عناوین این صفحه
- عارف غلامی، مدافعی با اشتباههای مرگبار
- آدرس غلط؛ جدایـــی فــــراز!
- تهامی: انتظارم از فنونیزاده بیشتر بود
- آزارهای ادن آزار
- افول در 14 سال
- وریا در بحرین هم غایب است؟
- استخدام رپر و بوکسور در تیمهای فوتبال
- یک جام، چهارمدعی!
- چه کســی جرقــه جنجال بزرگ را زد؟
- توهین به سرخابی از بلندگوهای ورزشگاه!
- هند محبی و خطای احمد نور پنالتی بود
- وضعیت عالیشاه نگران کنندهتر از بقیه
- استکی: ازبکستان به اندازه همه ورزش ما در بوکس هزینه کرد
- آرمین با پای مصدوم محک میخورد؟
- پیام تبریک به هیأت مدیره استقلال
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6757 /
۱۴۰۰ سه شنبه ۲۱ ارديبهشت
|
سرگیجه مجیدی برای انتخاب مدافعان دربی
عارف غلامی، مدافعی با اشتباههای مرگبار
عارف غلامی درست در نیمفصل اول (درست در همین ایام) بهواسطه اشتباههای تأثیرگذارش برای زمان قابل توجهی حضور در ترکیب استقلال را از دست داد. پیش از دربی قبل بود که غلامی با عملکرد ضعیف خود مقابل تیم آلومینیوم اراک بشدت مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفت اما سرمربی وقت (محمود فکری) فرصت دیگری به او داد و درهای حضور در ترکیب اصلی را به رویش باز کرد تا شاید مقابل پرسپولیس جبران مافات کند. نتیجه بازی دادن به غلامی در دربی اما خلق دو اشتباه مرگبار دیگر بود و این مدافع بعد از دربی نیمفصل اول به نیمکت تبعید شد. غلامی در آن میدان هم روی گل اول پرسپولیس مقصر بود و هم گل دوم!
از آن به بعد فکری همواره از سر ناچاری از غلامی در ترکیب اصلی استفاده میکرد تا اینکه سرانجام فرهاد مجیدی سرمربی استقلال شد و این مدافع دوباره در تفکرات سرمربی جدید قرار گرفت. فرهاد تصور میکرد مدافع جوان میتواند نیازهایش در خط دفاع را تأمین کند اما نتیجه اعتماد به غلامی از سوی مجیدی نیز چیزی جز ویرانی نبود و این مدافع بعد از یکی، دو بازی قابل دفاع و نسبتاً خوب دوباره تبدیل به همان مدافع پراشتباه شد تا مشخص شود هرگز نمیتواند روی یک روند باثبات حرکت کند و بسیار پرنوسان است.
شکست مقابل ذوبآهن را بسیاری به نمایش پراشتباه این مدافع مرتبط میدانند که تحلیل غلطی هم نیست. غلامی درست در زمانی که استقلال برای به ثمر رساندن گل تساوی در تکاپو بود، با اشتباهی بزرگ کمر تیمش را شکست تا گل دوم ذوبآهن رقم خورده و استقلال عملاً برای بازگشت شانسی نداشته باشد.
حالا در آستانه دربی این سؤال مطرح است که آیا سرمربی استقلال دوباره به این مدافع اعتماد میکند؟ غلامی که در دربی قبل نیز روی هر دو گل حریف مقصر بود و مقابل ذوبآهن نیز اشتباهی عجیب داشت و در شب بازی با ذوبآهن اسباب شکست تیمش را فراهم کرد، بهطور قطع نباید شانس آنچنانی برای حضور در ترکیب داشته باشد، اما باید دید در نهایت مجیدی چه تصمیمی میگیرد چون استقلال در بخش دفاعی مدافعان آنچنان مستحکمی هم ندارد و بهطور کلی اغلب بازیکنان این پست در کار دفاعی پراشتباه هستند.
مرادمند، یزدانی و دانشگر نیز در همه روزهایی که با پیراهن استقلال به میدان رفتهاند هیچگاه نتوانستهاند قابل اعتماد باشند اما شاید بازی دادنهای چرخشی میان این بازیکنان تا حدی بتواند نقصهای بزرگ استقلال در بخش دفاعی را سرپوش بگذارد.
برای آنها که میخواهند واقعبین باشند
آدرس غلط؛ جدایـــی فــــراز!
یادداشت
حمیدرضا عرب
برای واکاوی آنچه باعث شکست استقلال مقابل ذوبآهن شد باید سراغ آدرسهای حقیقی رفت و دست روی نقطهای گذاشت که افت فنی استقلال از آنجا آغاز شد.
بعد از شکست شبانه به ذوبآهن، برخی جدایی فراز کمالوند از دایره مردان فنی استقلال و ناکارآمدی تفکرات مجیدی را دلیلی بر این نتیجه میدانند و بر این باورند که جدایی این عضو فنی موجبات شکست مقابل ذوبآهن را فراهم آورد، اما این تحلیل با نگاهی به آنچه در لیگ قهرمانان آسیا بر استقلال گذشت باطل میشود.
استقلال همان روزها که فراز کمالوند نیز در قامت یکی از مردان فنی در دایره مربیان فعالیت میکرد نیز با کاهش هماهنگی و افت فنی مواجه بود. برای اثبات این ادعا باید نگاهی انداخت به عملکرد استقلال بعد از شکست دور رفت در لیگ قهرمانان آسیا مقابل الدحیل قطر.
استقلال بعد از دو پیروزی بزرگ مقابل الاهلی عربستان و الشرطه که با به ثمر رساندن 8 گل همراه بود، در بازی سوم لیگ قهرمانان آسیا مقابل الدحیل شکست خورد. آن شکست گرچه با اندکی هماهنگی ممکن بود لااقل با تساوی تمام شود، اما اولین نشانههای افت استقلال از همانجا برابرمان قرار گرفت.
استقلال در دومین بازی پیدرپی مقابل الدحیل نیز تا آستانه باختی دیگر پیش رفت و در حالی که نتیجه را 2 بر یک از حریف خود عقب بود در نهایت موفق شد این بازی را به تساوی بکشاند. آن تساوی البته از بعد نتیجهگیری برای استقلال بسیار مفید بود چون آبیها را همچنان در کورس نگه داشت.
تیمی که مجیدی بعد از آن تساوی مقابل الاهلی عربستان قرار داد نیز آثاری از عقبرفت و کاهش ضربآهنگ هجومی را در خود داشت. استقلال بهرغم آنکه توانست در نهایت یک امتیاز دیگر نیز از بازی دوم مقابل الاهلی دشت کند اما در آن میدان نیز عملکرد درخشانی نداشت و حتی به گواه آمار در چند موقعیت با کمک تیر دروازه از شکست گریخت وگرنه ممکن بود در آن میدان نیز به همان یک امتیاز باارزش دست نیابد.
گرچه بعد از آن تساوی که منجر به 8 امتیازی شدن استقلالیها شد، برخی کارشناسان با تعبیر یک بازی حسابشده از سوی استقلال به تحلیل این نمایش پرداختند، اما واقعیت چیز دیگری بود و استقلال از درجه فنی تفاوتهای آشکاری با آغاز تورنمنت داشت.
حتی در شب پیروزی مقابل الشرطه نیز بهوضوح دیده شد که استقلال تا چه اندازه از درجه فنی سقوط کرده است. گواه این ادعا وضعیت تاکتیکی استقلال در نیمه دوم بازی با الشرطه بود که کاملاً توپ و میدان را به حریف عراقی خود سپرد تا فقط به سه امتیاز این بازی دست یابد و به لطف تساوی الدحیل مقابل الاهلی و شکستی که الشرطه در بازی قبل به الدحیل تحمیل کرده بوده بهعنوان تیم اول از گروه صعود کند.
آمارهای نگرانکننده استقلال بخصوص در سه بازی آخر لیگ قهرمانان آسیا (بخوانید بازیهای برگشت) پشت صعود از گروه پنهان ماند تا از آنچه زیر پوست استقلال در حال حرکت است غافل شویم.
