صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • استقلال
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و سیصد و سی و پنج - ۰۴ تیر ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و سیصد و سی و پنج - ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - صفحه ۷

دغدغه‌ای مهم برای جنبش المپیک

غبار بی‌خیالی روی یک الگو

آزاده پیراکوه
روزنامه نگار

در حاشیه بازی‌های آسیایی اینچئون بود که توماس باخ، رئیس IOC در نشست هیأت اجرایی شورای المپیک آسیا شرکت کرد. آن روزها بحث مجوز فدراسیون جهانی بسکتبال برای حضور دختران باحجاب در رقابت‌های بین‌المللی داغ بود. از باخ درباره کمک IOC برای صدور این مجوز پرسیدم و او هم که با ایده برابری جنسیتی پا به IOC گذاشته بود، گفت همه توانش را به کار می‌گیرد تا کسی از ورزش محروم نشود اما نمی‌تواند مستقیم در کار فیبا دخالت کند. باخ آن روز در نشست OCA از ضرورت توجه همه کشورها به موضوع برابری جنسیتی گفت و مواردی که اجرای آنها اجباری‌اند، نه دل‌بخواهی.
از آن روز 9 سال می‌گذرد و در این مدت تمرکز کمیته بین‌المللی المپیک با تغییر قوانین روی اجرای این ایده بوده است. حذف برخی اوزان در رشته‌های مختلف از ورزش مردان و اضافه کردن به اوزان زنان، اضافه کردن مواد میکس در برخی رشته‌ها، الزام عضویت زنان در کمیسیون‌های مختلف و حتی انتخاب دو پرچمدار زن و مرد برای رژه کاروان‌ها، جزو اقدامات عملی برای پررنگ‌تر کردن حضور زنان در ورزش بوده اما آیا همه آنچه زنان در ورزش به دنبالش هستند، در اینها خلاصه می‌شود؟
 نظرات مختلفی درباره این ایده وجود دارد، مانند اینکه برای قدرتمند کردن زنان در ورزش، باید زمینه‌های تقویت‌شان فراهم شود و اختصاص سهمیه‌های بیشتر مسیر رشدشان را فراهم نمی‌کند که در فرصتی دیگر درباره این نظرات هم گزارش مفصلی را منتشر می‌کنیم اما موضوعی که امروز به بهانه روز المپیک می‌توان از تصمیم‌گیران ورزش پرسید این است که در ایران چقدر در مسیر IOC قدم برداشته‌ایم؟
فارغ از اینکه دلمان می‌خواهد برای «GenderEquality» چه ترجمه‌ای به‌کار ببریم و از واژه برابری جنسیتی خوشمان می‌آید یا ترجیح می‌دهیم «عدالت جنسیتی» را معادل قرار دهیم؛ اما موضوع اصلی این است که این الزام‌ها چقدر به زنان در ورزش ایران قدرت بخشیده است؟ در این چند سال، چند درصد از رؤسای فدراسیون‌های ما از بین زنان انتخاب شده‌اند؟ برای انتخاب نواب رئیس بانوان که حضورشان طبق اساسنامه الزامی است، چقدر دنبال مدیران توانمند رفته‌ایم؟ آیا ترجیح‌ مدیران بیشتر این نبوده که از کارمندان وزارت ورزش استفاده کنند که هر چه می‌گویند، آنها در پاسخ بگویند «چشم»؟
فدراسیون تنیس یک سرپرست خانم برای تیم ملی مردان منصوب کرد اما چند ساعت نگذشته، گفتند: «تو کارها را انجام بده اما اجازه بده نام یک مرد به‌عنوان سرپرست باشد، تا برایمان بد نباشد!»
در حوزه ورزش قهرمانی هم شرایط همین‌طور است. در اینکه دختران ورزشکار ایران طی سال‌های گذشته رشد کرده‌‌اند، شکی نیست اما آیا این روند با طراحی یک برنامه مدون شکل گرفته است؟ آیا برای همه ورزشکاران و رشته‌های ورزشی وجود دارد؟ یا اینکه گلخانه‌ای است و برخی هم با تلاش خود به جایی رسیده‌اند که نمی‌توان نادیده‌شان گرفت، مثل ناهید کیانی که در تمام روزهایی که او را کنار زدند، تلاش کرد و در نهایت با طلای قهرمانی جهان خودش را ثابت کرد.
این روزها برای بازی‌های آسیایی تصمیم‌گیری می‌شود و به برخی تیم‌های ورزشی زنان بدون اینکه شانس قطعی مدال‌آوری داشته باشند، فرصت حضور در هانگژو داده می‌شود اما آیا این روند جایگزین خوبی برای یک کار اصولی و برنامه‌محور است؟ نباید در تمام این سال‌ها، طوری برنامه‌ریزی می‌شد که دختران شانس قطعی مدال‌آوری باشند و به این دلیل برای حضور در مسابقات انتخاب شوند نه دلیل دیگری؟
«GenderEquality» بحث گسترده‌ای است و از زوایای مختلف می‌توان به آن نگاه کرد و نظرات مختلفی داشت اما چیزی که با قاطعیت می‌توان درباره‌اش حرف زد، این است که خیلی در ورزش ایران اتفاق ویژه‌ای را در بخش تصمیم‌سازی برای زنان رقم نزده است؛ بخصوص در حوزه مدیریت ورزش.

جستجو
آرشیو تاریخی