صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • استقلال
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و دویست و نود و پنج - ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و دویست و نود و پنج - ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - صفحه ۱۶

حماسه شوم فروش منچستر یونایتد

جنگ نوستالژی و دلارهای نفتی

فرزاد بیگی
روزنامه نگار   

جمعه گذشته؛ آخرین مهلت پیشنهادی برای خرید «منچستریونایتد» به پایان رسید. ظاهراً این بار ضرب‌الاجل «گلیزرها» جدی‌تر از دو مورد قبلی (در فوریه و مارس) به نظر می‌رسید. سخت امیدواریم این واقعاً آخرین مرحله از شوخی تلخ و ملال‌آوری باشد که حالا بیش از همیشه به «رئالیتی شو»های تلویزیونی شبیه شده که بینندگان هیچ حق انتخابی در برگزیدن برنده‌های نهایی‌شان ندارند.
برای دو خریدار اصلی؛ «شیخ جاسم»(پسر مرموز و ناشناخته نخست‌وزیر سابق قطر) و «سر جیم راتکلیف»(ابر سرمایه‌دار بریتانیایی)؛ لحظه مواجهه با حقیقت فرا رسیده است. در ماه‌های اخیر، آنها با به خدمت گرفتن روزنامه‌نگارانی توانا و با نفوذ به بیان دیدگاه‌هایشان پرداخته و تا حد امکان رویافروشی کرده‌اند؛ بدون آنکه واقعاً به چالش کشیده شوند و ناگزیر باشند از شخصیت، سوابق و رزومه ورزشی، سیاسی یا اجتماعی‌شان دفاع کنند.
«راتکلیف» که در منطقه «منچستر بزرگ» متولد شده؛ اکنون در «شاهزاده‌نشین موناکو» زندگی می‌کند؛ با این حال ادعا کرده که قلبش را در «منچستر» و عواطف و احساساتش را در شمال غربی انگلستان جا گذاشته است. او در حالی با شعار «احیای شیاطین و تبدیل دوباره منچستریونایتد به باشگاه شماره یک جهان» به میدان آمده که تا همین چند وقت پیش در پی خرید باشگاه لندنی «چلسی» بود. میلیاردر بریتانیایی وقتی در 2019 باشگاه «نیس» در «لاشامپیونا» را خرید؛ مدعی شد که آنها را به یک قدرت بی‌مهار تبدیل خواهد کرد؛ اگر معنای قدر قدرتی؛ کسب عنوان هفتم و نهم باشد؛ او قطعاً به تعهد خود عمل کرده است.
در سوی مقابل «شیخ جاسم» قطری حضور دارد. او در حال حاضر چیزی فراتر از یک نام و یک بیوگرافی اینترنتی نیست. تیم روابط عمومی او حتی قادر نیست تاریخ تولدش را تأیید کند. البته که این ابهام و عدم شفافیت کاملاً منطبق با راهبرد فوتبالی شیوخ قطری است؛ منحرف کردن اذهان عمومی، اطلاع‌رسانی ناقص و ارائه حداقل توضیحات ممکن.
چه تجربه‌ای از راه‌اندازی یک کسب و کار ورزشی دارید؟ در مورد منابع مالی، ویژگی شخصیتی و شرافت اخلاقی‌تان چه تضمین قابل اعتنایی ارائه می‌کنید؟ چگونه یک مدیر بانک قطری؛ بدون ارتباط با حاکمیت این کشور توانسته است «6 میلیارد پوند» فراهم کند؟ هرکس از سر کنجکاوی یا حقیقت‌طلبی در پی یافتن پاسخ برای پرسش‌هایی از این دست باشد؛ بلافاصله به‌عنوان‌نژادپرست؛ همدست و گماشته «راتکلیف» و یا دشمن نفرت انگیز «شیاطین» معرفی می‌شود که با بدخواهی به‌دنبال حضور پانزده ساله «اسکات مک تومنی» در میانه مستطیل سبز «اولدترافورد» است.