شاید تعبیر حامیان نمایش استقلال این بود که افسار تیم بهخوبی در دست سرمربیاش است و میتواند بازگشت مقتدرانهای به لیگ داشته باشد و حتی برای رسیدن به جام قهرمانی نیز هر هفته شانس خود را افزایش دهد اما نتیجهای که در بازی با ذوبآهن رقم خورد روشن کرد باید افت عملکرد این تیم از همان لیگ قهرمانان آسیا جدی گرفته میشد؛ اقدامی که نه از سوی فرهاد مجیدی انجام شد و نه فراز کمالوند که تا پایان لیگ قهرمانان آسیا روی نیمکت استقلال بود و در نهایت این وضعیت به لیگ برتر نیز کشیده شد.
در حقیقت مسأله امروز استقلال در بخش فنی تنها فرهاد مجیدی را دربر نمیگیرد و جدایی فراز کمالوند نیز شاید به تعبیر برخی یکی از دلایل شکست مقابل ذوبآهن باشد، اما همه دلایل نیست. هرچند وجود دستیار توانمند همواره برای یک سرمربی موهبتی بزرگ محسوب میشود و فرهاد مجیدی نیز باید بهسرعت در راستای انتخاب یک گزینه مطمئن اقدام کند، اما پرواضح است که مشکلات استقلال از آسیا شروع شده بود که بیتوجهی به آن سبب شد استقلال در بازیهای لیگ برتر نیز با گرفتاری مواجه شود و نتواند نتیجه لازم را به چنگ آورد و باختی عجیب را رقم بزند؛ شکستی که حالا بیش از همه پرسپولیس و سپاهان را خوشنود و آنها را آسودهخیال در جایگاه بالاتری نسبت به یکی از مدعیان همیشگی لیگ قرار داده است.
حال اگر استقلال موفق میشد با تدبیر بیشتر از سد ذوبآهن بگذرد تردید نکنید که اقبال رسیدن به جام قهرمانی لیگ برتر نیز در اردوگاه آبی فزونی میگرفت اما عایدی این بازی چیزی جز باخت و از کف رفتن سه امتیاز مهم نبود.
یقیناً در خلق این نتیجه فقط مربیان استقلال مقصر نیستند. فرهاد مجیدی که بعد از بازی در نشست خبری قدری هم دستوپای خود را گم کرده بود، با همان مشکلاتی مواجه شده که در هفتههای پایانی دوران مربیگری فکری نیز در استقلال وجود داشت؛ مسأله بیانگیزگی که انگار در میان بازیکنان اپیدمی است!
آنها که به من توهین کردند خدا را ندیدند
تهامی: انتظارم از فنونیزاده بیشتر بود
ایران ورزشی- چند روز پیش ابراهیم تهامی، بازیکن پیشین تیم ملی ایران که سابقه بازی در باشگاههای استقلال، استقلال اهواز و صنعتنفت آبادان را دارد، در مصاحبهای به ستاره پرسپولیس پرداخت و جنجال بزرگی به پا کرد. تهامی که در مورد ستارههای استقلال صحبت میکرد، ناگهان به ستاره پرسپولیس رسید و گفت: «آرزو میکنم استقلال بتواند در لیگ قهرمانان، قهرمان شده و سومین ستاره را روی سینهاش بزند. فقط این را نمیدانم که پرسپولیس آن یک ستاره را از کجا آورده که روی پیراهنش زده است. همین قدر میدانم که آن ستاره قلابی است.»
همین یک جمله کافی بود تا مرتضی فنونیزاده، پیشکسوت پرسپولیس واکنش تندی نشان دهد و جواب تهامی را بدهد: «یک بنده خدایی خواسته است با توهین به پرسپولیس خودش را مطرح و به قول معروف گُنده کند! ابراهیم تهامی چند سال پیراهن استقلال تهران را پوشیده یا عضو این تیم بوده که میآید درباره پرسپولیس آن حرفهای زشت را میزند؟
این آقا یک روز خواب میبیند ۱۴ نفر را در زمین فوتبال دریبل زده و حالا هم صحبتهایی درباره پرسپولیس میکند. من اول درباره ستارههای دو تیم بگویم که به شخصه ستارههای روی پیراهن استقلال را قبول دارم! استقلالیها دو بار در آسیا جام گرفتهاند که یکی مربوط به دوران زندهیاد منصورخان پورحیدری است که برادر خودم آقا مهدی (فنونیزاده) هم عضو آن تیم بود. یکی هم قبل از انقلاب بوده که بعضیها میگویند بین ۴ تیم به دست آمده ولی باز هم چون با نام کشورمان جام گرفته شده، من آن را قبول دارم.» صحبتهای فنونیزاده به همین جا ختم نشد و انتقادها ادامه داشت: «جالبتر اینکه من در بین بازی دو تیم استقلال و الشرطه عراق در آخرین بازی گروه خود به محمدرضا احمدی پیامک فرستادم و گفتم برای استقلال آرزوی موفقیت میکنم. خود محمدرضا احمدی هم آن را در تلویزیون اعلام کرد. حالا این صحبتها را کردم تا به این سؤال مجدد برسم که آیا ابراهیم تهامی، پیشکسوت استقلال تهران بوده؟ آیا کسی که به عنوان یار کمکی در بازیهای جام در جام آسیا با استقلال بود، چنین شخصی میشود پیشکسوت استقلال؟! این آقا را احتمالاً اشتباهی با اتوبوس به تهران آوردند و جلوی در باشگاه استقلال گذاشتند! حالا تصور میکند پیشکسوت باشگاه استقلال است. وقتی شاهین و شاهرخ بیانی هستند این آقا نباید حرف از استقلال تهران بزند. استان فوتبالخیز خوزستان ۲۰ تیم دارد چرا در مورد آن تیمها حرفی نمیزند؟ حالا شانسی یک دورهای در مقدماتی جام جهانی همه رباط پاره کردند و این آقاهم رفت استرالیا چند دقیقه بازی کرد. دلیل نمیشود که به باشگاه بزرگ پرسپولیس توهین کند. من واقعاً متأسفم!» گلایههای فنونیزاده ادامه داشت و انتقادها هر لحظه تندتر میشد که این مسأله باعث ناراحتی ابراهیم تهامی شد. تهامی معتقد است صحبتهایش به اشتباه منعکس شده و کاش مرتضی فنونیزاده قبل از اینکه بخواهد اینچنین واکنش تند نشان دهد، ابتدا با خود او صحبت میکرد. ابراهیم تهامی در واکنش به صحبتهای فنونیزاده، پیشکسوت پرسپولیس گفت: «آقای فنونیزاده، من همیشه به تیم بزرگ پرسپولیس احترام گذاشته و خواهم گذاشت و با اینکه فوتبال را کنار گذاشتهام، اما حرمت تیمهای ایرانی را همیشه نگه داشتهام و حتی اخیراً که چهار تیم ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا بودند، من از تمام تیمهای ایرانی حمایت کردم. آقای فنونیزاده! به نظرم درست نیست که اینگونه در مورد من صحبت کنید. من همیشه افتخار میکنم که یک استقلالیام، البته هیچوقت هم نگفتهام که پیشکسوت فوتبال استقلال تهران هستم چون تنها دو بازی برای این تیم انجام دادم و همیشه گفتهام استقلال اهواز و استقلال تهران خانه من هستند و یک استقلالیام اما ای کاش مرتضی فنونیزاده با من تماس میگرفت تا من به صورت واضح موضوع را برای او توضیح میدادم تا متوجه میشد، جریان چیست و ای کاش شما دیگر مصاحبه نمیکردید. مطمئنم اگر صحبتهای مرا میشنیدید، مصاحبه نمیکردید.» تهامی در رابطه با توهینهایی که در این چند روز به او شده، توضیح میدهد: «آنهایی که به من توهین کردند، خدا را در نظر نگرفتند. من در آن مصاحبه خیلی حرفها را به دوست خبرنگارم، دوستانه گفتم و ربطی هم به مطبوعات و مصاحبه نداشت و فکر نمیکردم دوستم آن صحبتها را در قالب یک خبر کار کند و واقعاً برای دوست خبرنگارم متأسفم. من همیشه پرسپولیس را به عنوان یک تیم بزرگ و قابل احترام دیدهام. به هر حال توهینهایی که به من بعد از آن مصاحبهام شد، درست نبود و کسانی که این توهینها را به من داشتند باید اول قضیه را واکاوی میکردند که آیا من واقعاً چنین حرفهایی را زدهام یا نه. در هر صورت انتظار من از فنونیزاده بیشتر بود.»
