وضعیت نگرانکننده ورزشگاه خاطرهساز
سرمایهای که مخروبه شد
مسئولان امر مدعیاند وضعیت ورزشگاه آزادی تهران آنقدرها هم نگرانکننده نیست که به نظر میرسد و وزیر ورزش نیز همین نظر را دارد اما زمین اصلی فوتبال این مجموعه و بواقع تأسیسات و سکوهای احاطه کننده آنچنان فرسوده و شکسته شدهاند که بیم آن میرود روزی نه چندان دور فاجعهآفرین شوند. سکوهای تماشاگران بخصوص در طبقه دوم که هنوز رویشان صندلی تعبیه نشده و کارهای ساختمانی روی آن ادامه دارد، در نقاطی مختلف و پرتعداد دچار شکستگی شده و ترک خورده است و منظری که به بینندگان میدهد، نه یک استادیوم مدرن دهه 2020 میلادی بلکه همان تصاویر کهنه و سنگی دهههای 1960 و 1970 است. مجموعه آزادی در سال 1973 آماده بهرهبرداری شد و بازیهای آسیایی 1974 در آن برگزار گشت و در آن زمان چشمنواز بود اما با اینکه 50 سال بعد از آن تاریخ سایر قسمتها و سالنهای مجموعه کیفیت متوسط و قابل قبول خود را حفظ کردهاند، زمین اصلی فوتبال «آزادی» تبدیل به یک ویرانه شده است که نه تنها از بینندگان دل نمیرباید، بلکه اسباب هراس و ناامیدی هر ناظری میشود که به آن پای میگذارد. ورزشگاه صد هزار نفری آزادی که البته گنجایش واقعی آن با احتساب ترمیم و جمع و جور شدنهای بعدی به 78 هزار نفر کاهش یافته، بر اثر استفاده مفرط و ممتد از آن در دیدارهای باشگاهی و ملی طی نیم قرن اخیر به طرز شدید و کاملاً محسوسی آسیب دیده و در بعضی نقاطش شبیه به مخروبههایی است که از اعصار دور و کهن به جای مانده باشد. سیمانهای ترک خورده و تیرآهنهای زنگ زدهای که از درون آن به گونهای ناگوار خودنمایی میکند، اولین منظری است که از این استادیوم «پیشتر استاندارد» و «امروز کهنه و عتیقهوار» به اذهان متبادر میشود و اسباب تأسف میگردد.
ساختمانسازی روی یک زیربنای سست
دور جدید کارهای ساخت و ساز و به اصطلاح «زیباکننده» ورزشگاه که از چندی قبل آغاز شده و هدف اصلی از آن، تعبیه صندلیها در طبقه دوم استادیوم است، شاید در ظاهر به نتیجه برسد و دیر یا زود این طبقه هم مثل طبقه اول دارای یک ظرفیت کامل توأم با صندلیها شود اما بههوش باشیم که این فقط بزک کردن رونمایی یک عمارت واقعی بالنسبه زشت و ساختمانسازی لرزان روی یک زیربنای سست و شکننده است. چنین چیزی طبعاً احتمال دارد هر لحظه تاب مقاومت نیاورد و فرو ریزد و جان عدهای را بگیرد و «متروپل»وار عمل کند و بر تعداد فجایع ساختمانی سالهای اخیر در کشورمان بیفزاید. این ورزشگاه و ترکهای عمیق و آسیبهای اساسی آن به ما میگوید که قضیه را جدی بگیریم و به ترمیم نسبی این استادیوم و زیباسازی ظاهر آن اکتفا نکنیم و اگر به این موضوع بیتوجه بمانیم، بلایی که از آن یاد کردیم، شاید نه زود ولی متأسفانه روزی از روزها از راه خواهد رسید و در آن زمان تأسف خوردن صرف هیچ فایدهای نخواهد داشت.
جایی که از دور و نزدیک زهره میبرد!
دهها و بلکه صدها خاطره ماندگار در این استادیوم دلانگیز برای ورزشدوستان و بواقع کل مردم ایران خلق شده و چه پیروزیهای بزرگ که بر چمن این ورزشگاه نقش بسته و البته گهگاه افسوسهای ناگوار هم ضمیمه مسابقاتی شده که «آزادی» در 50 سال اخیر محل برگزاری آن بوده است. هر چه هست، دل مردم کشورمان با این استادیوم یکی و با آن همسو و مترادف شده و به هر مناسبتی به آن چشم دوختهاند تا خبری تازه بگیرد و ببینند اوضاع ورزش از چه قرار است. از میان سالنها و اماکن متعدد تعبیه شده در مجموعه «آزادی» البته زمین اصلی فوتبال آن چیز دیگری است زیرا بیش از هر مکان دیگری اتفاقات مهم این ورزش از جامهای ملی گرفته تا باشگاهی در این زمین شکل گرفته و مردم با آن اشک شوق ریخته یا زانوی غم در بغل گرفتهاند. به پاس این همه خاطرهسازی، الزامی است که هر چه سریعتر و بهتر شرایط ناپسند این زمین و تصویر زشت ساختمانی پیرامون آن ترمیم و فکری به حال این ویرانه شود. مکانی که اینک به هر چیزی شبیه است الا استادیوم ملی و اصلی یک کشور و اگر برخی چیزها از دور دل ولی از نزدیک زهره میبرند «آزادی» چه از دور و چه از نزدیک زهره میبرد!