بنابراین شخصیت ایده‌آل خود را انتخاب کنید: مالک میلیاردر شرکت‌های پتروشیمی یا آواتار ثروتمندی که سن خود را به ما نمی‌گوید. جالب‌ترین وجه ماجرا این است که قریب به اتفاق هواداران «من یونایتد» در مواجهه با امروز«گلیزرها» یا فردای «راتکلیف»؛ ترجیح می‌دهند به «جعبه جادوی ناشناخته عربی» اعتماد کنند. جعبه‌ای که احتمالاً شامل دلارهای فراوان، «جود بلینگهام» و البته مقادیری «نقض حقوق بشر» خواهد بود.
«ما خواهان بازگشت باشگاه‌مان هستیم.» این عبارتی بود که هواداران «شیاطین» در آخرین تظاهرات اعتراضی‌شان به نمایش گذاشته بودند. «فقط فروش کامل»؛ این هم از دیگر پارچه نوشته پر تکرار تجمع اعتراضی مذکور و در واقع واکنشی به شایعه خرید اکثریت سهام (1+50) از سوی «راتکلیف» و ابراز تلویحی حمایت از شیخ قطری به‌عنوان تنها پیشنهاد دهنده خرید کامل باشگاه. هرچند اگر موضوع (1+50) و باقیمانده آن را به «شیخ» ارائه می‌کردید، احتمالاً می‌پرسید شماره پیراهن «آلخاندرو گارناچو» چه ربطی به موضوع دارد!؟
سخت است که در این احوالات، هواداران را مقصر ماجرا معرفی کنیم. مانند بسیاری از ما؛ آنها هم در این ورزش به‌شدت فاسد؛ به پیاده نظام‌هایی بی‌اراده و منفعل تبدیل شده‌اند. شبیه به رأی‌دهندگان خیالپردازی که جذب سیاستمداران میلیاردر می‌شوند؛ با این امید که آنها فسادناپذیر خواهند بود و یا کسانی که از دولت‌های غیر لیبرال حمایت می‌کنند؛ بر این اساس که چنین حاکمیت‌هایی تحت تأثیر انگیزه‌های منسوخ شده‌ای مانند اصالت سود قرار نخواهند گرفت. واقعیت تلخ و آنچه در حوالی «اولدترافورد» و از سوی هواداران به جان آمده باشگاه ارائه می‌شود این است: ما را تحقیر کنید. ورزش ما را بشویید. اما تا زمانی که در آن هستید، «ویکتور اوسیمن» را به اینجا بیاورید.
در دنیایی معقول‌تر و دور از هیجان و غوغاسالاری می‌توان شیوه فروش باشگاه 145 ساله‌ای را که با آن مانند جواهرات تقلبی برخورد می‌شود؛ محکوم کرد. درست مثل این واقعیت تلخ که «منچسترسیتی» در آستانه کسب پنجمین عنوان قهرمانی خود در شش سال اخیر است؛ در حالی که به‌دلیل تقلب مورد بازجویی قرار دارد و یا این موضوع که جام جهانی و لیگ قهرمانان اروپا در حال گسترش هستند، ثروتمندان ثروتمندتر می‌شوند و هیچ کس واقعاً اهمیتی برای آنها ندارد.
 در اینجا اما نوعی نوستالژی غم انگیز وجود دارد؛ یادگار از جهانی بر باد رفته و مدفون شده در غبار زمان. فوتبال امروز با وجود همه جذابیت‌هایش برای جامعه و قابلیت‌هایش برای خلق شادی‌های مشترک؛ به ورزش دیکتاتورها؛ دلال‌ها، احمق‌ها و میلیاردرهای تازه به دوران رسیده تبدیل شده و این بازی به لحظه‌های سرنوشت‌ساز رسیده است. اگر حماسه شوم و مشمئز‌کننده فروش «یونایتد» به انجام برسد؛ بی‌طرفی امکان پذیر نیست. باید ناگزیر سمت و سوی خودمان را انتخاب کنیم. یک سمت بر باد رفتن نوستالژی میلیون‌ها هوادار، یک سمت کسب عناوین قهرمانی توأم با تقلب، عدم شفافیت و بی‌اعتنایی به حقوق بشر.

جستجو
آرشیو تاریخی