تکرار تاریخ؛ این بارغمبارتر
شوالیه تاریکی
سعید آقایی
روزنامهنگار
پوپولیستی در خون اوست. مردی که عادت دارد از کاه که نه از هیچ، کوه بسازد و آن را در قامت فتحالفتوح به خورد هوادار و مخاطب بدهد. مخاطبی که در این سالها دست او را خوانده و دیگر حنایش رنگی ندارد اما او به ضرب و زور و لیدرهایی که نمکگیر سفره حاجی شدند، باز هم میخواهد خود را یک شوالیه فاتح جا بزند. شوالیهای که این بار در بازگشت پنجم به استقلال ناکامی قرن را تکرار کرده.
میگویند تاریخ دو بار تکرار میشود، بار اول تراژدی و بار دوم کمدی اما هگل که خود نظریهپرداز چنین تفکریست، در یک استحاله نظری حالا میگوید تاریخ دو بار تکرار میشود اما بار دوم غمبارتر. آنچه شوالیه پوشالی رقم زده، مصداق عینی همین انگاره است. بار نخست در زمان مدیریت مقداد نجفنژاد و به سرگردگی امیر قلعهنویی این تراژدی رقم خورد و با غفلت و سهلانگاری تیم مدیریتی وقت استقلال از آسیا حذف شد تا فاجعه قرن رخ دهد. کنایه آمیز اینکه در آن مقطع آقای دکتر در مصاحبههای سریالیاش تیم وقت را ریشخند کرد که چگونه چنین فاجعهای را رقم زده اما این سناریو حالا به دست او تکرار شده؛ مو به مو و نعل به نعل و چه بسا تراژیکتر و غمبارتر.
مردی که تنها مدیر هزینه است و بزرگترین افتخار دوران متوالی و منقطع مدیریتش در استقلال خلق بیشترین بدهی تاریخ این باشگاه بوده، حالا فاجعهای را رقم زده که روشن شدن جزئیاتش ثابت میکند یک خیانت بزرگ رخ داده؛ خیانت به استقلال و هواداران میلیونیاش. مردی که در بازگشت پنج بارهاش به استقلال مثل همیشه وعده داده بود که آمده تا استقلال را نجات دهد اما حالا مشخص شده که منظور از نجات، خودش بوده و نه استقلال! مردی که در روزگار عسر و حرج استقلال و هنگامهای که هواداران استقلال برای پرداخت بدهی استراماچونی شب و روز نداشتند و بال و بال میزدند، ترجیح داد که تا طلب نداشتهاش را از حساب استقلال بردارد و چکهای قبلی را دوباره پاس کند! آنچه تمامی شعارهای پرطمطراق قبلی را یکسره پا در هوا نشان میدهد. مردی که سالهاست با شعارهای تکراری و نخ نماشده میکوشد تا خود را ناجی و فدایی استقلال نشان دهد و برای اثبات ادعایش حتی به دروغ از رقیب مایه بگذارد که من از پرسپولیس پیشنهاد مدیریت داشتم اما به خاطر استقلال نه گفتم!
ادعاهایی که با اسناد منتشره رئیس سازمان خصوصیسازی رنگ باختند، آنجا که مشخص شد پولی که باید صرف رفع بحران بزرگ پرونده استراماچونی میشد، به حساب شخصی آقایان رفته. حیرتانگیز اینکه آقایان برای چنین فاجعهای دستخوش میلیونی نیز از حساب برداشت کردهاند و 50 میلیون حقوق ماهانه به جیب زدهاند. طعنه آمیز اینکه همین آقایان مدیریت قبلی را بواسطه بریز و بپاش و خاصهخرجی متهم میکردند اما حالا ثابت شده دست مدیر قبلی را از پشت بستهاند تا او حداقل در حیف و میل منابع روسفید شود!
آنچه در برنامه تلویزیونی فوتبال برتر و در مناظره رئیس سازمان خصوصیسازی با مدیرعامل استقلال رخ داد، تنها نمایش بیسوادی و ناکارآمدی مدیری نبود که حتی بدیهیات یک سند مالی را نمیداند بلکه فرو ریختن تمامی ادعاهای پوشالی مردی بود که قریب به دو دهه است خود را ناجی و فدایی استقلال میداند اما بیشترین و بزرگترین لطمه و خسران را برای استقلال رقم زده. مردی که با ترجیح دادن منفعت شخصیاش به منافع یک باشگاه مردمی با دست خود استقلال را از آسیا حذف کرده و عجیب اینکه با چنین فاجعهای هنوز هم طلبکار است!
ادعاهایی که پوچی آنها اینگونه نمایان شد، درست مثل تمامی ادعاهای پیشین است، از ادعای دکترا در دانشگاه باکو تا عنوان شوالیه از بلژیک؛ مدارکی بیاعتبار که معادل آنها را میتوان از دخمههای میدان انقلاب براحتی خرید! دکتر شوالیهای که اپیزود دوم شوالیه تاریکی را روی پرده آبی نمایش داده؛ اثری تازه که البته هیچ ربطی به شاهکار کریستوفر نولان ندارد!