بدترین خرید تاریخ رئال، روی دست باشگاه مانده
آزارهای ادن آزار
گزارش
پیت جنسن
وقتی فلورنتینو پرس، رئیس باشگاه رئال مادرید، در تلاش برای جاانداختن سوپرلیگ اروپایی خودش بود، یکی از عباراتی که چندین بار تکرار کرد، این بود که اگر کاری برای نجات فوتبال انجام نشود، ورزش محبوب تا سال 2024 میمیرد.
سال 2024 همچنین سالی است که قرارداد پنج ساله ادن آزار به پایان میرسد، او در سال 2019 از چلسی به رئال آمد و بابت هر فصل 25 میلیون پوند دستمزد میگیرد.
دو مسأله جدی وجود دارد. یکی اینکه رئال نگران است در بحران اقتصادی موجود غرق شود و دیگر اینکه باید ظرف سه فصل 78 میلیون پوند ناخالص به بازیکنی بدهد که در فرم فعلیاش هر فصل تقریباً 20 بازی انجام میدهد و 2 گل میزند.
روزنامه مارکا در سرمقاله جمعه خود آزار را بدترین خرید تاریخ رئال مادرید توصیف کرد حداقل تا وقتی که خودش رال جور دیگری اثبات کند.
مشکل اصلی رئال مادرید این است که چارهای جز ادامه این روند و به قولی سوختن و ساختن ندارد.
چهارشنبه شب بعد از حذف رئال به دست چلسی، آزار با همتیمیهای سابق خود خوش و بش کرد و خشم باشگاه و هوادارانش را برانگیخت. شبکه تلویزیونی رئال مادرید خواست که او دیگر برای رئال بازی نکند؛ این میتوانست اتفاق خوبی باشد اما وقوعش به این آسانیها هم نیست.
آنها نمیتوانند گرانترین خرید تاریخشان را مفت از دست بدهند و در حال حاضر هیچ کسی مایل به خریدن او نیست. او قراردادی بلندمدت با دستمزد بالا دارد و همانطور که گرت بیل در سالهای اخیر نشان داده، بازیکنی در این شرایط را نمیتوان به زور بیرون کرد؛ بیل این تابستان وارد سال آخر قراردادش میشود و تنها امید مادرید این است که تاتنهام قرارداد قرضی او را تمدید کند و بخش قابل توجهی از دستمزدش را بپردازد. بزرگترین مشکل بیل این بود که با وجود دو فصل خوب در ابتدای کارش و رکورد فوقالعاده در فینالها هرگز نتوانست از هواداران رئال دلبری کند.
آزار فصل قبل چنین مشکلی نداشت و وقتی اضافه وزن پیدا کرد و تنها در پنج بازی به طور کامل حضور داشت، بیل همچنان در باشگاه حضور داشت و آماج تمام انتقادات بود در حالی که کسی به آزار کاری نداشت. شاید باید این فصل متفاوت میبود اما هواداران در استادیوم نیستند و آزار از اینکه در پایان بازیها در برنابئو هو شود، در امان است. او فصل بعد باید با هواداران مواجه شود هرچند هنوز سه بازی باقی مانده و شاید بتواند این نگاه منفی را تغییر دهد بخصوص که در سه بازی اخیر ثابت شده به آمادگی کامل بدنی نزدیک شده است. او نتوانست در برابر توفان چلسی مانع از حذف رئال شود اما در تساوی خانگی 2-2 یکشنبه شب برابر سویا 15 دقیقه حضور داشت و شوت تونی کروس بعد از برخورد اتفاقی به او به گل مساوی رئال در واپسین لحظات تبدیل شد. رئال در سه بازی بعدی خود میهمان گرانادا و اتلتیک بیلبائو و میزبان ویارئال است. یک پایان قابل قبول برای فصل بخصوص اگر به قهرمانی رئال مادرید منجر شود، فشار را برای فصل بعد به شدت کم میکند.
اما حتی بدون آن هم مادرید در برابر این بازیکن که تا به حال بیش از 100 میلیون پوند روی دستش خرج گذاشته و تا قبل از پایان قرارداد او باید پول هنگفتی بپردازد، گیر افتاده است. او پنجشنبه به خاطر شوخی کردن با کورت زوما از هواداران عذرخواهی کرد اما نگاه منتقدان نسبت به او خیلی تغییر نکرد.
توماس رونسرو، ستوننویس آاس نوشت: «مجبور شدیم تا هشت و نیم شب صبر کنیم البته به نظر من اقدام دیرهنگامش از انجام ندادنش بهتر است. خسته شدم از اینکه فیلمهای قدیمی او و بازی برای چلسی را تماشا کردم تا به خودم یادآوری کنم که او چقدر بازیکن خوبی است. باید رفتارهای بچگانه را کنار بگذارد و در بازیهای باقیمانده با همان اشتیاق و انگیزه بازی برای تیم ملی بلژیک خودش را نشان دهد.»
احتمالاً زیدان در بازیهای حساس پایان فصل از او استفاده میکند. مربی فرانسوی شاید در سال آخر قراردادش با رئال نماند و با توجه به اینکه آینده مبهمی دارد، نمیخواهد در اواخر کار از اعتمادش به آزار کم کند.
مربی و بازیکنی که همیشه مورد توجهش بوده، تا پایان فصل متحد میمانند. در والده بباس نگاه مثبتی نسبت به او وجود دارد و زیدان نمیخواهد او را بازیکنی توصیف کند که میل به بردن را از دست داده است.
اگر این دو بتوانند قهرمانی این فصل لالیگا را به دست آورند، شاید فصل بعد هم کنار یکدیگر باشند. اگر نه، زیدان تصمیم میگیرد که روی نیمکت رئال مادرید بماند یا نه و باشگاه تصمیم میگیرد که با آزار چه کند اما گزینههای باشگاه محدود است.
بعید است پاریسنژرمن علاقهای به جذب او به عنوان بخشی از قرارداد انتقال کیلیان امباپه استفاده کند هرچند رئال به این اتفاق علاقهمند است. محتمل این است که مسئولیتهای آزار به او یادآوری شود و از او بخواهند در فصل سوم حضورش در رئال بالاخره تواناییهایش را به اثبات برساند. کارلوس کارپیو در سرمقاله جمعه مارکا نوشت: «آزار به رئال مادرید بدهکار است و او هنوز این را نفهمیده.»
منبع: دیلی میل
دوران مالکیت فاجعهبار کرونکه در آرسنال
افول در 14 سال
چارلز واتس
زمانی که استن کرونکه وارد آرسنال شد، این باشگاه بهتازگی فینال لیگ قهرمانان را برگزار کرده بود.
14 سال به جلوتر بیایید و میبینید که موفقترین باشگاه لندن، قرار است برای اولین بار در ربع قرن، در رقابتهای اروپایی حضور نداشته باشد.
توپچیها با کرونکه از یکی از ابرقدرتهای فوتبال اروپا تبدیل به تیمی معمولی شدهاند و حذف آنها به دست ویارئال در لیگ اروپا، باعث شد که روزگارشان سیاهتر شود.
این به معنای 14 سال افول در آرسنال بوده است. آنها البته چهار بار قهرمان جام حذفی شدهاند اما آیا زمانی که روحشان را فروختند و از ورزشگاه هایبری به ورزشگاه امارات نقل مکان کردند، واقعاً به دنبال این دستاورد بودند؟
آرسنال در هایبری بزرگان جهان را شکست میداد. اما آنها در امارات کار بزرگی انجام ندادهاند.
این باشگاه زمانی به ثبات و ارزشهایش مشهور بود اما حالا تبدیل به کشتیای سرگردان و بدون سکان شده است، که سخت در تلاش است بخشی از هویتش را حفظ کند.
برخی به این اشاره خواهند کرد که تقصیر مربیان است اما ریشه سقوط سریع آرسنال را میتوان تنها در یک نفر یافت.
درست است. آرسن ونگر باید زودتر از آرسنال میرفت. اونای امری گزینه مناسبی برای جانشینی این مربی فرانسوی نبود. میکل آرتتا هم قماری است که شاید جواب ندهد.
اما چه کسی امری و آرتتا را به آرسنال آورد؟ چه کسی در سالهای 2014 و 2017 قرارداد ونگر را تمدید کرد و باعث شد که او تا این حد طولانی در باشگاه بماند؟
استن کرونکه.
