرد که تیم حاصله لااقل از نیمی از ویژگیهای مورد نظر نکونام بهره بگیرد.
قسمت عمدهای از وجود حس منفی بین خطیر و نکونام از این نکته سرچشمه میگیرد که در زمان انتصاب نکونام به عنوان سرمربی آبیها خبری از خطیر نبود و سرپرستی آنها به درست یا غلط در اختیار حجت کریمی بود. مهرداد محمدی هم در همان ایام به استقلال جذب شد و روال اداره باشگاه به گونهای بود که نکونام برنامههای خود را گرداگرد آن چید و کم و بیش هم راضی بود. کریمی ظاهراً به او ضمانتهایی را داده بود که بازیکنان دلخواه وی را تا سر حد امکان استخدام کند ولی وی که البته یک دوره سرپرستی سرشار از حرف و حدیث داشت، در یک روند تجدید نظرطلبی تازه از سوی مدیریت وقت وزارت ورزش کنار گذاشته شد و خطیر جای او را گرفت. کریمی شاید برای تأمین هر میزان سرمایه جهت جذب بازیکنان مورد نظر نکونام حتی در صورت عبور از قانون «سقف مخارج عمومی» باشگاهها مشکلی نداشت اما خطیر به این باور آمد که قانون مذکور را دور نزند و فقط بازیکنانی را بخرد که قیمتشان به فراخور قانون فوق بود. طبیعی بود که با چنان ارقامی (5 تا 15 میلیارد تومان) نمیشد نفراتی را خرید که نکونام میخواهد و قیمتشان بسیار بیشتر بود و به این ترتیب روابط دو طرف قفل شد. صحبتها و برخی مصاحبههای دو طرف هم آب را بیشتر گلآلود کرد و اوضاع را به بنبست کنونی کشاند.
تنها نکتهای که برای گفتن باقی مانده، لزوم ورود برخی پیشکسوتان باشگاه و دلسوزان فوتبال به ماجرا به قصد تلطیف اوضاع است. درست است که در آن صورت هم روابط دوجانبه گرمی بین سرمربی و مدیرعامل برقرار نخواهد شد اما لااقل از تنشهای موجود کاسته خواهد شد و یک ترک مخاصمه ولو اجباری بهتر از ادامه دادن به مجادلهای است که رقبای این باشگاه را متعجب و شاید هم شادمان کرده است. متعجب از این همه بیتدبیری و نداشتن گذشت و شادمان از اینکه یکی از دو غول فوتبال پایتخت آنقدر توان «خودتخریبی» دارد که مخالفان مستقل در بیرون از باشگاه هرمیزان هم که تلاش و تجمیع قدرت کنند، حتی به نیمی از این توان هم نائل نمیآیند.