سایه و روشن های یک ناکامی غیرمنتظره
دژ معمــــــــار شکست
آرش عبدی
روزنامه نگار
روزهای تلخ والیبال ایران ادامه دارد و نایب قهرمانی تیم ملی والیبال در قهرمانی آسیا و شکست یکطرفه مقابل ژاپن باعث شد یک بار دیگر تنور انتقادات از بهروز عطایی داغ شود. اینکه از عطایی انتظار برود به عنوان سرمربی تیم ملی پاسخگوی نتایج این تیم باشد واقعیتی کتمانناپذیر است؛ اما تصور اینکه با تغییر کادرفنی، مشکلات تیم ملی رفع شود به بیراهه رفتهایم. ناکامی امروز والیبال ایران، محصول تصمیمات اشتباهی است که در طول سالها برای والیبال ایران گرفته شده است. در ادامه این گزارش به دلایلی که چنین وضعیتی را برای موفقترین رشته گروهی ورزش ایران ایجاد کرده پرداخته شده است.
داورزنی و تیم ضعیف مدیریتی
محمدرضا داورزنی که به طور خودجوش به وی لقب معمار نوین والیبال ایران داده شده هیچگاه نخواست واقعیتهای والیبال را ببیند. چه بسا اینکه اگر غیر از این بود از نفرات باتجربهتر و متبحرتری در ساختار فدراسیون والیبال استفاده میکرد.
در اینکه وحید مرادی مدیری با پرستیژ بینالمللی است شکی وجود ندارد و ایکاش از او در جای درست استفاده میشد. مرادی که نزدیکترین فرد به داورزنی است در همه تصمیمات فنی پیرامون تیمهای ملی و حتی چگونگی برگزاری لیگ نقش داشته است.
در خصوص سازمان لیگ و کمیتههای مختلف بخصوص کمیته داوران هم چنین وضعیتی حاکم است. محسن ترابی با کمترین سابقه مدیریتی در ورزش، مدیریت لیگی را بر عهده گرفت که قرار بود در حد و اندازه سطح والیبال ایران برگزار شود.
لیگی که اهمیت ندارد
ایران یکی از 10 قدرت برتر والیبال دنیا محسوب میشود. بر همین اساس انتظار میرود لیگ برتر والیبال ایران حداقل در حد و اندازههای یکی از لیگهای معتبر قاره آسیا باشد اما عملاً اینگونه نیست. در حال حاضر لیگهای ژاپن، چین، کره جنوبی و حتی کشورهای عربی به لحاظ برنامهریزی و زیرساختها شرایط بسیار بهتری نسبت به لیگ ایران دارند.
هنوز مشخص نیست فصل آینده لیگ برتر با چند تیم و به چه شکل برگزار میشود. هر سال هر مدیری که عهدهدار مدیریت لیگ میشود با تصمیمات خلقالساعه لیگ را به یک شکل برگزار میکند. از طرفی در حالی که بازی در لیگ برتر باید برای بسیاری از تیمها آرزو باشد اما این تیمها در همان بدو تأسیس این شانس را پیدا میکنند که در بالاترین سطح والیبال باشگاهی کشور بازی کنند. این تیمها که یک شبه تأسیس میشوند عمر کوتاهی هم دارند و در نهایت محو میشوند و فعالیتشان به پایان میرسد. در چنین شرایطی که هیچ ثباتی در لیگ برتر والیبال ایران نیست چگونه میتوان انتظار داشت تیم ملی والیبال با ترکیبی که بازیکنانش عمدتاً در لیگ داخلی بازی میکنند مقابل تیمهای بزرگ دنیا که ستارههای بینالمللی زیادی را در اختیار دارند حرفی برای گفتن داشته باشد.
بازیکنسالاری
بلای خانمانسوز والیبال ایران
بارها بازیکنسالاری در والیبال مورد نقد قرار گرفته است؛ اما تا به امروز و با وجود اینکه برخی از مسببان آن دیگر در تیم ملی والیبال حضور ندارند اما همچنان بازیکنسالاری به شکل افسارگسیختهای در این تیم رخنه کرده است. نتیجهگرایی که سیاست همیشگی داورزنی است باعث شد او با چشمان بسته از کنار این معضل رد شود.
در والیبال روز دنیا به بازیکن اجازه داده نمیشود که در خصوص مربیانش به اظهارنظر بپردازد؛ اما در والیبال ایران اینگونه نیست. مصاحبه 2 بازیکن باتجربه تیم ملی والیبال که در حین و پس از لیگ ملتها منتشر شده نمونه عینی این مسأله است. بازیکنانی که به لحاظ فنی قابل قیاس با ستارههای بزرگ دنیا نیستند؛ اما ادعاهایشان چندین برابر همین ستارهها است. در همین فینال مسابقات قهرمانی آسیا عیار این بازیکنان مشخص شد.