هر مشکلی که آرسنال در حال حاضر دارد به خاطر این میلیاردر 73ساله است. او اصلاً بالای سر باشگاه حاضر نیست و آرسنال دارد بهایش را میپردازد. ماه پیش بود که جاش، پسر استن، در کنفرانس ویدئویی با طرفداران گفت: «بابت آینده باشگاه آرسنال خوشحال باشید» اما در حال حاضر، طرفداران بهانهای برای خوشحالی ندارند.
آرسنال تحت مالکیت شرکت Kroenke Sports & Entertainment که با نام KSE هم شناخته میشود، مسیرش را به شکل هولناکی گم کرده است اما تعجبی هم ندارد.
زمانی که ونگر مربی تیم بود، آنها دست کم فردی را داشتند که میدانست چه چیزی لازم است تا تیم مدعی بماند. آرسنال در کورس قهرمانی نبود اما در بالای جدول میجنگید. از زمانی که او رفت، آنها کاملاً سقوط کردند.
تصمیمات مصیبتباری در خارج میدان برای آرسنال گرفته شد و اثراتش هم مشهود است. اینکه KSE تصمیم گرفت آرسنال را به سوپرلیگ اروپا ببرد کاملاً نشان میدهد که آنها چقدر از طرفداران این تیم دورند.
تصمیمات را افرادی میگیرند که هزاران کیلومتر دورتر هستند و بهندرت با طرفداران حرف میزنند (استن که هیچ رابطهای ندارد). آنها درکی ندارند که اوضاع در لیگ برتر چطور پیش میرود.
ممکن است به این اشاره شود که KSE زیاد خرج آرسنال کرده است اما چه کسی به چند مبتدی اجازه میدهد باشگاهی در قواره آرسنال را مدیریت کنند؟
آنها آرتتا را در اولین تجربه سرمربیگری به آرسنال آوردهاند. وینای ونکاتشام، مدیر ارشد اجرایی باشگاه هم اولین تجربه مدیریت در این سطح را دارد و ادو، مدیر فنی باشگاه هم پیش از این مدیر تیمی نبوده است. حتی پر مرتساکر، مدیر آکادمی هم اولین شغل خود را در این باشگاه گرفته است.
همه در آرسنال دارند مدیریت را یاد میگیرند. پس چرا از اینکه اشتباه کنند تعجب کنیم؟
هیچکس با سابقه فوتبال در هیأت مدیره نیست که تصمیمات فنی را زیر سؤال ببرد. جاش کرونکه گفته که امیدوار است رابطهشان با هواداران را بهبود بخشد اما مسأله این است که اصلاً رابطهای در کار نبوده است. طرفداران آرسنال هرگز به پدر او اعتماد نداشتند و خسارتی که او به باشگاه وارد کرده، جبرانناپذیر است.
مارتین کیون، اسطوره آرسنال پس از حذف این تیم از لیگ اروپا پرسید: «آیا این باشگاه واقعاً برای او مهم است؟ او7،6 باشگاه ورزشی در رشتههای مختلف، مانند بسکتبال و هاکی و... دارد. آیا او واقعاً فوتبال را دوست دارد؟ ما نیاز به کسی داریم که این باشگاه را بخواهد، عاشقش باشد و آن را به جایگاهش برگرداند.»
فشار بر کرونکه هر هفته افزایش مییابد. دانیل اک، مؤسس اسپاتیفای، قصد دارد آرسنال را با قیمت 8/1میلیارد پوند خریداری کند و دنیس برکمپ، تیری آنری و پاتریک ویهرا هم حامی او هستند. آنری میگوید: «او میخواهد ژن آرسنال را مجدداً تزریق کند. هویت تیم از دست رفته است. ما در هیأت مدیره، افرادی را نداریم که مسیر درست را نشان دهند اما دانیل میخواهد این کار را انجام دهد. به نظرم مسیری طولانی و سخت پیش رو خواهیم داشت، البته اگر این اتفاق بیفتد اما دانیل پا پس نمیکشد و منتظر خرید آرسنال میماند.»
در حال حاضر، خانواده کرونکه تأکید دارند که آرسنال را به اک یا فرد دیگری نمیفروشند. آنها گفتهاند از آرتتا در بازار نقل و انتقالات حمایت میکنند و به این مربی اسپانیایی، ابزار لازم برای برگرداندن اوضاع را میدهند اما آیا آنها به این حرف خود عمل میکنند یا نه، مسأله دیگری است.
KSE هرگز پولی از جیب خودش برای آرسنال نپرداخته است. تمامی پولی که خرج آرسنال شده، از محل درآمدهای باشگاه بوده است.
برخی ممکن است به خریدهای بزرگ سالهای اخیر، مانند جذب 72 میلیون پوندی نیکولا پهپه و خرید 45 میلیون پوندی توماس پارتی اشاره کنند اما این پولی است که خود آرسنال به دست آورده بود. این پول از جیب کرونکه نیامده است.
حالا که به دلیل شیوع ویروس کرونا، اوضاع مالی باشگاه بسیار بد شده، دیگر پولی برای خرج کردن نمانده است. اگر KSE در این تابستان سرمایهگذاریهای لازم را انجام دهد و به آرتتا این امکان را بدهد که تیمش را متحول کند، باید این مبلغ را از جیب خودش بپردازد. البته آنها شاید از طرف باشگاه وام بگیرند و پرداخت اقساط با آرسنال باشد. این اتفاق کاملاً محتمل است.
حتی اگر در تابستان خریدهای لازم انجام شود هم اتفاقات سالهای گذشته نشان میدهد که معلوم نیست این پول درست خرج شود. آرسنال با کرونکهها، پول زیادی را دور ریخته است. از ژوئن 2013 تاکنون، تنها منچسترسیتی، منچستریونایتد، پاریسنژرمن و بارسلونا، خالص هزینه بیشتری نسبت به 431 میلیون پوند مخارج آرسنال داشتهاند. برخی ممکن است بابت این موضوع از KSE ستایش کنند اما آنها مالکان باشگاه هستند. اینکه این مخارج هیچ نتیجهای نداشته نشان میدهد که افرادی که در پستهای کلیدی هستند، کارشان را خوب انجام ندادهاند.
در نهایت، عدم علاقه کرونکه به مالکیت آرسنال باعث شده که این تیم دچار افولی جدی شود. آرسنال حالا در تقاطع است. 14 سال سوءمدیریت و بالای سر تیم نبودن مالکان باعث شده که این باشگاه به جایگاه فعلی برسد و دیگر توان رقابت با بالانشینان را نداشته باشد.
ناکامی در راهیابی به اروپا برای اولین بار در ربع قرن گذشته، نقطه اوج تصمیمات فاجعهباری است که زیر نظر یک نفر در آمریکا گرفته شده است.
اگر آرسنال بخواهد به جایگاه سابقش برگردد، استن کرونکه باید اوضاع را تغییر دهد و به آرسنال تمام امکانات لازم را بدهد که خسارتی که از سال 2007 تاکنون وارد شده را جبران کند. اگر او حاضر به انجام این کار نباشد، زمان آن رسیده که باشگاه را بفروشد و آن را به کسی واگذار کند که میخواهد آرسنال را متحول کند.
منبع: سایت گل
وریا در بحرین هم غایب است؟
بر اساس فهرست واکسیناسیون ملیپوشان، کاپیتان استقلال بعید است در دور برگشت مقدماتی جام جهانی هم حاضر باشد. انتخابهای اسکوچیچ برای دفاع راست در بازی دوستانه با سوریه جواب نداد و باید دید او برای این پست چه بازیکنانی را در نظر دارد.
تیتر یک
آرمن ساروخانیان
با تصمیم فدراسیون فوتبال قرار است حدود 40 بازیکن تیم ملی واکسینه شوند و در غیاب اکثر لژیونرها دیروز حدود 14 نفر از ملیپوشان واکسن زدند. پیام نیازمند، امید نورافکن، احسان حاجی صفی و محمد محبی از سپاهان، وحید امیری، میلاد سرلک، احمد نوراللهی، کمال کامیابینیا و محمدحسین کنعانیزادگان از پرسپولیس، رشید مظاهری، عارف غلامی و مهدی قایدی از استقلال در کنار کاوه رضایی و علی قلیزاده بازیکنانی بودند که در کمپ تیمهای ملی دوز اول واکسن را دریافت کردند.
