یکی التماس میکند و دیگری بیاطلاع است
مدیران 15 هزار دلاری؟!
آزاده پیراکوه
روزنامه نگار
ستاد عالی بازیهای آسیایی آخرین بررسیهایش را انجام میدهد تا ترکیب کاروان ایران برای حضور در هانگژو را نهایی کند. فرصت کمی باقی مانده و زمان چانهزنی نیست اما تازه رؤسای فدراسیونها یادشان افتاده سر سهمیه بیشتر با کمیته ملی المپیک بحث کنند و اگر نتیجه هم نمیگیرند حداقل از این فرصت برای محبوبیت خود نزد اهالی رشتهشان بهره ببرند.
***
«به مدیران وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک التماس میکنم به ورزشکارم سهمیه بدهند. حاضرم از جیبم هزینه کنم اما این دختر ورزشکار بتواند حضور در بازیهای آسیایی را تجربه کند.»
«به عنوان رئیس فدراسیون حاضر هستم به بازیها اعزام نشوم اما ورزشکاران بروند و نتیجه لازم را کسب کنند، هدف حضور موفقیتآمیز در بازیهای هانگژو است. در صورتی که دوستان در ستاد بازیها اجازه دهند، قول میدهم در بازیهای آسیایی در هر دو رشته سرعت و فری استایل مدال کسب کنیم.»
«هنوز هیچ اطلاعی ندارم. دیروز کمیته ملی المپیک نامه به من نوشته که ستاد عالی بازیهای آسیایی تصمیم گرفته به انتخاب فدراسیون یک تیم (یا زنان یا مردان) اعزام شود. ما هم پاسخ دادیم که شرایط هر دو تیممان یکسان است. انتخاب یک تیم کار فدراسیون نیست و ما این کار را نمیکنیم. ضابطه و شاخص میخواهد. به هر حال این آخرین خبری است که میدانیم.»
اینها بخشی از صحبتهای رؤسای فدراسیونها در مواجهه با انتخاب ورزشکاران اعزامی به بازیهای آسیایی است که البته از این جنس حرفها این روزها زیاد میشنویم. صحبتهای عجیب و غریب که باورش سخت است از زبان رؤسای فدراسیونها شنیده میشود. در فاصله کمتر از دو ماه مانده به اعزام کاروان، یکی مانند محمدرضا پوریا برای حضور ورزشکارش التماس میکند، یکی دیگر مانند رئیس اسکیت از خودگذشتگی میکند و میخواهد هزینه سفر او صرف اعزام هشت ورزشکار شود! و دیگری هم در فدراسیون هندبال بیاطلاع است و البته خیلی واضح میگوید که قدرت تصمیمگیری ندارد.
***
حرفهای اینچنینی این روزها زیاد از زبان برخی رؤسای فدراسیونها شنیده میشود. هر روز که میگذرد، با شنیدن این حرفها اوضاع ورزش ناامیدکنندهتر به نظر میرسد. رشتههای مختلف در قالب فدراسیونها توسط مدیرانی اداره میشوند که ادبیات بیشترشان شبیه چیزی است که در ابتدای این مطلب دیدیم. ادبیاتی دور از شأن مدیری که از مجمع یک رشته رأی اعتماد گرفته تا مدیریت یک خانواده بزرگ را بر عهده داشته باشد.
جز تعداد کمی از رؤسای فدراسیونها که با همه مشکلات این روزهای ورزش، پای کار هستند و رشتهشان را در مسیر اهداف تعیین شده پیش میبرند، بقیه بیشتر از اینکه تسهیل کننده باشند، با عملکرد ضعیفشان مانع میتراشند. به دنبال این هستند که خود را از نتایج همه کمکاریها مبرا کنند اما حاضر نیستند بگویند چرا کارشان به دقیقه 90 کشیده شده است. چرا در ماههای ابتدایی که با کمیته ملی المپیک جلسه داشتهاند، نتوانستهاند مدیران این مجموعه و در ادامه ستاد بازیهای آسیایی را مجاب کنند که در هانگژو حرف برای گفتن دارند؟
***
اما همه درد ورزش حضور مدیرانی از این دست نیست. در این فضای پرالتهاب که هر کسی به دنبال کمرنگ کردن سهم خود در نتایج بازیهای آسیایی -که پیشبینی میشود چندان قابل دفاع نباشد- است، حرف دردناکی شنیده میشود. ستاد عالی بازیهای آسیایی در هفتهای که گذشت، مصوب کرد برای رؤسای فدراسیونهایی که ورزشکارشان بتواند مدال طلا بگیرد، 15 هزار دلار پاداش در نظر گرفته است. جالب و البته ناراحت کننده است که شنیده میشود بعد از اعلام این پاداش برخی از رؤسای فدراسیونها بیشتر از قبل پیگیر دغدغههای ورزشکارانشان هستند و در مسیر بازیهای آسیایی جدیتر شدهاند. این حرف دلیل محکمی است برای اینکه بگوییم تا چه حد ورزش ایران از اشتباهاتی که طی چند سال اخیر در مسیر برگزاری انتخابات فدراسیونها صورت گرفته، رنج میبرد. حضور مدیرانی که نه میتوانند ورزششان را مدیریت کنند، نه میتوانند به خوبی از منافع رشتهشان دفاع کنند یا به خاطر دریافت پاداش به هر دری میزنند تا ورزشکارشان نتیجه بگیرد، قصه پرغصهای است که ثابت میکند تا چه حد این ورزش این روزها بی در و پیکر شده و خیلیها که حتی در حد مدیریت یک کمیته هم نبودهاند، رئیس فدراسیون شدهاند. عجیبتر هم اینکه نظارتی از سوی وزارت ورزش بر عملکردشان وجود ندارد. در این فضا و با وجود برخی رؤسای فدراسیونها -که البته تعدادی را باید از این جمع جدا کرد- هر روز باید منتظر اتفاقهای عجیب و غریبی در این ورزش باشیم و از شنیدن هیچ اظهارنظری تعجب نکنیم. ضمن اینکه منتظر جهش در ورزش کشور نباشیم؛ مگر اینکه فردی به وزارت ورزش بیاید که بتواند روند مدیریت بر این فدراسیونها را تغییر دهد.