صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • استقلال
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و دویست و پنجاه و نه - ۰۹ اسفند ۱۴۰۱
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و دویست و پنجاه و نه - ۰۹ اسفند ۱۴۰۱ - صفحه ۲

هدایت تیم ملی با کدامین دانش و پیشینه؟

وصال روحانـی
روزنامه‌نگار

برخی افراد که نام‌شان جزو کاندیداهای بالقوه هدایت تیم ملی فوتبال ایران آمده، چنان از قالب‌های مورد نظر دور نشان می‌دهند که می‌توان فدراسیون را بابت نامزد دانستن آنها سرزنش و به نادیده گرفتن حقایق متهم کرد. مربیان مورد بحث البته آدم‌های محترمی هستند و تلاش و کسب علم کرده و به مربیان خوبی هم تبدیل شده‌اند اما شاید بالاترین سطح پرواز آنها همان تیم‌های باشگاهی باشد که در آنها به فعالیت مشغول‌اند و اگر هم به اعتقاد عده‌ای در سطح «ملی» باشند، شاید فقط رده‌های سنی «پایه» برایشان مناسب باشد. آنچه ابهام قضایا را بیشتر می‌کند، این است که مربیان مورد بحث حتی در هدایت تیم‌های درجه دوم و سوم خود در لیگ نیز به نتایج و موفقیت‌‌هایی نرسیده‌اند که از آنها انتظارش می‌رفته و برای کسب عناوین و پست‌های بالاتر به چنان نتایجی قطعاً نیاز است.
دو نمونه روشن در این زمینه مهدی تارتار و حمید مطهری هستند. تارتار البته مربی جدی و برنامه‌مداری است اما هرگز در یک تیم ارشد سرمربی نبوده و مطرح‌ترین تیم‌های هدایت‌ شده توسط وی پیکان، ذوب‌آهن و پارس جنوبی جم بوده‌اند که آخری دو سه سالی است به لیگ دسته اول کشور ارجاع شده و تیم فعلی او هم که ذوب‌آهن است اینک فقط در رده سیزدهم جدول لیگ برتر قرار دارد و اگر تارتار هر چه زودتر دست نجنباند، به همان جایی خواهد رفت که پارس جنوبی هم رفت. حمید مطهری هم مربی تحصیلکرده و مردی دانش‌پژوه است اما امسال برای اولین بار است که سرمربیگری یک تیم به او سپرده شده است. درست است که او این تیم (نساجی قائمشهر) را به یک‌چهارم نهایی جام حذفی کشور رسانده و به تکرار عنوان قهرمانی‌اش در این مسابقات که فصل پیش (البته با هدایت ساکت الهامی) به‌دست آمد، امیدوار کرده اما در لیگ فراز و فرودهای زیادی با نساجی داشته و تیمش یک هفته خوب و در هفته بعدی کاملاً ناموفق نشان داده و خود او در توضیح این بالا و پایین شدن‌های مکرر که نساجی را به رده دهم جدول لیگ تنزل داده توفیقی نداشته و بارها هم به جای ارائه توجیه‌های منطقی به مجادله کلامی با نمایندگان رسانه‌ها پرداخته است. معلوم نیست اگر فدراسیون فوتبال مطهری را به خاطر سه سال دستیاری یحیی گل‌محمدی سرمربی پرسپولیس سزاوار هدایت تیم ملی می‌داند چطور خود یحیی را که به‌هر حال طی آن مدت و هم اینک نیز سرکرده کادرفنی این تیم است، در حد رهبری تیم ملی تلقی نمی‌کند و نام او را جزو گزینه‌ها نیاورده است.
به نظر می‌رسد مسئول رسانه‌ای فدراسیون فوتبال که البته به جای حرف زدن و عرضه اطلاعات درست همیشه یک مشت کلی‌گویی‌های کم ارزش را در دستور کارش قرار می‌دهد، نام دو مربی مورد بحث را فقط در جریان مصاحبه‌اش با یکی از شبکه‌های تلویزیونی و پس از رفتن به زیر فشار سؤالاتی که پاسخ آن را نمی‌دانست، بر زبان آورده و شاید تارتار و مطهری اصلاً جزو فهرست کاندیداهای هدایت تیم ملی نباشند. در عین حال این فرایند نیز از ثمرات داشتن سخنگویانی در فدراسیون است که برای تصدی اینگونه پست‌ها صلاحیت لازم را ندارند و حتی سران درجه اول فدراسیون هم به‌گونه‌ای در دایره اینگونه بی‌صلاحیت‌ها می‌گنجند. وارد بحث سایر مربیان کاندیدا شده که از بینشان امیر قلعه‌نویی انصراف داده و یکی دو نفر دیگر هم راه او را برگزیده‌اند نمی‌شویم و فقط بر این پای می‌فشریم که چرا دیدن این فهرست اولین سؤالی را که به ذهن ناظران می‌آورد این است که؛ «براساس کدامین دانش و پیشینه برخی از این اشخاص را در حد پست خطیر سرمربیگری تیم ملی دانسته‌اید؟»

 

جستجو
آرشیو تاریخی