نکته جالب در فهرست واکسیناسیون ملیپوشان غیبت وریا غفوری است و با در نظر گرفتن این موضوع احتمالاً کاپیتان استقلال جایی در بین نفرات تیم ملی در بحرین نخواهد داشت. پست دفاع راست یکی از ابهامات تیم اسکوچیچ است و در بازی با سوریه هم بحث زیادی درباره انتخابهای او مطرح شد.
حالا دیگر روشن شده که انتخاب اول اسکوچیچ برای این پست صادق محرمی است، ولی سرمربی کروات تیم ملی در غیاب مدافع دینامو زاگرب جعفر سلمانی و مهدی تیکدری را به اردو فرا خواند و از مدافعان مطرحتر و آمادهای مثل رامین رضاییان، وریا غفوری، دانیال اسماعیلیفر و حتی صالح حردانی صرفنظر کرد.
در جریان این بازی سلمانی و سیامک نعمتی در این پست به میدان رفتند و تیکدری فرصت بازی پیدا نکرد، ولی هیچکدام از آن دو بازیکن نمایش راضیکنندهای نداشتند. انتظار میرفت که اسکوچیچ بعد از این تست ناموفق در افکارش تجدید نظر کند، ولی در فهرست جدید باز هم از مدافعان راست مطرح فوتبال ایران خبری نیست.
محرمی در بازیهای قبلی تیم ملی نمایش نسبتاً خوبی داشته، ولی برای تورنمنت فشرده و حساس بحرین نمیتوان فقط به یک مدافع راست تکیه کرد و مربی کروات حداقل به عنوان بازیکن ذخیره باید گزینه مطمئن دیگری را هم به منامه ببرد.
اسکوچیچ بعد از بازی با سوریه در توضیح انتخابهایش در این پست گفت: «من توضیح دادهام، من به دنبال یک دفاع راست هستم؛ دفاع راستی که بتواند در زمین بازی گل بزند، البته که خیلی خوب است و من خوشحال میشوم یک دفاع راست گل بزند اما وظیفه دفاع راست چیز دیگری است.»
سرمربی تیم ملی اضافه کرد: «گاهی این اتفاق میافتد که دفاع راست 20 تا 30 متر با دفاع وسطها فاصله دارد و متوجه این فاصله نیست. خیلی وقتها در بحث انتقال از حمله به دفاع دفاع راستها توپ را که از دست میدهند بر نمیگردند. وقتی توپهای قطری از سمت مقابل میآید بازیکنان کناریمان نمیروند تیرک دروازه را بگیرند و این مشکلاتی است که وجود دارد.»
اسکوچیچ در پایان گفت: «من به تمام بازیکنان احترام میگذارم، ولی انتخاب اول برای دفاع راست بازیکنی است که در دفاع شرکت کند. اگر در حمله هم شرکت کند، موفق و خوب باشد اما اگر در میانه راه سردرگم شود و نه در دفاع خوب باشد و نه در حمله، خوب نیست.»
توضیحات اسکوچیچ از بدیهیات فوتبال است و قطعاً برای مربی وظایف دفاعی مدافعان کناری به حضور آنها در حملات اولویت دارد، ولی مگر مدافعانی که در بازی با سوریه شرکت کردند، چنین ویژگیهایی داشتند؟ قطعاً اگر مدافعانی با ویژگیهایی که اسکوچیچ اشاره کرده موجود باشند باید به تیم ملی دعوت شوند، ولی همه داشتههای فوتبال ایران را میدانیم و بازیکنان مطرح هر پست هم تقریباً مشخص است.
وریا غفوری در لیگ قهرمانان آسیا عملکرد خوبی داشت و توانست در دو بازی بهترین بازیکن زمین شناخته شود. البته وریا در ردیف مدافعان کناری تهاجمی قرار میگیرد که ویژگیهای هجومی پررنگتری دارند، با این حال با در نظر گرفتن سطح فوتبال ایران مدافع راست استاندارد و خوبی است. این موضوع درباره رامین رضاییان هم صدق میکند که چه در لیگ برتر ایران چه در لیگ ستارگان قطر عملکرد خیلی خوبی داشته و هنوز با کیفیت بالایی بازی میکند.
کارلوس کیروش وسواس زیادی روی ساختار دفاعی تیم ملی داشت و برای تمام بازیکنان زمین، حتی سردار آزمون وظایف دفاعی مشخصی در نظر میگرفت. با وجود این سختگیری، مربی پرتغالی بارها در تیم ملی از غفوری و رضاییان در پست دفاع راست استفاده کرد و توانست از آنها به خوبی بازی بگیرد. درباره اسکوچیچ نمیتوان گفت که در تفکرات دفاعی از کیروش سختگیرتر است و خودش هم بعید است چنین ادعایی داشته باشد، با این حال همچنان اصرار دارد که از این دو مدافع راست باتجربه چشمپوشی کند و روی گزینههایی ریسک کند که احتمالاً هیچ مربی دیگری به تیم ملی دعوت نخواهد کرد.
سرمربی کروات فعلاً توانسته در بازیهای دوستانه نتایج خوبی بگیرد، ولی در مسابقات مقدماتی جام جهانی که تیم ملی مجبور به بردن هر چهار بازی است، فرصتی برای اشتباه وجود ندارد و هر گافی در ترکیب ممکن است غیر قابل جبران باشد. ویلموتس هم با اعتماد به نفس کاذبی که بعد از تساوی با کره جنوبی و برد مقابل هنگکنگ و کامبوج به او تلقین کردند نگاه از بالا به پایینی به بحرین و عراق داشت، ولی با انتخابهای اشتباه هر دو بازی را باخت تا تیم ملی در آستانه حذف قرار بگیرد. اسکوچیچ هم باید مراقب باشد که این سناریوی تلخ دوباره تکرار نشود و برای انتخابهایش وسواس بیشتری به خرج دهد.
استخدام رپر و بوکسور در تیمهای فوتبال
سوژه
احسان محمدی
بازیکنان پرسپولیس و سپاهان بعد از بازی در اصفهان باز هم از خجالت هم در آمدند. همان داستان همیشگی. حمله و یورش به سمت یکدیگر، فحاشی، میانجیگری، مشت و لگد پرتاب کردن و در آخر «تقصیر اونا بود اول شروع کردن!»
من آنقدر فوتبال بازی کردهام، شهر به شهر برای مسابقه دادن رفتهام، کلکل و کری، فحش دادن بازیکن حریف، ناسزای تماشاگر و ... شنیدهام که گرفتار سانتیمانتالیسم نشوم و فکر نکنم بازیکنان فوتبال باید برای هم کادو ببرند، هی همدیگر را بغل کنند، بعد از گلزنی از هم معذرت بخواهند که دل حریف را شکستهاند و ... رقابت و هیجان را میفهمم و درک میکنم آدم در سن 20 تا 30 سالگی بیشتر اوقات اول یک کاری را انجام میدهد بعد به آن فکر!
ولی بیایید فرض کنیم که در دعوای دیروز بازیکنان موفق میشدند بینی و دندانهای هم را بشکنند. یعنی به جای این مشت و لگدهای دور، دستشان به هم میرسید و همدیگر را زیر مشت و لگد میگرفتند؟ نتیجه؟ احتمالاً چندماه محرومیت، جریمه نقدی باشگاه، اعصاب خرد هواداران از نداشتن بازیکن در ترکیب، کسر امتیاز و ... بیشتر از این چه دستاوردی داشت؟ چند شعر و شعار برای کری خواندن روی سکوها؟ دیگر چه؟ واقعاً بازیکنان حرفهای که مدام دم از فوتبال حرفهای میزنند و انتظار دریافت حقوق حرفهای دارند و از بقیه میخواهند با آنها حرفهای برخورد کنند خودشان تا چه اندازه حرفهای عمل میکنند؟
این غیور مردان که لابد میگویند در راه دفاع از حیثیت باشگاه به طرف هم حمله کردهاند قبل از این قهرمانبازیها بد نبود نگاهی به سیدجلال میانداختند که خودش سالها برای سپاهان جنگید، به شجاع خلیلزاده، محسن بنگر، ادموند بزیک، حمید مطهری، مهرداد میناوند، محمدرضا خلعتبری، جواد کاظمیان، ابراهیم توره، الونگ الونگ، رحمان احمدی، عادل کلاهکج و ... که برای هر دو باشگاه بازی کردند تا شاید یادشان بیاید که این مشت و لگد پرانیها جز شرمندگی هیچ دستاوردی ندارد.
