فقدان یک خط واحد در «تیمداری» دولتی
وصال روحانی
روزنامهنگار
کمکهای مالی هر از چندگاه و ناکافی وزارت نفت به دو تیم فوتبال صنعت نفت و نفت مسجدسلیمان این سؤال اساسی را به ذهن آورده که آیا وظیفه وزارتخانهها و ارگانهای دولتی و نیمهدولتی تیمداری در ورزش حرفهای هست یا خیر و اگر هست، چرا کمک بودجه اهدایی وزارت نفتیها به دو باشگاه وابسته به این وزارتخانه حتی یکدهم نیازهای مالی آنان را تأمین نمیکند. بد نیست بدانید که هیأت دولت چند سال پیش تیمداری حرفهای و پرداخت مخارج آن را برای وزارتخانهها و ارگانهای وابسته ممنوع اعلام کرد و چنین چیزی را خارج از وظایف نهادهای دولتی دانست. در نتیجه دو سؤال از این عملکرد بر میخیزد.
یکی اینکه اگر تیمداری غیرقانونی است چرا هنوز برخی نهادهای دولتی تیمهای ورزشی را تحت اختیار خویش دارند و چنانچه مسأله یک اصل صددرصد قطعی نیست و میتوان از آن عدول کرد، چرا کمکهای اهدایی برخی وزارتخانهها و نهادهای متبوع اینقدر کم و فقط برای خالی نبودن عریضه است و کمک چندانی به گردش امور در این تیمها نمیکند و بیشتر به یک پُز حمایتی میماند. البته در یک فوتبال واقعاً حرفهای تیمها خودشان باید درآمدزا باشند و بودجههای مورد نیاز خویش را از طرق مختلف منجمله اسپانسریسم بهدست بیاورند اما صنعت نفت و نفت مسجدسلیمان و نظایر آنها که چند سالی است با کمبودهای شدید مالی دست و پنجه نرم میکنند، حق دارند بپرسند که اگر تیمداری حرفهای توسط هر گونه ساختار دولتی و بنیاد وابسته به بودجه دولت ممنوع و ناشدنی است چرا کارخانههای دولتیای همچون پیمان و سایپا در تهران و ذوبآهن و سیمان سپاهان در اصفهان و فولاد در خوزستان سالها است که تیمداری حرفهای میکنند و اغلب مخارجی نجومی را هم در این راه هزینه میکنند. آیا این کار آنان نفی آشکار دستورالعمل دولت در خصوص ممنوعیت تیمداری با اسلوبهای حرفهای توسط ارگانهای متکی بر بودجههای دولتی نیست و اگر هست به چه سبب از آن جلوگیری نمیشود. سؤالات متعددی از این دست وجود دارد و تا زمانی که به آنها پاسخ داده نشود و یک روال فراگیر و واحد در این زمینه دایر نگردد، اصل کار درست نخواهد شد. تا چنان زمانی تیمهایی مانند صنعت نفت و نفت مسجدسلیمان میتوانند خود را مغبونهای بزرگ و مظلومان اصلی این روند بینگارند. روندی که سبب شده این دو تیم همچنان نام «نفت» را یدک بکشند و کم یا زیاد متعلق به این وزارتخانه باشند اما پولی را از این سرمنشأ دریافت دارند که چون بسیار کمتر از بودجه سایر تیمهای مرتبط با ارگانها و کارخانههای دولتی است نه تنها حلال مشکلات آنها نیست بلکه به سبب ناکافی بودن چشمگیر آن فقط بر تفرقها میافزاید و ناامیدی را حاکم و تیمها را بیش از پیش به سوی ناکامی سوق میدهد. به واقع بیدلیل نیست که هر دو تیم نفتی در قعر جدول لیگبرتر جای دارند و اگر تحول بزرگ و غیرمنتظرهای در کارشان شکل نگیرد، بیگمان در پایان فصل جاری به دستهای پایینتر سقوط خواهند کرد.