صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • استقلال
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و سیصد و هجده - ۱۱ خرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و سیصد و هجده - ۱۱ خرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۱۱

اگر طالب بازی‌های زیبا هستید، به سمت ذوب‌آهن نروید

سلاطین «انفعال»


وصال روحانـی
روزنامه نگار
از زبان برخی مدیران ذوب‌آهن نقل شده که گزینه اصلی سرمربیگری این تیم اصفهانی در لیگ بیست و سوم نیز که از اواسط مردادماه آغاز می‌شود، همچنان مهدی تارتار است اما شاید استدلال‌های ذوب‌آهن در راه چنین گزینشی آنقدرها هم قوی نباشد که خود آنها تصور می‌کنند.
ذوب‌آهن در لیگ بیست و دوم که روز 28 اردیبهشت تمام شد، به رتبه نهم رسید و از خطر سقوط به دسته‌ای پایین‌تر به کلی دور بود و هیچ مسابقه‌ای را با اختلاف زیاد نباخت و در تمامی بازی‌هایش آبروداری کرد اما این فقط یک وجه قضیه و دربردارنده نیمه پر لیوان بود. وجه مهم‌تر و تأثیرگذارتر ماجرا، نمایش‌های بیش از حد محتاطانه و کم‌شتاب و فاقد هیجان ذوبی‌ها بود که به‌وضوح راضی بودند هر مسابقه‌ای را فقط با کمترین ضایعات پشت‌سر بگذارند و تک‌امتیازی بگیرند و سپس برای دیدار بعدی مهیا شوند. چنین سیاست فاقد شجاعتی سبب شد مردان مهدی تارتار از 30 مسابقه خود در فصل 1402-1401 لیگ برتر فوتبال کشور فقط هفت تا را ببرند و در 15 بازی یعنی نیمی از مسابقات خود به نتیجه‌ای تساوی قناعت ورزند. شاید تارتار به این راضی و معتقد باشد که ثبت تنها 8 شکست برای تیم نه چندان پرمهره او نوعی پیروزی و به مثابه صدور کارنامه قبولی برای سفید و سبزهای اصفهانی است، اما هم آماری که برشمردیم و هم روحیه و طبایع و مؤلفه‌های بازی ذوب‌آهن و نوع نگاهش به دیدارهای لیگ سبب می‌شود لقب «سلاطین انفعال» برای آنها با مسماترین عنوان باشد.
 
هرچه زودتر از استادیوم بروید
البته آلومینیوم اراک در زمینه ارائه بازی‌های تدافعی و احتیاطی و منفعلانه از ذوب‌آهن هم پیش افتاد و رسیدن این تیم متعلق به استان مرکزی به 16 تساوی سند روشن آن بود اما تا آنجا که به تارتار و اتفاقات فولادشهر مربوط می‌شود، شاگردان این مربی آنقدر دست به عصا بازی و با احتیاط عمل کردند که بینندگان برای تحمل تمام 90 و اندی دقیقه مسابقات آنها دچار رنج و کسالت روحی می‌شدند و شاید پس از گذشت یک نیمه و حتی 30 دقیقه ترجیح می‌دادند استادیوم را ترک کنند و به دیدن بازی‌هایی بروند که متهورانه‌تر و دارای عناصر شهامت و ماجراجویی باشد.
تارتار دو فصل پیش هم توسط شاگردانش بازی‌هایی همین‌قدر فاقد جسارت و مبتنی بر استحکام و برخوردهای فیزیکی و عاری از طراوت‌های فنی و بی‌بهره از رویکردهای ناب تهاجمی را به مرحله اجرا گذاشته بود و اجرای مجدد و کسالت‌آور همان سناریو در لیگ بیست و دوم باید سران ذوب‌آهن را به این باور رسانده باشد که با این مربی تلاشگر و برنامه‌دار ولی فاقد جسارت‌های تهاجمی و بی‌بهره از عطش گلزنی به جای خاصی نمی‌رسند و نه به جام و عنوان و سهمیه‌ای می‌رسند و نه خیل هواداران خود را راضی می‌کنند. طرفدارانی که همین حالا هم معترف‌اند ذوبی‌ها با چنین سیستم‌های کمرنگی در امور تهاجمی هرگز به یک تیم مدعی و موفق در کسب عناوین کشوری تبدیل نمی‌شوند. حال آنکه در گذشته نزدیک و دوران منصور ابراهیم‌زاده و بخصوص یحیی گل‌محمدی چشم‌نوازتر بازی می‌کردند و گل‌محمدی در نیمه دوم دهه 1390 آنها را دو بار قهرمان جام حذفی و یک مرتبه هم فاتح سوپرجام فوتبال کشور کرد.
 هواداران دلسرانه، ناظران نا‌امید
آن افتخارات در زمانی رقم خورد که ذوب‌آهن بر خلاف دو سال سپری شده از ترس شکست خوردن در لاک تدافعی نمی‌خزید و رو به جلو بازی می‌کرد و تهاجمی و شجاع بود و به سکونشینان امید و عنصر زیبایی را هدیه می‌کرد. حال آنکه ذوب‌آهن در دوره دو ساله زمامداری تارتار در اکثر روزها فقط خمیازه را بر چهره‌ها نشانده و با اینکه محکم و پرتلاش عمل کرده و مظهر دوندگی و سرسختی بوده اما با فوتبال غیر‌پویای خود و با در پیش گرفتن احتیاط بیش از حد بازی‌هایی را ارائه داده که فقط برای فراری دادن بینندگان کفایت کرده و از اعتبار باشگاه قدیمی ذوب‌آهن کاسته و هواداران را دلسرد و ناظران بی‌طرف را هم نا‌امید کرده است. بواقع همه این قشرها به این باور واحد و بشدت مأیوس‌کننده رسیده‌اند که اگر طالب بازی‌های زیبا و پرگل و دیدنی هستید، به تماشای دیدارهای ذوب‌آهن نروید، زیرا مشخصه‌های آنان دقیقاً‌ در جهت خلاف آن است.
 
اگر خمودگی و کسالت را نمی‌خواهید
اینکه ذوب‌آهن در دو فصل سپری شده چگونه بوده، با توضیحات فوق بخوبی ترسیم شد اما اینکه این تیم می‌خواهد در آینده چگونه باشد، به تصمیمی برمی‌گردد که مدیران ذوب‌آهن باید برای فصول بعدی بگیرند و خط‌مشی تیم را مشخص کنند. کم گل خوردن و داشتن ساختاری قوی و ارائه بازی‌هایی محکم و فیزیکی و مفت‌باز نبودن خوب است و از الزام‌های شرکت در یک لیگ حرفه‌ای به حساب می‌آید اما مادامی که رویکردهای تهاجمی مؤثر و روندهای گلزنی مکرر و مبتنی بر شهامت نداشته باشید، به بیلانی از موفقیت نمی‌رسید که برای ابقای یک سرمربی در تیمش به آن نیاز است. تارتار و روش‌های انتخابی‌اش اصلاً به این بیلان نرسیده‌اند و بنابراین با سران این باشگاه است که تعیین تکلیف کنند. آنها یا باید بگویند به همین حدود راضی‌اند و یا برای رسیدن به موفقیتی واقعی و سیمایی مدرن‌تر و زیباتر کادر فنی تازه‌ای را برگزینند که برخلاف کادر فنی کنونی شجاعت داشته باشد، به فوتبال رو به جلو روی بیاورد، سریع و مؤثر حمله کند و وجد و هیجان را جانشین خمودگی و کسالتی کند که در دو سال اخیر بر ذوبی‌ها حکم رانده است.

جستجو
آرشیو تاریخی