اصلاً اینها به کنار. کمی سرشان را میچرخاندند و به سروش رفیعی نگاه میکردند. بازیکنی که همین دو سال قبل در دیدار پرسپولیس- سپاهان با استنلی کیروش دست به یقه شد، کتککاری کرد و حالا کنار استنلی برای موفقیت سپاهان میجنگد!
بد نبود نگاهی به سعید آقایی میانداختند که همین یکی دوسال قبل وقتی عضو سپاهان بود با کبوتر قرمز در دستانش برای پرسپولیسیها کری میخواند و حالا پرسپولیسی شش آتشه شده!
حرف ساده است. فایده این کارها چیست؟ جز ایجاد نفرت میان هواداران دو باشگاه، جز دردسر و حاشیه، جز تیره کردن فضای فحاشی و توهین. شما که چند وقت دیگر ممکن است به تیم حریف بروید و سنگ آنجا را به سینه بزنید این رفتارهایتان چه معنی دارد؟
اگر مشت زدن و فحاشی هدف باشگاه است، همان اول سال چند رپر بددهان استخدام کنید تا جوری با سرعت فحش بدهند که حریف اصلاً نتواند یک کلمه بگوید، یا چند بوکسور بگیرند تا با ضربههای سریع بازیکن رقیب را در تونل یا حتی وسط زمین ناک دان و ناک اوت کند و هواداران بر طبل شادانه بکوبند!
فایده این کارها واقعاً چیست؟ کی قرار است دست از این کودکیها بکشید آقایان سوپرحرفهای و باتجربه
و غیور؟!
تب داغ قهرمانی درلالیگا
یک جام، چهارمدعی!
یادداشت
علی بابازاده
وقتی شوت دقیقه ۹۶ کاسمیرو در دیدار رئال و سویا از کنار دروازه شاگردان لوپتگی عبور کرد، امید به قهرمانی در اردوی بارسلونا و اتلتیکومادرید زنده شد؛ تا قبل از شروع مسابقه ابتکارعمل در دست شاگردان زیدان بود و طبق معمول این کهکشانیها بودند که با دریافت گلی زودهنگام در دقیقه ۲۲، فشارروحی روانی را بر روی خود دوچندان کردند! یک روز بعد از تساوی ملالآور در جدال بارسلونا و اتلتیکومادرید، جولین لوپتگی انتقام خود از لوس بلانکوس را گرفت و با ارائه یک نمایش قابل قبول، تک امتیازی ارزشمند از ورزشگاه آلفردو دیاستفانو به دست آورد و تیمش را کماکان در کورس قهرمانی با سه غول بزرگ لالیگا حفظ کرد. کهکشانیها اما صدرنشینی را نه به واسطه درخشش سویا، بلکه از طریق نمایش ضعیف خود از دست دادند؛ فلورنتینو پرز رئیس باشگاه رئال مادریدکماکان به همکاری بازین الدین زیدان اعتقاد دارد و حتی پایان فصل 2020-2021 آن هم در بدترین شرایط و بدون کسب یک جام نیز باعث نشده تا مدیرباشگاه دم از اخراج زیزو بزند.
رئال کماکان یکی از بختهای قهرمانی در لالیگاست ولی، مصاحبه زیدان در کنفرانس مطبوعاتی بازی با سویا بسیاری از هواداران قوهای سپید را به فکر فروبرد؛ مادرید به واسطه حضور زیزو در سانتیاگو برنابئو، دو تن از گزینههای اصلی سرمربیگری خود را از دست داده به علاوه پوچتینو، جولیان ناگلزمن هم از دسترس کهکشانیها خارج شده. اینکه چگونه فلورنتینو پرز قید این گزینههای جذاب را زده و کماکان از نمایشهای تیمش تحت سلطه زیزولذت میبرد جای سؤال دارد. زیدان با صحبتهایش در کنفرانس مطبوعاتی نشانههایی از پایان کارخود در رئال مادرید را بر زبان آورد و اعلام کرد که وضعیت خود برای ماندن یا نماندن در باشگاه را انتهای فصل به گوش مدیران خواهد رساند. حالا که لوس بلانکوس گزینههای اصلیاش را از دست داده و زیدان نیز سخن از ترک سانتیاگوبرنابئو به میان آورده، فرصت خوبی است تا پرز و سایر مدیران اجرایی باشگاه دست به کارشوند و از همین حالا مربی فصل آینده خود را پیدا کنند؛ماسیمیلیانوآلگری، یوآخیم لوو، هانسی فلیک و رائول گونزالس نفراتی هستند که شانس رسیدن به نیمکت داغ کهکشانیها را پیدا کردهاند.
گل لحظات پایانی رئال که روی اثرگذاری ادن هازارد به ثمررسید چیزی را در جدول لیگ اسپانیا تغییر نداد و هنوزهم چهار تیم اصلی لالیگا با یکدیگر بر سر جنگ قهرمانی هستند؛ طی۲هفته آتی رئال باید در خانه تیمهای اتلتیک بیلبائو و گرانادا به مصاف این دو تیم سختکوش و پرانگیزه برود و فصل برای لوس بلانکوس با دیداری خانگی مقابل ویارئال به اتمام خواهد رسید. اوضاع برای تیم ۷۷ امتیازی جدول اندکی بهتر به نظرمیرسد؛ اتلتیکو شنبه شب با کلین شیت برابر بارسلونای رونالد کومان به صدرنشینی خود ادامه داد و حالا که رئال فرصت به دست آمده را قدر ندانست، ابتکارعمل به دست شاگردان ال چولو افتاده! برخلاف رئال که در۲هفته پیش رو باید در خانه حریفان بازی کند، اتلتیکو این فرصت را دارد تا با پیروزی در ۲ تقابل خانگی برابر تیمهای رئال سوسیداد و اوساسونا گام بلندی را برای قهرمانی در فصل2020-2021 لالیگای اسپانیا بردارد. رئال وایادولید آخرین حریف دیگو سیمئونه خواهد بود که به نظر توان گرفتن امتیاز از سفید و قرمزهای مادرید را نخواهد داشت. تنها چالش پیش روی روخی بلانکو برای قهرمانی امتیازهای رودررو با رئال مادرید است؛ الچولو طی۲ بازی رفت و برگشت تنها موفق به کسب یک تساوی از زیدان شده و اگر در روز آخرهمه چیز به تساوی کشیده شود، این کهکشانیها هستند که میتوانند به عنوان تیم قهرمان جشن بگیرند. در بین۴ تیم باقی مانده در کورس قهرمانی، سویا و رئال مادرید سختترین برنامه بازی را پیش روی خود دارند. جولین لوپتگی از زمان آمدن به شهر سویل پروژه بازیابی و احیای مجدد سویا را به خوبی انجام داده و حالا هم یکی از بختهای اصلی قهرمانی به حساب میآید. سویا در۳هفته پیشرو به مصاف والنسیا، ویارئال و دپورتیووآلاوزخواهد رفت و با نمایشی که مقابل رئال به اجرا گذاشت، نگاهها را به سمت خود معطوف کرد. دیگر تیم مدعی بارسلونای رونالد کومان است. کاتالانها به خوبی از اهمیت قهرمانی در لالیگا مطلع هستند و به همین دلیل برای رسیدن به این مهم از هیچ تلاشی دریغ نخواهند کرد. بارسا فرصت طلایی بازی رودررو با اتلتیکومادرید را ازدست داد ولی هنوزهم در صورت لغزش۲ تیم مادریدی و به دست آوردن تمامی دوازده امتیازباقیمانده به مقام اولی لیگ اسپانیا خواهد رسید. لوانته، سلتاویگو و در نهایت ایبار آخرین حریفان بارسلونا هستند و مانع این تیم برسر راه قهرمانی!
بررسی 5 فیلم منتشر شده از درگیری و جدال زرد و قرمز
چه کســی جرقــه جنجال بزرگ را زد؟
ایران ورزشی- اواخر بازی بزرگ هفته و جایی میان هیجانهای مسابقه گزارشگر اصفهانی میگفت این الکلاسیکوی جذاب ایران است که همه چیزش باید در متن باشد و نیازی به حاشیه ندارد. تا آنجا که او بازی را دیده بود درست میگفت و آنچه از دل و زبان گذرانده بود رنگ واقعیت به خود گرفت. حتی وقتی او از پخش شبکه سه تقاضا داشت که تصاویر را قطع کنند و بروند دنبال پخش بازی استقلال – ذوبآهن باز هم تصاویر از نقش جهان قطع نشد. تصاویری که نشان میداد بازیکنان دو تیم با همین یک امتیاز کنار آمدهاند و در حال خوش و بش با یکدیگرند.
