صفحات
شماره هفت هزار و سیصد و هفتاد و هفت - ۲۶ مرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و سیصد و هفتاد و هفت - ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۱۴

صد ســال تنهایــی

مهدی طاهرخانی
روزنامه‌نگار
به این عکس خیره شوید. تصویری که شاید یک دنیا غبن و حسرت از آن می‌بارد. دو ابرستاره، دو اعجوبه و دو نابغه و  دو  «8» تکرار نشدنی. روی دست آنها نیامده؛ شاد هیچ‌وقت هم نیاید.
کاش این دو 8، چند دهه دیرتر به دنیا می‌آمدند. کاش می‌شد این دو را از ابتدای همان دهه 60، فریز کرد و امروز در سن 20 و چند سالگی سـُر و مُر و گنده، در ابتدای تابستان ۱۴۰۲ به بازار فوتبال ایران آورد. می‌دانید اگر مژتبی و ناصر در دوره‌ای که فلان مهاجم ۳۴ ساله از فرط بی‌مهاجمی در لیگ ایران، به روایتی ۷۰ تومان ۲ ساله بسته بودند، قیمت‌شان در وسع و توان جیب هیچ مبارکی نبود؟
این دو، فوتبالیست «معمولی» نبودند، مثل بقیه صرفاً فوتبالیست «خوب» هم نبودند. «اعجوبه» بودند که از شانس بدشان در برهه برهوت و ستاره‌سوز فوتبال ایران به اوج رسیدند. تصور کن نهنگ باشی درگیر یک آبگیر کوچک، بی‌هیچ راهی به اقیانوس تا نشان دهی عظمتت را. همین بزرگی می‌شود درد و عصیان و راه رو به نابودی. زیادی قدت بلند باشد سقف‌های معمولی می‌شود سر به نیست کننده سرت. آنقدر قوز می‌کنی که می‌شوی گوژپشت. ته تهش قطر بود. وسط جنگ، مگر آلمان بجز شیمیایی چیز دیگری بر سر «سردشت» فوتبال ایران می‌ریخت؟
کاش این دو ۸، امروز ۲۲ ساله بودند تا فوتبال ایران می‌دیدید تنها دل‌مشغولی‌اش پیشنهاد رو به انقضای میلان به طارمی نیست. این دو امروز در مارکت فوتبال ایران، دقیقاً به اندازه طارمی و سردار قیمت داشتند و با عذر از این دو فوتبالیست بسیار قابل، به گواه خیلی‌ها قابل‌تر. البته قیاس نسل‌ها از بیخ غلط است فقط خواستم مقیاس را شرح دهم، گیرم کمی هم غلو کنم، باور کنید مهدی و سردار خودشان به نفع این دو می‌کشند کنار. اما خب محل و تاریخ تولد کدام‌مان دست خودمان بود که این دو بخواهند به خاطرش حسرت بخورند؟ اما مژتبی‌ و ناصر همانقدر که در مستطیل سبز معجزه کردند، در زندگی شخصی محتاج معجزه. شانس هم حرفش را نزن. گویی هر چه بود در چمن حراج کردند ‌‌و با جیب خالی رفتند به بازار مکاره زندگی. گل‌های‌شان جفت پوچ در‌آمد.
بگذریم… باغچه هر کدام‌مان را بیل بزنند، قطعاً کرم‌های ریز و‌ درشت خودش را دارد. چشمان‌تان را ببندید و تصور کنید این دو متولد ۸ مرداد ۱۳۸۰ هستند؛ دو ۲۲ ساله. شاید یکی در آلمان جای مدافع کره‌ای در بایرن مونیخ و دیگری اولین خرید قطعی سیتی. البته باز هم ضمانتی بر خوش عاقبتی در زندگی شخصی‌شان نبود چرا که هیچ‌کس با گرفتن کنترل‌ زد خوشبخت نشده انگاری. هرچه بود و هست «حق» این دو، این چهره‌های تا این حد تکیده نیست. حیف شما دلربایان افسانه‌ای دهه ۶۰. امان از آن فوتبال فریبا و دریبل‌های چشم شهلایی. هیچ می‌دانستید اولین 8 جادویی ناصر بود نه مژتبی؟ البته چندان فرقی هم ندارد مثل طلای سفید و زرد، جفتش طلاست؛ با عیار ۲۴.
هر چه بود گذشت، سرتان سلامت جادوگران قدر نادیده از سوی خویشتن در سرزمین سقف‌های کوتاه و دودی. سرتان سلامت که شنیدن از شما خیلی‌ها را عاشق فوتبال کرد و دیدن فوتبال‌تان خیلی‌ها را شیدا.
سال ۱۵۰۲ قرار همگی‌مان زیر خاک اما محال است هواداران قرمز، هشت‌های قرن قبل را از یاد ببرند، ما همه می‌رویم ‌و خنده‌های شما زنده‌تر از همه زنده‌ها می‌ماند به یادگار. می‌گویید نه؟ پس قرار ما صدسال بعد همین جا.

 

جستجو
آرشیو تاریخی