صندلی لرزانی که هیچ وقت پشت آبیها قرار نگرفت
مدیریت علیه استقلال
سعید آقایی
روزنامه نگار ورزشی
پرسش کلیدی پس از پایان یک فصل پر فراز و نشیب برای استقلال این است؛ چرا قهرمان نشدند؟ برای نوشتن از این ناکامی میتوان دلایل فراوانی را ردیف کرد و با استناد به آنها از این ناکامی تلخ نوشت. تیمی که فصل گذشته تمامی رکوردهای لیگ را جابهجا کرد و بدون شکست قهرمان شد، از همان هفته نخست در تهران ثابت کرد که فصل سختی در پیش دارد. تیمی که در برابر سپاهان در تهران شکست خورد تا علاوه بر ناکامی در یک بازی 6 امتیازی برابر یک حریف مستقیم، ثابت کند فصلی متفاوت در انتظار آنهاست. ناکامی استقلال اما در یک فصل سخت دلایل متعددی دارد که بیتردید مهمترین آن فنی است. در حقیقت توفیق و ناکامی یک تیم در هر رقابتی در وهله نخست از المانهای فنی و تاکتیکی منبعث میشود و این سرمربی است که بیشترین نقش را در سرنوشت تیمش بازی میکند.
ورای این دلیل کلیدی و تأثیرگذار و اگر نقش ساپینتو را در شکست آبیها محفوظ بدانیم، باید در این تراژدی یک سهم بزرگ نیز برای مدیریت استقلال کنار بگذاریم. مدیریتی که فلسفه مدیریت را در یک باشگاه زیر سؤال برد و تعریف جدیدی از فاجعه رقم زد.
استقلال در فصل جاری بازتعریف دوبارهای از تغییرات را ارائه کرد. آنها برخلاف همه باشگاههای بیهدف و ناکام که سریال تغییرات را با نیمکت و بازیکنان اجرا میکنند، در استقلال این داستان با صندلی مدیریت روایت شد. تیمی که در یک فصل 3 مدیر به خود دید و دفتر مدیریت باشگاه بدل به محله برو و بیا شد.
استقلال فصل را با سردار آجورلو کلید زد. یک مدیر نظامی که کارنامه سالهای اخیرش لبالب از ناکامیهای رنگارنگ و از تراکتور تا استیلآذین، تیمهایش جملگی ناکام بودهاند اما در استقلال هم همان مسیر را رفت. مدیری که با بریز و بپاشهای فراوان و عجیب استقلال را به شکل یک بنگاه اقتصادی اداره کرد که در آن راننده هم اندازه یک مدیرعامل حقوق میگرفت و همه اعوان و انصار از این خوان گسترده سهم داشتند. سبک مدیریت دولتی که برای بریز و بپاش از کیسه دولت و بیتالمال حد و مرزی نمیشناسد. نتیجه این سبک از مدیریت ورشکستگی بیشتر استقلال و بلند شدن ارتفاع کوه بدهیها بود.
آجورلو از استقلال چاه ویلی ساخت که پس از رفتنش هیچکس حاضر به پذیرش مدیریت این تیم نبود و استقلال را گردن نمیگرفت الا شوالیهای که 4 بار قبل استقلال را زمین زده بود و برای بازگشت به بورس و جلد رسانهها دوباره آمد. دست فتحاللهزاده در تمام این دو دهه برای همه حتی تیفوسیترین هوادار استقلال هم رو شده است. مردی با ادعاهای دهان پرکن و غیرقابل باور و با پروپاگاندایی که خودش هم آن را باور ندارد! یک مدیر هزینه صرف که فونداسیون کوه بدهیها را خودش ریخت و هر زمان که آمد، آن را بزرگتر و بزرگتر کرد. مدیری که وقتی آمد، مثل همیشه وعده بیسرانجام و بدون گارانتی داد و رویاپردازی کرد اما به وقت رفتن به دنبال جمعآوری اعانه برای پرداخت بدهی استقلال بود و مشخص شد که پول بدهی استراماچونی را برای چکهای شخصی و حقوق خودش و اطرافیانش هزینه کرده!
حالا حجت کریمی روی صندلی مدیریت نشسته. مردی که پیش از این حوالی تشک کشتی او را دیده بودیم و در تیم ملی کشتی همه از او راضی بودهاند اما فوتبال با کشتی زمین تا آسمان تفاوت دارد. او پرنفوذترین عضو هیأت مدیره استقلال محسوب میشود که حالا ارتقای پست گرفته و از صندلی ریاست هیأت مدیره به سرپرستی باشگاه رسیده. برای ارزیابی عملکرد کریمی قطعاً چند هفته کافی نیست و او باید در این صندلی بماند تا مشخص شود که میتواند همانند کشتی موفق باشد یا نه بویژه اینکه هنوز چالشهای پیش رو در استقلال از تمدید قرارداد ساپینتو و بازیکنان گرفته تا تسویه حساب با تیم و البته فصل نقل و انتقالات خودنمایی نکردهاند.
در نهایت آنچه از استقلال این فصل باقی ماند، صندلی لرزان مدیریت است. صندلی که هیچگاه پشت مجموعه تیم نایستاد و در نهایت با تکانهای سه بارهاش یکی از عوامل اصلی این ناکامی بود.