فقط چند دقیقه بعد نه از قاب تلویزیون بلکه از قاب تلفنهای همراه تصاویری پخش شد که باور نمیکردید مربوط به همین بازیای است که چند دقیقه قبل در صلح و صفا و آرامش به پایان رسید.
جدا از صحبتهای عوامل دو تیم و باشگاهها، فیلمهایی که از یکشنبه شب تا عصر دیروز منتشر شد میتواند تا حدودی ماجرا را به تصویر بکشد هر چند مشخص است اصل درگیری مربوط به سالن بین دو رختکن نیست و در واقع آنچه ابتدا از این درگیریها منتشر شد سی ثانیه پایانی ماجراست.
در عین حال حتی با کنار هم قرار دادن این تصاویر و صداهایی که به سختی از بین همهمه افراد شنیده میشود نیز هیچ چیزی مشخص نیست و نمیتوان گفت عامل یا عوامل شروع درگیری چه کسانی بودهاند و چه افرادی از کدام تیم یا باشگاه مقصر این آشوب چند دقیقهای شدند.
فیلم اول: همهمه، فریاد و گل درشت مثل باقری
اولین تصویری که از سایتهای ورزشی پخش شد و به شبکههای اجتماعی رسید و میلیونها بار دست به دست شد ویدئویی حدوداً 30 ثانیهای بود که ازدحام بازیکنان و مربیان دو تیم به علاوه کلی عکاس و فیلمبردار و عوامل اجرایی مسابقه و ورزشگاه را در سالن منتهی به رختکنها نشان میداد. ویدئو حاوی همهمه شدید و ازدحام جمعیت عجیبی در یک محیط کوچک بود و اصلاً مشخص نمیکرد دقیقاً کی با کی دعوا میکند و اصلاً ماجرا چیست. تصویر گل درشت مربوط به کریم باقری بود که با فریاد و غضب فراوان سعی میکرد بازیکنان تیم خودش را به رختکن بکشاند و جلوی نزدیک شدن افراد دیگر را بگیرد. در این میان او فریادی هم بر سر رحمان احمدی زد که حالا عضوی از کادر فنی سپاهان است اما این فیلم چیزی را مشخص نمیکرد.
البته خیلی زود نسخه کامل این ویدئو که حدود یک دقیقه است هم منتشر شد که 30 ثانیه ابتدایی از نمای بسیار دور تصویر تجمع و درگیریهای ورودی تونل را نشان میدهد و چیزی از این تصاویر مشخص نیست.
فیلم دوم: راوی علیه امیری، آقایی و یک ناشناس
از صحبتهای عوامل تیم پرسپولیس مشخص میشود که درگیریهای پایان مسابقه منشأ قبلی داشته که شاید رد بخشی از آن را بتوان در پایان مسابقه گرفت. در پایان مسابقه ظاهراً درگیری لفظی کوچکی بین کمال کامیابینیا و محمدرضا حسینی بازیکن سپاهان شکل میگیرد که عکسهای بگومگوی آنها در سایتهای خبری موجود است.
اما فیلمی که سپاهانیها در ساعات بامدادی دوشنبه منتشر کردند تصاویری بعد از این بگومگو را نشان میدهد. آنجا که کمال کنار زمین خطاب به بقیه میگوید انگار در تیمشان بزرگتری ندارند که این (حسینی) مدام حرف میزند.
این فیلم از دوربین همان فردی گرفته شده که مشخص نیست عکاس یا فیلمبردار سپاهان است یا اصلاً ربطی به این باشگاه ندارد اما این فرد در هنگام خروج بازیکنان در مسیر آنها قرار میگیرد و حتی کاری میکند که وحید امیری او را با دست پس بزند و با چهرهای برافروخته از او بخواهد کنار برود. در این میان یک فرد ناشناس هم با ماسک پرسپولیس سعی در کنار زدن این فرد دارد که فرد دوربین به دست میگوید دارد کارش را انجام میدهد و به فیلم گرفتن ادامه میدهد تا جایی که سعید آقایی کاورپوش از راه میرسد و دوربین او را کنار میزند.
فیلم سوم: فریاد افشین سر آقایی
فیلم بعدی ظهر دیروز منتشر شد که از زاویه دیگری لحظه خروج بازیکنان و مربیان و عوامل دو تیم را نشان میداد. در این تصویر مشخص میشود که افراد زیادی در حال صحبت هستند و البته سروش و احمد نور برخوردی بسیار دوستانه دارند . باز هم همهمه زیاد است اما به یکباره نزدیک ورودی تونل افشین پیروانی نام سعید آقایی را فریاد میزند و انگار دیده که او درگیر شده و اینطوری همه به سمت کنار ورودی تونل هجوم میبرند. این وسط عجیب است که عزتالله پورقاز با سیدجلال درگیر میشود و حرفی بینشان رد و بدل میشود. ظاهراً یکسری از عوامل برگزاری بازی و تیم سپاهان در ادامه اجازه دخالت پرسپولیسیها در این صحنه را نمیدهند و مقابل ورودی تونل همه افراد شامل نفرات خودشان و تیم میهمان را به داخل تونل و مسیر منتهی به رختکن هدایت میکنند.
فیلم چهارم: لانگ شات صدا و سیما
دیروز ویدئویی حدوداً 40 ثانیهای هم از سوی صدا و سیما منتشر شد که از نمایی دور تصویر درگیریهای مقابل ورودی تونل را نشان میدهد. در این ویدئو مشخص میشود که بیشتر بازیکنان سپاهان بیرون ورودی تونل هستند اما به ناگاه متوجه یک درگیری در نقطه بیرونی انتهای تونل میشوند که دوربین با وجود زوم کردن روی آن منطقه نمیتواند نشان دهد درگیری بین چه کسانی رخ داده است.
فیلم پنجم: کنعانی - محبی
بعدازظهر دیروز ویدئوی دیگری که این هم حدوداً یک دقیقهای است منتشر شد که درگیریهای راهروی منتهی به رختکن را از زاویه سپاهانیها نشان میدهد. در این ویدئو هم همهمه بسیار است و نیروی انتظامی سعی دارد بازیکنان و مربیان دو تیم را از هم جدا کند. مغانلو به همراه خانبان و عسگری دو آنالیزور پرسپولیس جلوتر از بقیه پرسپولیسیها هستند و از سپاهان هم رحمان احمدی و یکی دو نفر از عوامل تیمشان جلو هستند و کشمکش ادامه دارد. در یک صحنه هم کنعانی زادگان و محبی جر و بحث میکنند اما نیروی انتظامی دخالت میکند و بین افراد دو تیم فاصله میاندازد. در این میان کریم باقری با فریاد همه اعضای تیم را به رختکن تیمش میکشاند و بعد از اینکه با دست روی یک طاق در میکوبد در را به شدت میبندد. البته او خیلی زود در را باز میکند تا یحیی داخل شود و عسگری بیرون بیاید.
اتفاق عجیب و شکایت پرسپولیس
توهین به سرخابی از بلندگوهای ورزشگاه!
یکی از اتفاقات عجیبی که میتواند ریشه در جنجال بعد از بازی داشته باشد شعارهایی بود که در لحظات پایانی نیمه اول از بلندگویهای ورزشگاه نقش جهان پخش شد.
دیروز رسانه رسمی باشگاه پرسپولیس اعلام کرد: «طبق قانون سازمان لیگ، تیم میزبان حق دارد در هر نیمه سه مرتبه از بلندگوهای ورزشگاه خانگی خود، شعار هواداری به مدت سه دقیقه پخش کند تا به بازیکنان انرژی بدهد.
در این قانون به صراحت عنوان شده تیم میزبان حق استفاده از شعارهایی در رابطه با تبعیض نژادی و قومیتی یا توهین و تحقیر تیم مقابل و حتی به میان آوردن نام تیم حریف ندارد.
