تراکتور برایم خوشیمن نبود
آریاکیا: بردیف در حد لیگ محلات بود
سمیرا شیرمردی
روزنامه نگار
پوریا آریاکیا که فصل بیست و یکم به عنوان سومین دفاع چپ برتر ایران شناخته شد، از آلومینیوم به تراکتور رفت تا در آنجا خودی نشان دهد و به خواستهاش که رسیدن به تیم ملی است، نزدیکتر شود اما شرایط در تیم تبریزی آنطور که باید و شاید خوب رقم نخورد و این بازیکن در نیم فصل قصد داشت جدا شود. آریاکیا به خواست باشگاه در تراکتور کارش را ادامه داد اما در پایان فصل راهی ذوبآهن شد تا حالا زیر نظر محمد ربیعی کارش را دنبال کند.
چطور شد به ذوبآهن رفتی؟
واقعیت این است بعد از پایان فصل، چند پیشنهاد داشتم که اولویتم کار با سرمربی بود که شناخت داشتم و قبلاً با او کار کرده بودم. به همین دلیل ذوبآهن را انتخاب کردم چون هم تیم نامی و خوبی است و هم اینکه زمانی در آلومینیوم با آقای ربیعی کار کرده بودم و شناخت خوبی از یکدیگر داریم.
در این مدت یکسری حواشی برای ذوبآهن و به خصوص در رابطه با انتخاب مدیریت باشگاه به وجود آمد. فکر میکنی این حواشی به تیم ضربه میزند؟
صحبت در مورد این مسائل در حیطه وظایف من نیست اما به هر حال تغییرات در همه مجموعهها همیشه وجود دارد. اینکه دلیل این اتفاقات چه چیزی است، نمیدانم اما امیدوارم فصل خوبی برای ذوبآهن رقم بخورد. ما تمام تلاشمان این است که بهترین نتایج را بگیریم.
چطور شد از تراکتور جدا شدی؟ خیلی از بازیکنان دوست دارند با سرمربی بزرگی مثل پاکو خمس کار کنند اما شما جدا شدی...
بازیکنی که میخواهد ملیپوش شود معمولاً دوست دارد با مربی تیم ملی کار کند. خمس به لحاظ فنی خیلی خوب است اما یکسری اتفاقات افتاد که به لحاظ روحی، روانی اذیت شدم و تحت فشار بودم. به همین دلیل هم میخواستم نیم فصل جدا شوم اما باشگاه موافقت نکرد و با توجه به اینکه قراردادم یکساله بود، پایان فصل جدا شدم.
چه چیزی باعث شد به لحاظ روحی، روانی اذیت شوی و تحت فشار باشی؟
اول فصل وقتی رفتم تراکتور، سومین دفاع چپ برتر لیگ ایران بودم. گفته بودند بردیف من را انتخاب کرده بود و من هم تلاش میکردم خودم را نشان دهم اما بعد انگار من را نمیشناخت. در حالی که من با توجه به شرایط خوبی که قبلاً و در آلومینیوم داشتم به دنبال این بودم که پیشرفت کنم. به هر حال وضعیت خوب نبود و باید بگویم سبک بازی بردیف در حد لیگ محلات بود. همیشه تأکید داشت روی «بزن زیر توپ»، «ضربات ایستگاهی» و «فرار از پشت دفاع حریف». با این سیستم خیلی اذیت شدم. آقای خمس که آمد به دنبال این بودم که خودی نشان دهم اما مصدومیت گریبانگیرم شد. در بازی حذفی مقابل استقلال انگشتم شکست و دستم توی آتل بود. بازی با پرسپولیس ۲ بار توپ توی سرم خورد و تعویض اجباری شدم. بازی با هوادار هم مچ پایم پیچ خورد. در کل بدشانسی زیادی آوردم و نتوانستم آن روند را ادامه دهم. به هر حال تایمی که در زمین بودم با تمام وجود کار کردم. با این حال عملکردم باب میل خودم نبود. هر چند ضعیف هم نبودم و تمام تلاشم را کرده بودم.
یعنی این بدشانسیها باعث شد جدا شوی؟
فکر میکنم تراکتور برایم «آمد» نداشت. مصدومیتهای الکی سراغم آمد و به لحاظ روحی و روانی تحت فشار بودم. من که ۳، ۴ فصل در همه بازیها فیکس بودم، وقتی نیمکتنشین شدم برایم سخت بود حالا که به ذوبآهن آمدی، فکر میکنی چقدر احتمال دارد به روزهای خوب برگردی و به تیم ملی دعوت شوی؟
خب هر بازیکنی آرزویش دعوت به تیم ملی و قرار گرفتن بین نفرات منتخب ایران است. زمانی که آلومینیوم بودم میشد به تیم ملی دعوت شوم اما یکسری اتفاقات افتاد و نورچشمیها دعوت شدند. واقعیت این است که خودم اهل باج دادن نیستم و همیشه تلاش میکنم روی پای خودم بایستم. دوست ندارم متکی به کسی باشم و همیشه سعی کردم خودم باشم تا هر اتفاقی برایم رقم میخورد نتیجه زحمت خودم باشد.
منظورت از نورچشمیها چه بازیکنانی هستند؟
این مسائل دیگر صحبت کردن ندارد اما زمانی که اسکوچیچ سرمربی تیم ملی بود، ایجنت این مربی و یکسری بازیکن، یک نفر بود، که همین باعث میشد آن بازیکنان به صورت سفارشی به تیم ملی راه پیدا کنند.
ZOOM
قرعهکشی لیگ چطور بود؟
ما چند هفته اول بازیهای سنگینی داریم که شرایط را برایمان سخت خواهد کرد.
اما بازی اول با ملوان است...
بله، بازی اول با ملوانی است که سرمربیگری آن را آقای تارتار به عهده دارد. مربیای که سال قبل سرمربی ذوبآهن بود. بعد از آن مقابل سپاهان باید به میدان برویم و سپس با پرسپولیس بازی داریم. همه اینها دست به دست هم داد تا کار برایمان سخت شروع شود اما برای ما اسم تیمها فرقی ندارد و جلوی همه، با تمام توان به میدان میرویم تا کاری که کادرفنی میخواهد انجام دهیم و موفق شویم.