صفحات
شماره هفت هزار و سیصد و بیست و نه - ۲۸ خرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و سیصد و بیست و نه - ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۱۶

برشی از یک کتاب

من زلاتان هستم

 

بخش پایانی
امروز بخش پایانی این مجموعه که سعی می‌کرد نگاهی خلاصه‌وار داشته باشد به جالب‌ترین قسمت‌های کتاب زندگینامه زلاتان ایبراهیموویچ تقدیم حضور شما می‌شود. داستان به جایی رسیده که میلان در سال 2011 قهرمان سری‌آ شد: گالیانی تو ورزشگاه المپیک رم نشسته بود و چشماشو بسته بود. دعا می‌کرد برنده بشیم. هفت مه‌2011 بود. شرایط سختی بود. الگری و بچه‌های تیم همه تلاش‌شون رو می‌کردند. مهم نیست به خدا اعتقاد دارید یا نه. این جور وقتا فقط باید دعا کنید. ما با رم بازی داشتیم و اگه فقط به یک امتیاز می‌رسیدیم اسکودتو مال ما می‌شد. برای اولین بار تو هفت سال اخیر. من به زمین برگشته بودم. حس فوق‌العاده‌ای بود. رم و میلان هم جنگ قدیمی با هم داشتند. این بازی برای هر دو تیم خیلی مهم و حساس بود. ما می‌خواستیم قهرمان بشیم و اونا می‌خواستند به رتبه چهارم لیگ برسند. ولی یک اتفاق تو سال 1989 افتاده بود که از یاد هیچکس نرفته بود. این جور چیزها هیچ وقت از ذهن ایتالیایی‌ها پاک نمی‌شه. تو اون سال یک طرفدار جوان رم به اسم آنتونیو ده فالچی به میلان سفر کرده بود که بازی این دو تا تیم رو ببینه. مادرش نگران بود و بهش گفته بود هیچ پیراهنی به رنگ قرمز و طلایی تنش نکنه. این پسر جوان هم به حرف مادرش گوش داده بود. یه طرفدار افراطی میلان از آنتونیو سیگار خواسته بود و وقتی با هم حرف می‌زدند فهمیده بود که این پسر رمیه. در یک لحظه چندین طرفدار افراطی میلان دور آنتونیو رو گرفتند و اونو تا حد مرگ کتک زدند. این داستان خیلی وحشتناکه و قبل بازی هم یادبودی برای این طرفدار فقید برگزار شد. این حرکت خیلی قشنگ بود ولی روی جو ورزشگاه هم تأثیر گذاشته بود. توتی بزرگ‌ترین ستاره رم است. از وقتی 13ساله بوده برای این تیم بازی کرده. توتی مثل خداست برای رمی‌ها. توتی برنده جام جهانی و جایزه بهترین گلزن سری آ و کفش طلا شده. دیگه مثل قدیم جوان نبود ولی فرم خوبی داشت. من و روبینیو مهاجم‌های تیم بودیم. کاسانو و پاتو هم نیمکت‌نشین. 90 دقیقه تموم شده بود و بازی صفر-صفر بود. 5 دقیقه وقت اضافی اعلام شد. من قول داده بودم برنده بشیم. همه داشتن دعا می‌کردند. من می‌خواستم به قولم عمل کنم. داور بالاخره سوت را زد و ما به چیزی که می‌خواستیم رسیدیم. همه به زمین هجوم بردند. جشن بزرگی شروع شد و ورزشگاه حال و هوای عجیبی داشت.
 

 

جستجو
آرشیو تاریخی