مربی پرتغالی استقلال در بزنگاهها کم میآورد
سا پینتو؛ شورشی بیآزار
آرمن ساروخانیان
روزنامه نگار
همه تعریف و تمجیدها از سا پینتو و فوتبال استقلال بعد از دربی فراموش شد. تیمی که یکشنبه مقابل پرسپولیس بازی کرد، اختلاف زیادی با تیمی داشت که یک هفته قبل توانسته بود در یک نیمه شش بار دروازه هوادار را باز کند. پرس و کانترپرس مربی پرتغالی که حریفان را به گوشه رینگ میبرد مقابل پرسپولیس جواب نداد و استقلال با باختن این بازی بزرگ امیدهای قهرمانیاش را کاملا از دست داد.
سا پینتو در نشست خبری بعد از بازی گفت: «در نیمه دوم، یک گل زودهنگام خوردیم. این گل در لحظهای اتفاق افتاد که ما زیاد خوششانس نبودیم. توپ به پشت مدافع و بعد به تیر خورد. یک موقعیت و یک گل! دربی یعنی همین.» البته او توضیح نداد که چرا استقلال در فرصت 40 دقیقهای بعد از این گل نتوانست موقعیت مهمی بسازد و بازی را برگرداند؟
شاید گروهی بازیکنان استقلال را متهم کنند که روزشان نبود و نتوانستند نمایش همیشگی را تکرار کنند، ولی مگر میشود نقش سرمربی را در چنین بازی مهمی نادیده گرفت؟ این چندمین بار است که سا پینتو در بزنگاهها کم میآورد.
چهار باخت سرنوشتساز
استقلال اولین بازی فصل را در ورزشگاه آزادی به سپاهان باخت. بعد از این شکست گفته شد که مربی پرتغالی برای شناخت تیم و پیاده کردن برنامههایش نیاز به زمان دارد.
استقلال در دربی رفت هم تا دقایق آخر پیش بود، ولی تعویضهای ساپینتو نتوانست به کنترل جریان بازی کمک کند و پرسپولیس در آخرین دقایق به گل تساوی رسید. آبیها آخرین بازی نیمفصل اول را هم به تراکتور خمس باختند تا در رده چهارم بایستند.
نیمفصل دوم با شکست دوباره به سپاهان شروع شد. استقلال در نیمه دوم آن بازی نمایش نسبتاً خوبی داشت، ولی مغلوب اشتباهات دروازهبان دومش، رضایی و پنالتی ناشیانه یزدانی شد. غایبان پرشمار استقلال در آن بازی کار دست سا پینتو داد. تیغ اخراج بعد از آن شکست بالای سر مربی پرتغالی قرار گرفت و تحول استقلال هم از همان زمان شروع شد. آبیها بعد از آن بازی شکستی نداشتند تا اینکه دربی برگشت از راه رسید و با هدیه دادن سه امتیاز به رقیب امیدواری هواداران برای دفاع از عنوان قهرمانی از بین رفت.
اتفاقات معمولاً نقش پررنگی در نتایج بازیهای بزرگ دارد، ولی وقتی این ناکامی تکرار میشود، نمیتوان آن را فقط نتیجه حوادث و بداقبالی دانست و بیتردید رد پای سرمربی در آن نمایان است.
ناتوانی در جبران
استقلال از پنج بازی مقابل سپاهان (دو بازی)، پرسپولیس (دو بازی) و تراکتور فقط یک امتیاز گرفته و دلیل از دست رفتن شانس قهرمانی را باید در بازی با مدعیان و تیمهای بالای جدولی جستوجو کرد.
استقلال در این بازیها به ندرت اسیر حریف بوده و حتی میتوان گفت که در دقایق زیادی کنترل بازی را در اختیار داشته، ولی سا پینتو نتوانسته جزئیات سرنوشتساز را به نفع تیمش تغییر بدهد. استقلال به جز بازی رفت دربی در هیچکدام از این بازیها نتوانست از حریفش جلو بیفتد. سا پینتو وقتی تیمش عقب باشد با تعویضهای هجومی و بازیکنان تازهنفس فشار را بیشتر میکند. این تدبیر در برابر تیمهای متوسط معمولاً جواب داده، ولی در هیچکدام از بازیهای بزرگ نتوانسته کارساز باشد.
استقلال با یک مدل یکنواخت بازی میکند و وقتی فوتبالش به بنبست برسد، راه مؤثر دیگری برای به چالش کشیدن حریف ندارد. تنها تدبیر ساپینتو برای تغییر سرنوشت دربی یکشنبه اضافه کردن آرمان رمضانی سرزن بود، ولی مدافعان بلندقد پرسپولیس و خروجهای بیرانوند اجازه نداد که این تعویض گرهگشا باشد.
عصبی بودن سا پینتو هم در شرایط حساس کمکی به استقلال نمیکند. مربیانی مثل مورینیو استعداد خوبی در تهییج بازیکنانشان پیش از بازیهای بزرگ و حین آن دارند و فاکتور روحی نقش مهمی در بردن این بازیها دارد، ولی ظاهراً سا پینتو از این هنر بیبهره است و جنگندگی و تلاش بازیکنانش برای جبران گل خورده مقابل پرسپولیس کافی نبود.
هزینههای بالای شکست در دربی
پیش از بازی گفته میشد که نتیجه این بازی در سرنوشت گلمحمدی سرنوشتساز است و باخت در دربی ممکن است به قیمت برکناری سرمربی پرسپولیس در پایان فصل تمام شود، ولی بعد از شکست استقلال این سؤال مطرح میشود که سرنوشت سا پینتو در پایان فصل چه خواهد شد؟
او تا قبل از دربی محبوبیت زیادی بین هواداران استقلال داشت و شاید هنوز هم این محبوبیت دست نخورده باشد، ولی سوم شدن احتمالی برای تیمی که فصل قبل با مهرههای کمتر به قهرمانی لیگ رسید نتیجه جالبی محسوب نمیشود. استقلال اگر در جام حذفی هم دستش از قهرمانی کوتاه بماند، ناکامی این مربی تکمیل خواهد شد و شانس ماندنش روی نیمکت استقلال به حداقل میرسد. موفقیت و قهرمانی بدون بردن بازیهای بزرگ کار خیلی سختی است و سا پینتو در این مدت نشان داده که مرد روزهای بزرگ نیست.