ورشکستگی استقلال، پیامد مدیریت شبهدولتی
بمب ساعتی در آستانه انفجار
آرمن ساروخانیان
روزنامه نگار
در میان گلایههایی که جواد نکونام درباره وضعیت استقلال مطرح کرد، یک جمله تکاندهندهتر از بقیه بود؛ مدیر استقلال در پاسخ به جذب نشدن بازیکن به او گفته که «تیم را پنجم کن»!
استقلال در هشت دوره اخیر لیگ رتبهای پایینتر از سومی را تجربه نکرده است. رتبه سوم در حالی به دست آمده که استقلال برای قهرمانی بسته شده و مسابقات را با هدف ایستادن در این رتبه شروع کرده. حالا تصور کنید که استقلال میخواهد این فصل را با دورنمای پنجم شدن شروع کند و این عقبنشینی از جایگاه تاریخی باشگاه برای هواداران به هیچوجه پذیرفتنی نیست.
این جمله که در دل مهمترین جلسات باشگاه مطرح شده و نکونام آن را علنی کرد، حکایت از بحران اقتصادی عمیق استقلال است. در فوتبال ایران باشگاههای زیادی به خاطر کمبود منابع مالی از صحنه حذف شدهاند، ولی این بار پای استقلال، یکی از دو باشگاه اصلی مطرح است و این نگرانی را بیشتر میکند.
ریاضت اقتصادی با یک سال تأخیر
سالهاست که تراز مالی باشگاههای ایرانی منفی است و بدهی روی بدهی تلنبار میشود، ولی این بار خطر ورشکستگی استقلال را به طور جدی تهدید میکند. تعهدات دلاری سالهای گذشته، سطح بدهیها را بهشدت بالا برده و سختگیریهای کنفدراسیون فوتبال آسیا فشار روی باشگاهها را سال به سال بیشتر میکند.
تنها راه حلی که برای خروج از این بحران به نظر میرسد، کاستن از هزینهها و تن دادن به ریاضت اقتصادی است. البته این کار میتوانست یک سال زودتر انجام شود. بعد از قهرمانی لیگ بیست و یکم، سهمیه آسیایی استقلال محفوظ بود و با بستن یک تیم جمع و جور میتوانست بدهیها را تسویه کند و برای لیگ آینده و البته لیگ قهرمانان آسیا، تیم خوبی ببندد. با این حال مدیریت وقت باشگاه کاملاً رویه برعکسی پیش گرفت و یکی از پرهزینهترین تیمهای تاریخ باشگاه را بست که نه تنها جامی نگرفت، بلکه بدهیهای بیشتری به بار آورد، سهمیه آسیا را از دست داد و حالا مجبور است که برای اولین بار در تاریخ با هدف پنجم شدن وارد لیگ برتر شود.
نکونام در مخمصه
آنچه در جلسه خصوصی به نکونام گفته شده، موضوعی است که باید بهعنوان سیاست کلان باشگاه یک ماه زودتر به طور عمومی مطرح میشد.
اگر بدهیهای استقلال به مرحله ترسناکی رسیده و خطر ورشکستگی این تیم را تهدید میکند، مدیریت باشگاه وظیفه داشت آن را به طور رسمی اعلام کند و هواداران در جریان آن قرار بگیرند. همچنین باشگاه پیش از امضای قرارداد با نکونام باید این مربی را در جریان این وضعیت قرار میداد و او کارش را با آگاهی از کمبود منابع مالی شروع میکرد.
شاید اگر نکونام میدانست که باشگاه میخواهد با هدف پنجمی وارد لیگ شود، این پیشنهاد را نمیپذیرفت و ترجیح میداد که موقعیتش را به خطر نیندازد. در صورتی که این مربی یا هر مربی دیگری با اطلاع از این وضعیت پای قرارداد را امضا میکرد، دیگر جای گله و شکایتی نبود و مسئولیت نتایج را هم باید به عهده میگرفت.
نکونام اما بعد از امضای قرارداد و شروع کارش متوجه این وضعیت آشفته اقتصادی شده. او در مخمصهای گرفتار شده که هیچ راه خروجی از آن نیست، مگر اینکه همین امروز استعفا بدهد و استقلال را به حال خودش رها کند. البته این کار هم برای او بدون تاوان نخواهد بود و هواداران بخشی از ناکامی احتمالی را بهنام او خواهند نوشت.
هواداران قبول نمیکنند
آنچه قبول این «ریاضت اقتصادی» را برای هواداران استقلال سخت کرده، رویهای است که سالها در فوتبال ایران وجود دارد. در فضای شبهدولتی فوتبال ایران سالهاست که باشگاهها بدهی میسازند و در پایان فصل این چالهها را با بودجهای که از در پشتی میرسد، پر میکنند. این بار هم هواداران انتظار دارند که پولی برسد و تیمی شایسته سابقه و نام استقلال بسته شود؛ همان رویهای که در بقیه تیمها وجود دارد.
ظاهراً با ورود سازمان خصوصیسازی قرار است که هزینهها با درآمد بخواند و استقلال با الگوی باشگاههای خصوصی اروپایی اداره شود، ولی چنین رفتاری نیازمند این است که راههای درآمدزایی بخصوص حق پخش تلویزیونی هم برای باشگاه هموار شود و همه چیز کاملاً شفاف باشد.
شاید اولین کار برای رسیدن به این شفافیت انتشار هزینههای باشگاه در فصول گذشته باشد. چه کسانی این بدهیها را به بار آوردهاند؟ چرا همان زمان این بدهیها پرداخت نشده؟ چرا مسببان این بدهیها پاسخگو نیستند؟
تا زمانی که فوتبال کاملاً خصوصی نشود و سازمانهای مختلف در ریز و درشت مسائل آن دخالت کنند، انتظار بهبود اوضاع باشگاهها بیهوده است.