بازی بیعاقبت
وصال روحانی
روزنامه نگار
همه آنچه این روزها در مقاطع پایانی لیگ بیست و دوم روی میدهد، همچون بازی بیعاقبتی است که تتمه اعتبار فوتبال ما را هم بر باد میدهد. هر یک از سه مدعی قهرمانی میگویند سازمان لیگ با آنها بد است و تمایل دارد دو تیم دیگر قهرمان شوند و دو سه تیمی هم که میکوشند از ورطه سقوط به دستهای پایینتر رهایی یابند، مکرراً مدعی میشوند فدراسیون فوتبال با زیر پا گذاشتن قواعد، شرایطی نابرابر را برای آنها رقم زده و متضرران اصلی اینگونه بیعدالتیها آنها هستند. حساسیت کار آنها هم به حدی رسیده است که جمعه شب سرمربی یکی از آنها (فرزاد حسینخانی از مس کرمان) از سمت خود استعفا داد اما هر آدم منصفی میتواند درک کند که این کنارهگیری نه بر اثر مسائل جانبی و غیرفنی بلکه به سبب محتملتر شدن سقوط این تیم به دستهای پایینتر بود و شاید او فکر میکند که اگر در دو هفته آخر فرد دیگری در لب خط بهعنوان سرمربی بایستد، سقوط به «لیگ یک» و تقصیرات مرتبط با آن به نام وی نوشته نخواهد شد!
حقیقت امر هر چه باشد، در این نکته تأثیری حاصل نمیآید که آنچه این روزها در بالا و پایین جدول میبینیم فقط تأسفی تازه و وسیع را برمیانگیزد. سرمربی استقلال بعد از اکتفای تیمش به یک تساوی خانگی مقابل صنعت نفت به رسم و روال معمول خود بیادبی را پیشه کرده و به سرمربی حریف حمله کلامی میکند و ساعتی بعد هدایتگر تیم آبادانی در استودیوی تلویزیونی جواب او را به صریحترین شکل ممکن میدهد. سران پرسپولیس و پیکان که تیمهایشان دیشب رو در رو شدند، در چهار- پنج روز منتهی به این دیدار بر سر اینکه بازیشان در کجا برگزار شود، تا توانستند بر سر و روی یکدیگر کوبیدند و بیانیه پشت بیانیه دادند و سازمان لیگ مجبور شد سرپرست موقتی باشگاه استقلال را احضار کند زیرا این مقام، مسئول کمیته مسابقات سازمان لیگ را کارمند «پیروانی» (مدیر تیم پرسپولیس) خوانده است!! در این بلبشوی رفتاری و فضای پرتشنج آنچه دیده نمیشود، فوتبال است و هر کس حاضر است برای رسیدن به اهدافش سایرین را له کند. فوتبال ایران سالها به مایه قوی درونی و ذات پرتوان خویش بالیده است اما رفتارهایی که برشمردیم، این ذات را محو کرده و بیاخلاقی را بیش از پیش بر مناسبات این ورزش حاکم ساخته است و زهی تأسف بر آن.