تنها ولاسکو بود که توانست مقابل غول بازیکنسالاری ایستادگی کند و پس از آن سایر مربیانی که هدایت تیم ملی را بر عهده داشتند گرفتار این معضل شدند. بازیکنانی در تیم ملی بودند که به جای سرمربی، بازیکن تعویض میکردند؛ ساعت تمرین تیم ملی را خودشان تعیین میکردند. در زمان بازیها نیمکتنشینی را بر نمیتابیدند و بدتر اینکه لیست تیم ملی را برای حضور در المپیک تغییر میدادند.
حالا هم همقطاران همان بازیکنان جو مسمومی را در تیم ملی ایجاد کردهاند و باعث شدهاند به بازیکنان دیگر اینگونه القا شود که سطح فنی آنها بالاتر از سطح فنی کادرفنی است. کادرفنی فعلی تیم ملی هم با این مسأله مدارا میکند؛ چرا که همان سیاست نتیجهگرایی باعث شده مربیان تیم ملی هم به فکر بقای خودشان باشند.
ویترینی که جمع شد
تصور محمدرضا داورزنی از مدیریت خودش به این شکل است که به واسطه اینکه والیبال ایران توانسته در بین 10 تیم برتر دنیا قرار بگیرد و همچنین تیمهای پایه کشورمان چندین بار قهرمان جهان شدهاند پس او مدیر موفقی است. البته نمیتوان دستاوردهایش در طول سالیان طولانی که رئیس فدراسیون والیبال بوده را نادیده گرفت؛ اما با نگاهی به واقعیتهای والیبال ایران مشخص میشود که اشتباهات مدیریتی او آنقدر زیاد بوده که در برههای طولانی، باعث توقف والیبال ایران شده است.
در دو دهه گذشته نسلی که از سعید معروف، سیدمحمد موسوی، عادل غلامی، فرهاد قائمی، امیر غفور، شهرام محمودی و برخی دیگر از بازیکنان تشکیل شده بود در بیشتر تورنمنتها اعم از مسابقات قهرمانی آسیا، بازیهای آسیایی، مسابقات جهانی و المپیک شرکت کردند. مربیان خارجی تیم ملی که به آنها گوشزد شده بود در هر تورنمنتی فقط باید به دنبال کسب نتیجه باشند هیچگاه اهمیتی به نسلسازی ندادند. ضمن اینکه معضل بازیکنسالاری هم در این مسأله نقش داشت و پیراهن تیم ملی به یکسری از بازیکنان شایسته نمیرسید.
داورزنی که سالها دلخوش به همین نسل بود و بسیاری از مسائل مهم والیبال از جمله لیگ اهمیتی برایش نداشت به یکباره دید ظرف والیبال ایران خالی شده است. در نهایت آوار این بیتدبیریها روی سر عطایی خراب شد. او کارش را با نسلی آغاز کرد که کمترین تجربه بینالمللی را داشت. با این حال بازیکنان آیندهداری همچون امین اسماعیلنژاد، پوریا خانزاده، محمد ولیزاده، علی حاجیپور و... به تیم ملی تزریق شدند که میتوانند آینده تیم ملی را بیمه کنند. اتفاقی که باید در زمان کولاکوویچ رخ میداد؛ اما این مربی بر اساس همان سیاست نتیجهگرایی که هم مورد پسند فدراسیون بود و هم اینکه خودش جرأت نتیجهگرایی و مقابله با سالارهای تیم ملی را نداشت، ترجیح داد تغییری در ترکیب تیم ملی ایجاد نکند.
صلابتی که
از دست رفت
تا پیش از المپیک توکیو، داورزنی در مقابله با هر انتقادی به دستاوردهایی که تیم ملی والیبال در یکی، دو دهه گذشته کسب کرده اشاره میکرد و حتی زمانی که وزارت ورزش را برای ریاست دوباره در فدراسیون والیبال رها کرد خودش را منجی والیبال میدانست. هر چند انتخابات فدراسیون والیبال که سال 98 برگزار شد زنگ خطر را برای او به صدا درآورد. داورزنی در این انتخابات تنها 26 رأی کسب کرد و در طرف مقابل بهنام محمودی که تا شب انتخابات هم مشخص نبود در مجمع حاضر میشود یا خیر موفق به کسب 16 رأی شد.
حالا قرار است انتخابات فدراسیون والیبال نهایتاً تا دو ماه دیگر برگزار شود؛ انتخاباتی که قطعاً داورزنی تمایلی به برگزاری آن در این بازه زمانی نداشت؛ چرا که او اگر بتواند بار دیگر به عنوان کاندیدا در مجمع حاضر شود کار سختی برای کسب آرای لازم خواهد داشت.
داورزنی دستاوردهای زیادی برای والیبال ایران داشت؛ اما به نظر میرسد او در سالی که تیم ملی در لیگ ملتها و قهرمانی آسیا عملکرد ضعیفی داشته است تاوان تصمیمات اشتباه خود را خواهد داد. دژ مستحکم معمار، تَرَک برداشته و دیگر مثل گذشته نیست که بتواند همه اعضای مجمع را به خط کند و شاید این بار زمان خداحافظی با داورزنی رسیده باشد.