الدیگو – قسمت دوازدهم
دیگو آرماندو مارادونا هنوز که هنوز است الگو و الهامبخش بسیاری از فوتبالدوستان دنیاست. کتابها و مستندهای زیادی هم درباره او ساخته شده و ما از 2 هفته پیش در این ستون بخشهایی از کتاب زندگینامه خودنوشتش با نام «الدیگو» را برای شما نقل میکنیم. در این قسمت از کتاب روی دکمه فوروارد میزنیم و به جام جهانی 1994 میرویم که تست دوپینگ مارادونا مثبت درآمد و علناً ناقوس مرگ فوتبالی او رقم خورد. مارادونا خودش آن روز عجیب را جالب تعریف میکند و این قسمت ششم حرفهای او درباره آن روز است:
رفتار رودرروی خولیو گرندونا فوقالعاده بود، ولی بعداً حس کردم نمیتواند طوری که انتظار دارم از من دفاع کند. اول اینکه اتفاقی که آنجا رخ داده بود، ربطی به کوکائین نداشت. دوم هم اینکه اشتباه ناخواستهای از کرینی سر زده بود. مکملهایی که در آرژانتین مصرف میکردم، تمام شده بود و آنها مقداری از آنجا در امریکا خریده بودند. همان محصول بود، اما نمونه امریکایی حاوی درصدی اِفدرین هم بود. کرینی جای ریپد فست، ریپد فئول گرفته بود که خیلی شبیه به هم بودند. هر دو ریپد خوانده میشدند، ولی ریپد فئول، مزخرف دیگری هم داشت که تولید اِفدرین میکرد. فقط کمی! دکتر لنتینی چندین آزمایش در بوئنوسآیرس انجام داد و او بود که فهمید آن محصول میتواند باعث پدیدار شدن ماده کشف شده در سیستم خونیام شده باشد. به مخیله چه کسی ممکن بود خطور کند که من جای کوکائین، سراغ اِفدرین بروم؟ چه کسی؟ آن بازی مقابل نیجریه را خسته و بیرمق به پایان رساندم. به کوکو گفته بودم تعویضم کند، ولی مخالفت کرده بود و خواسته بود ادامه دهم. نفس عمیقی کشیده بودم. قدرت نداشتهای یافته و ادامه داده بودم، ولی به جان دخترانم قسم میخورم که میخواستم بیرون بیایم!
اگر هم گفتم پاهایم را بریدهاند، به خاطر آن بود که این دفعه، خیلی چیزها را به ریسک سپرده بودم. میخواستم مردم آرژانتین یک بار برای همیشه به تیم ملی همراه با مارادونا افتخار کنند.