از خلق معجزه تا خوشخیالی صرف
وصال روحانی
روزنامهنگار
این اظهارنظر که صنعت نفت حتی توان کسب سهمیه آسیایی را در پایان فصل بیست و سوم فوتبال کشور هم دارد، ادعایی بیش از حد خوشبینانه است اما عبدالله ویسی امید دارد با همین حربهها و تهییج شاگردانش، «آبادان-برزیلته» را در فصل جدید لیگ از دردسرهای بزرگ فصل گذشتهاش به کلی مصون نگه دارد.
ابقای صنعت نفت در لیگ برتر در حالی که این تیم پرطرفدار آبادانی در فاصله فقط هشت هفته تا پایان لیگ بیست و دوم در رده ماقبل آخر جدول جای داشت و از تیم یک رده بالاتر از خود (مس کرمان) 8 امتیاز کمتر اندوخته بود و دیدارهای بس دشواری را هم باید انجام میداد، کم از یک معجزه نبود اما ویسی که به طور اضطراری جانشین ادوارد تاوارس، سرمربی ناکام و برزیلی این تیم شده و به چهارمین سرمربی آبادانیها در آن فصل تبدیل گشته بود، این کار ویژه را انجام داد. او البته با مدد مس کرمان که ضعیفترین نتایج ممکن را گرفت و با 2 امتیاز برتری بر فرزاد حسینخانی و شاگردانش در لیگ برتر ماندنی شد، آبادانیها را به برپایی جشنی در سطح خیابانها وا داشت که معمولاً فقط از هواداران تیم قهرمان لیگ انتظار آن میرود.
با این حال نگه داشتن نفتیها در لیگ برتر کوچکترین دردسر بزرگی بود که ویسی امسال در آبادان تجربه کرده است. کل اعضای هیأت مدیره صنعت نفت بر سر برخی اختلافات داخلی و البته به نشانه اعتراض به عدم حمایت مسئولان امر از تیم اول شهر آبادان در پایان لیگ از سمتهای خود استعفا دادند و در مدتی که آنها کم پیدا بودند، ویسی تکلیف خود را نمیدانست و نمیتوانست با فرد مسئولی صحبت کند و عهدی ببندد و بر اساس آن کارهای تدارکاتی را برای فصل بعدی شروع کند. وقتی هم که تعدادی از مدیران مستعفی برگشتند و برخی مسئولان تازه به آنها اضافه شدند، دستهای ویسی همچنان بسته بود زیرا پول کافی باز در اختیار نبود و اگرچه او سه بازیکن عراقی را طی 12 روز اخیر جذب کرده ولی صنعت نفت کاملاً مجبور بوده در ایام «پیشفصل» با بودجهای یارگیری و اقدام به تشکیل تیم کند که بیشتر شبیه به سرمایهای صوری است و پولی است که اولاً معلوم نیست کی به دست سران این باشگاه میرسد و وقتی هم که میرسد، چه میزان کمتر از بودجهای است که راجع به آن صحبت و توافق کلامی شده است. وزارت نفت که بر اساس ارتباطات موجود، مالک و حامی صنعت نفت و هر تیم دیگر نفتی چه در خوزستان و چه یکی، دو استان مجاور به حساب میآید، به رسم سالهای اخیر از حمایتی تام و تمام و پشتیبانی مالی حتی 50 درصدی و مشخص و محرز این تیمها خودداری میکند و اگر هم این طبق مصوبات سالهای اخیر این وزارتخانه و منع تیمداری حرفهای توسط وزارتخانهها و صاحبان صنایع باشد، مشخص نیست چرا یک قطع ارتباط کامل بین این نهادها و تیمها صورت نمیگیرد تا طبق آن ضربالمثل معروف «یا زنگی زنگ، یا رومی روم» بر شرایط صنعت نفت و نظایر این تیم مستولی گردد و آنها دائماً روی هوا نباشند و تکلیف و وضعیت مالی خود را به طور شفاف بدانند. گرداندن چنین تیمی در فصل تازه و کسب نتیجه با آن و البته اخذ سهمیه آسیایی به معجزهای بس بزرگتر از فصل پیش نیازمند است و اگر ویسی هنوز به این واقعیت پی نبرده باشد، بسیار کم طول خواهد کشید تا در جریان مسابقات لیگ بیست و سوم و در همان هفتههای نخست این حقیقت را با همه تلخیهای فراوان آن حس و لمس کند. اگر در آن تاریخ هم این مربی پا به فرار نگذارد و همچنان در آبادان بماند، او را میتوان به حق خوش خیالترین مربی سالهای معاصر فوتبال ایران هم توصیف کرد و این را به القاب پرتعداد وی طی دهه اخیر شامل «گواردیولای وطنی»(!) اضافه کرد.