دو برش از دو اتفاق مهم لیگ
از چاله به چاه از چاله به قله!
آیسان سعیدی
روزنامه نگار
از چاله به قله
آنها لیگ را رها نمیکنند. در حقیقت از اول هم چنین قراری نبود. تیمی که گرانترین مربی لیگ را با قرارداد میلیون دلاری روی نیمکت خود نشانده قرار نیست به همین سادگی بیخیال لیگ و جام شود. آنها از روز نخست سودای قهرمانی داشتند و با همین هدف لیگ را با توپ پر و بریز و بپاش استارت زدند. از همین رو قرار نیست که جنگ اینگونه راحت و آسان به پایان برسد. تیمی که یک نیمفصل تمام برای رسیدن به صدر صبر کرد و در سایه نشست تا درست در بزنگاه کلیدی به قله لیگ برسد و حالا قرار نیست بعد از این همه مرارت کشیدن، صدر را بسادگی به رقبا واگذار کند. حتی اگر رقبایش دو تیم حریص و آماده تهرانی باشند. بازگشت سپاهان به لیگ برتر و به صدر مهمترین اتفاق هفته بیست و ششم بود. حتی مهمتر از برد خیرهکننده استقلال و حضور 24 ساعته پرسپولیس در صدر. بعد از یک شکست تلخ در تبریز و برابر تراکتور خمس که حاشیه امنیت زردها در صدر جدول را از بین برد و دو رقیب تهرانی را بیخ گوش آنها رساند، برد در اصفهان و برابر مس رفسنجان چغر و بدبدن از نان شب واجبتر بود و اهمیتی ویژه داشت. آنقدر مهم که نقش جهان برای نخستین بار طی سالهای اخیر دوباره لبریز از تماشاگر شد. مس رفسنجان یکی از مهمترین رقبای سپاهان در 5 بازی باقی مانده تا پایان لیگ بود و برد مقابل این حریف نسبتاً سخت و
آسان نباز علاوه بر بازگشت زردها به صدر جدول، حداقل میتوانست 30 درصد از مسیر قهرمانی را هموار کند. بردی که البته آسانتر از حد تصور اتفاق افتاد چرا که ستارههای این روزهای زردها براستی مهارناپذیرند. رامین رضاییان ستاره این روزهای لیگ و تیم ملی باز هم نقش اول این برد بود که پایهگذار گل اول شد و امید نورافکن که در بازگشت به روزهای اوج با یکی از آن شلیکهای مخصوص خودش سند این برد را مهر کرد تا سپاهان دوباره به صدر بازگردد. بله، جنگ قهرمانی تمام نشده، سپاهان ول کن جام نیست.
از چاله به چاه
گلگهر یکی از عجایب لیگ برتر است. تیمی که به خزانه لایتناهی یک کارخانه دولتی وصل است و از همین رو برای بریز و بپاش هیچ ابایی ندارد و هر فصل تمامی ستارههای ریز و درشت و وامانده و جامانده لیگ را به سیرجان میبرد اما باوجود همه این خاصه خرجی سیرجانیها هنوز یک سهمیه ناقابل لیگ قهرمانان آسیا هم نگرفتهاند. در جایی که نساجی بدون زمین و بازیکن ستاره قهرمان جام حذفی میشود و آلومینیوم با سابقه کوتاه در فوتبال ایران به فینال جام حذفی میرسد، برای گلگهر این یک ناکامی بزرگ است که در این سالها با وجود همه بریز و بپاشها یک موفقیت کوچک هم کسب نکرده. ریشه این ناکامی را البته باید روی نیمکت جستوجو کرد. آنها چند سال پیش به سراغ مجید جلالی رفتند که اساساً در فوتبال ایران بهعنوان مربی قهرمان مطرح نیست و تخصصش در جای دیگری است. بعد از مجید جلالی، آنها چند سال اخیر را با امیر قلعهنویی سر کردند؛ مربی که از آخرین قهرمانیاش در لیگ برتر یک دهه گذشته و در تمام این سالها یک بازنده ابدی مقابل خارجیهای لیگ بوده. مردی که انگارههایش متعلق به دو دهه پیش است و حتی در این لیگ فقیر و بیمایه نیز دیگر تاریخ مصرف آنها به سر رسیده. بعد از شیفت ناگهانی و عجیب قلعهنویی به تیم ملی فوتبال، انتظار میرفت که این تیم صنعتی با درس گرفتن از اتفاقات سالهای اخیر به سراغ یک مربی کارنامهدار و به روز خارجی برود، در یک تصمیم عجیب به سراغ دستیار امیر قلعهنویی رفته و او را با ارتقا درجه بهعنوان سرمربی انتخاب کرده. مردی که بزرگترین رزومهاش در فوتبال قلمزنی در یکی از رسانههای ورزشی جوانمرگ شده دهه 80 است و بزرگترین سابقهاش در فوتبال، بازی در تیم کوچه محل سکونتشان بوده! سعید الهویی هیچ سابقه روشن و مهمی در فوتبال ندارد و حتی دستیاریاش در لیگ برتر نیز محل اشکال است اما مدیران گلگهر لابد به توصیه امیر او را ارتقا پست دادهاند تا کماکان قلعهنویی با حفظ سمت سرمربی گلگهر باشد؛ البته سرمربی در سایه! با این تفکر و این دست فرمان باید منتظر تداوم ناکامیهای گلگهر باشیم چه آنکه استاد و رئیس الهویی سالهاست بدون جام مانده و حالا مشخص نیست شاگرد او قرار است چه گلی بر سر گلگهر بزند. با این دست فرمان گلگهر باز هم نتیجه نخواهد گرفت.