در حافظه موقت ذخیره شد...
رونالدو و نیمار نمیخواهیم؛ مرحمت کنید برق نرود!
روزنامه نگار
1: سالها قبل استاد پرویز زاهدی که در همین مؤسسه ایران سردبیر ورزشی بود تعریف میکرد که: «روز افتتاحیه ورزشگاه آزادی، دقیقاً نیم قرن پیش خبرنگاران زیادی از کشورهای آسیایی آمده بودند. همه مات و مبهوت بودند از این همه سازه عظیم و عجیب. خوب یادم هست که یکی از کرهایها گفت یعنی میشود روزی ما در کره جنوبی چنین ورزشگاهی با این همه امکانات داشته باشیم؟ ورزشگاهی که همه چیز داشته باشد و بشود در آن المپیک را برگزار کرد.»
نیم قرن قبل. دقت کنید. اصلاً شوخی نیست. خودش یک تغییر نسل است. 50 سال قبل که شاید فقط اروپاییها مجموعهای مثل آزادی را داشتند چمن این ورزشگاه از زیر و با آبگرم آبیاری میشده تا در زمستان یخ نزند. سالن کشتی و استخر شنا و پاتیناژ هم پیشکش. حالا از آزادی اما چیزی نمانده است...
2: دیگر بریزیم دور این قیاسهای پوچ و عبث را. هر جایی مینشینی یکی از در میآید داخل و میگوید: «عربستانیها را دیدهاید؟ ترکاندهاند.» ترکاندهاند که ترکاندهاند! اینکه عربستان نفت دارد، ما هم نفت داریم، آنها رونالدو و نیمار را به لیگشان میآورند و ما یک پرنده فروش را، دیگر نخنما شده است. منطقی فکر کنیم. آنچه که امروز دارد در عربستان رخ میدهد زمین تا آسمان با استانداردهایی که ما داریم متفاوت است؛ پس بیایید دیگر خودمان را از ترازوی قیاس پایین بیندازیم و مدام نگوییم آنها فلان چیز را دارند و ما نداریم آن هم در شرایطی که قرار است داورانمان را برای آموزش VAR به کشورشان بفرستیم.
3: به آزادی میرسیم. پرسپولیس بازی یک بر صفر را مساوی کرده و انگیزههای زیادی برای بردن ذوبآهن دارد که یکدفعه برق میرود! البته این قطعی برق برای همه ما ایرانیها عادی شده است. یک بار مثل بازی پرسپولیس و ملوان یک گربه نقش پررنگی در قطع شدن برق ورزشگاه آزادی داشت. البته از آن اتفاق 10 سال میگذرد، هر چند که چند بار دیگر هم در طول این سالها برق آزادی رفت اما از 10 سال قبل تا حالا حتی به توصیههای معاون بهرهبرداری و دیسپاچینگ شرکت توزیع برق تهران بزرگ توجه نشد که آن سال گفته بود: «قطع برق بهدلیل نقص فنی تأسیسات برقی و پستهای اختصاصی مجموعه آزادی بود. ضرورت دارد اقدامات لازم در خصوص تجهیز مجموعه ورزشی آزادی به برق اضطراری مطمئن صورت گیرد.» ظاهراً مکاتبات در حد همان مکاتبات در کارتابل مدیران مانده است و چه بسا بایگانی هم شده باشد.
4: آبخوری، سرویس بهداشتی، چمن، امکانات رفاهی، کمکداور ویدیویی، جایگاه ویژه، نور ورزشگاه، پارکینگ مناسب، رستوران مناسب، جایگاه ویژه زنان، چکه نکردن سقف ورزشگاه، میکسدزون مناسب، رختکن مناسب، سرویس عمومی مناسب و ...آقایان مسئول! نگران چیزی نیستیم، حتی نگران رونالدو، نیمار و کریم بنزما که میخواهند به ایران بیایند. دیگر از این بدتر که نمیشود. تهش میروند میگویند رفتیم یک جای خوش آب و هوا با مردمانی خوب، مهربان و میهماننواز. رفتیم یک جایی که میگفتند چهار فصل است، زیبا است و انصافاً هم بود. غذاهایش را که نگوییم. دلمان تنگ میشود برای ایران و مردمانش اما...همین اما را که بگویند خودش هزار و یک قصه دارد با روایتهایی متفاوت.