سرخابیها؛ هر روز بدتر از دیروز
وصال روحانی
روزنامه نگار
شرایط اقتصادی و استراتژیک سرخابیهای پایتخت در حال حاضر به گونهای است که به وضوح گواهی میدهد نه تنها از وضعیت ناگوار قبلی خود درس نگرفته و رهایی نیافتهاند، بلکه همچنان نالان و سرشار از بلاتکلیفی و فاقد قوارهای روشن هستند و به سوی آیندهای نامعلوم پیش میروند.
در تابستان سال 1400 بود که پرسپولیس و استقلال مطلع شدند به سبب حرفهای شناخته نشدن و نداشتن موازین استاندارد از لیگ قهرمانان آسیا اخراج شدهاند. برخی افراد گمان داشتند آن رویداد تلخ و ایجاد موجی از نارضایتی در خیل هواداران این دو تیم، سران سرخابیها را وادار به تغییر رویه در روشهای مغشوش تیمداریشان خواهد کرد و آنها مجبورند ضوابطی را اختیار کنند که کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) فقط در صورت وجود داشتن آن و احراز صلاحیتهای مربوطه اجازه حضور در مسابقات آسیایی را به آنان باز خواهد گرداند. اما این خیالی واهی بود و استقلال و پرسپولیس فقط وقت هدر دادند تا وانمود کنند که به طور اکید و جدی درصدد اخذ ضوابط حرفهای هستند. یک سال و 9 ماه پس از اخراج از آسیا اگر وضع سرخابیها بدتر از آن زمان نباشد، تحقیقاً بهتر هم نیست. با وجود اظهار اطمینانهای نه چندان واقعی مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال درخصوص موافقت «AFC» با بازگشت سرخابیها به صحنه لیگ قهرمانان، هر دوی آنان نه تنها مشخصههای حرفهای تلقی شدن را کسب نکرده و به ساختارسازیهای لازم نپرداختهاند، بلکه به زمین و زمان بدهکارند و هفتهای نیست که یکی از پروندههای انبوه بدهکاریشان به این و آن به آنها دهنکجی نکند و پنجرههای نقل و انتقالاتیشان بسته نشود و تهدید به این نشوند که 6 امتیاز و حتی بیشتر از آن از اندوختههایشان در جدول ردهبندی لیگ کسر نشود و به دستهای پایینتر فرستاده نشوند. استقلال همین حالا چاقوی بدهی صد میلیاردیاش به آندرهآ استراماچونی روی گلویش سنگینی میکند و فرصت اندک باقی مانده برای تسویه حساب با او اشک سران ناتوان باشگاه را درآورده و آنها را تشویق به وام گرفتن از هواداران بینوای تیم کرده که مصداق کامل گدایی کردن از مردم است. مردمی که منابع درآمدشان عادی و بسیار اندک و در قیاس با مبالغ دریافتی نجومی سرخابیها از طرق مختلف «هیچ» به معنای مطلق کلمه است.
پرسپولیس نیز همین گرفتاریها را داشته و دارد و کم مانده بود که اخیراً در قضیه خسارتخواهی بوژیدار رادوشوویچ به طور کامل ضربه فنی شود و حل این موضوع هم به معنای رفع و رجوع پروندههای نیمه تمام قبلی و حل پروندههای دیگری نیست که پرسپولیس به وفور در فیفا داشته و دارد و اگر این پروندهها وجود نداشته باشند نه آنها یک پرسپولیسی واقعیاند و نه استقلال، استقلالی حقیقی! در این میان دل بعضیها هم به این جریان خوش است که چون قسمتی از سهام سرخابیها به هواداران فروخته شده آنها به ساحل نجات رسیدهاند حال آنکه کوچکترین نشانه یک خصوصیسازی واقعی و پر فایده بر این پروسه مترتب نیست و هر دو باشگاه تا گلو مقروض و وامدار این و آن هستند و با پول دیگران یک زندگی مقطعی و روز به روز را سپری میکنند.
بله، سرخابیها در مسیر قهقراییشان لااقل از نقطه نظر اقتصادی و تشکیلاتی هر روز بدتر از دیروز میشوند.