با این حال در دقایق پایانی نیمه اول، از سوی بلندگوهای ورزشگاه نقش جهان، شعاری علیه پرسپولیس و حتی استقلال پخش شد که این موضوع بین دو نیمه به ناظر بازی اعلام شد.
در دقایق ابتدایی نیمه دوم، این موضوع به شکل دیگری رقم خورد و این بار در شعار مربوط به هواداران سپاهان، واژههایی در جهت تمسخر و تحقیر نام باشگاه بزرگ پرسپولیس به گوش رسید. اتفاقی که تعجب حاضران در استادیوم را در پی داشت.
همان زمان، همراهان پرسپولیس اعتراض خود در مورد شعارهای در حال پخش را اعلام کردند اما در کمال تعجب، ناظر بازی اعتقاد داشت این واژه را به گوش خود نشنیده و اگر بشنود، واکنش نشان خواهد داد! البته در پایان بازی از سوی ناظر بازی اعلام شد فرد مورد اعتمادی به او گفته که این شعارها سر داده شد و قابل تشخیص بود.
پرسپولیس امروز (دوشنبه) در این مورد، به صورت مکتوب و با ارسال نامه به سازمان لیگ و کمیته اخلاق، شکایت قاطعانه خود را اعلام میکند تا مسائل اینچنینی با پیگیری باشگاه پرسپولیس برای همیشه در فوتبال ایران ریشهکن شود.»
این اتفاق دیروز سوژه برخی از دقایق جدال لفظی مدیران روابط عمومی دو باشگاه در رادیو بود. طرف پرسپولیسی به این شعارها اعتراض داشت و میگفت چرا باید این شعارهای توهینآمیز از ورزشگاه پخش شود و طرف سپاهانی میگفت این شعارها همیشه پخش میشود و مشکلی ندارد.
نظر کارشناسان داوری درباره 4 صحنه مشکوک
هند محبی و خطای احمد نور پنالتی بود
در بازی بزرگ این هفته لیگ برتر صحنههای مشکوک داوری کم نبود و در چندین نوبت نیمکتنشینان و بازیکنان دو تیم به تصمیمات بیژن حیدری داور مسابقه معترض شدند.
این بازی چهار صحنه مشکوک داوری داشت که بعد از بازی رسانهها هواداران مطالب زیادی دربارهشان منتشر کردند و البته کارشناسان داوری هم درباره آنها نظر دادند.
صحنه اول مربوط به تنه پورقاز به آل کثیر در دقیقه 38 بازی بود که پرسپولیسیها معتقدند پنالتی بوده اما غیر از نوذر رودنیل شش کارشناس داوری دیگر گفتهاند این صحنه پنالتی نیست و نحوه برخورد به گونهای نیست که داور اعلام خطا کند.صحنه دوم مربوط به توپی است که در نیمه دوم به دست محمد محبی وینگر سپاهان در محوطه جریمه تیمش خورد. غیر از حسین نجاتی و خوشرو 6 کارشناس دیگر داوری تأکید کردهاند که به خاطر فرم دست محبی این صحنه هند بوده و داور باید به سود پرسپولیس پنالتی میگرفته است.صحنه بعدی برخورد احمد نوراللهی و محمدرضا حسینی در دقیقه 64 بازی در محوطه جریمه پرسپولیس بود که از تصویر اولیه چیزی مشخص نبود اما بعد از تصویر پشت دروازه مشخص میشد خطایی اتفاق افتاده. غیر از حسین نجاتی که این صحنه را خطا ندانسته و رسول فروغی که گفته به تصمیم داور احترام میگذارد 5 کارشناس دیگر گفتهاند این صحنه پنالتی به سود سپاهان بوده است.صحنه چهارم هم توپی بود که در آخرین ثانیههای بازی به دست احسان پهلوان خورد و سپاهانیها به شدت به پنالتی اعتقاد داشتند اما 7 کارشناس با قاطعیت اعلام کردند این صحنه پنالتی نبوده ضمن اینکه از تصاویر تلویزیونی هم مشخص بود اصلاً اگر هندی هم صورت گرفته داخل محوطه یا روی خط محوطه جریمه نبوده است.
4 مصدوم روی دست یحیی 4 روز مانده به دربی
وضعیت عالیشاه نگران کنندهتر از بقیه
با اینکه بازی حساس مقابل سپاهان محرومی بری سرخها به دنبال نداشت و با توجه به بررسی اتفاقات بعد از بازی اگر محرومیتی هم در کار باشد پس از دربی اعلام خواهد شد اما این بازی سنگین چهار مصدوم روی دست کادر فنی گذاشت.در شرایطی که پرسپولیس روز جمعه باید به مصاف رقیب سنتی خود برود دیروز مشخص شد این تیم چهار بازیکن مصدوم دارد که وضعیتشان برای بازی با استقلال مشخص نیست و حداقل اینکه دیروز کادر پزشکی سرخها خبری درباره وضعیت آنها ندادند.
امید عالیشاه که دقیقه 30 بازی مصدوم شد و از تصویر آهسته مشخص بود پای او کلاً کشیده شده و محمدحسین کنعانی زادگان هم در دقایق آخر مصدوم شد و جای خود را به فرشاد فرجی داد. کنعانی که ظاهراً از ناحیه مچ پا آسیب دیده لنگ لنگان ورزشگاه را ترک کرد. این دو بازیکن به علاوه کمال کامیابینیا و سیامک نعمتی که ظاهراً از ناحیه کتف آسیب دیده دیروز تمرین نکردند و مشغول مداوا بودند.
در شرایطی که پرسپولیس چهار روز تا بازی استقلال زمان دارد به نظر میرسد وضعیت امید عالیشاه نسبت به سه بازیکن دیگر نگران کنندهتر است. این بازیکن دیروز در مصاحبهای گفت: «فعلاً چیزی مشخص نیست و بعد از MRI همه چیز مشخص خواهد شد. فکر کنم رباط بیرونیام باشد و باید در نهایت منتظر نظر پزشک بود و امیدوارم شرایط خوب باشد و بتوانم در دربی حاضر باشم.»
به نظر میرسد کمال هم با همان درد مچ قبلی درگیر شده اما احتمالاً او همراه نعمتی و کنعانی آماده دربی خواهند شد اما وضعیت عالیشاه بعد از گرفتن MRI مشخص میشود. عالیشاه این هفتهها آماده بود و از دست دادن او برای پرسپولیس در دربی تلخ خواهد بود.
در آسیا مقابل هیچ حریفی از پیش بازنده نیستیم
استکی: ازبکستان به اندازه همه ورزش ما در بوکس هزینه کرد
گفت و گو
محسن وظیفه
تیم ملی بوکس بعد از برگزاری یک اردوی فوقالعاده در تاشکند ازبکستان به ایران برگشت. این تیم روز گذشته وارد تهران شد و بهدلیل خستگی مسیر بازگشت امروز را استراحت و از فردا دوباره برای حضور در قهرمانی آسیا اردو را در تهران شروع میکند. برگزاری اردو در ازبکستان شاید یکی از بهترین اتفاقات در تیم ملی بوکس بود که برای اولینبار در سالهای اخیر رخ داد. این تیم در حالی راهی این اردو شد که حتی فرصت تمرین کردن با نفرات المپیکی و عنواندار این کشور را هم پیدا کرد؛ کاری که علیرضا استکی آن را موهبتی کمنظیر میداند و اعتقاد دارد تمرینات اینچنینی به رشد بوکس کمک میکند.
اردوی خوبی را پشت سر گذاشتید؟
خوب نه، عالی بود. تا به حال چنین تجربهای را نداشتیم و مطمئن هستم به آینده این تیم هم کمک میکند. ازبکستان تیم خوبی را در بوکس دارد و اینکه بتوانی فرصت با این تیم را به دست بیاوری ارزشمند است.
از نفرات اصلی و المپیکی هم استفاده کردی؟
بله، تقریباً هر یک از بوکسورهای ما فرصت سهبار تمرین با بوکسورهای المپیکی این کشور را پیدا کردند. اردوی فوقالعاده خوبی بود. تیم الجزایر هم آمده بود و هنگامی که ما در حال ترک ازبکستان بودیم، آذربایجان و اردن هم وارد این کشور شدند تا با تیم ازبکستان اردو برگزار کنند اما ما باید برمیگشتیم. دو تمرین با تیمهای دوم این کشور داشتیم و یک تمرین هم روز آخر با تیم اصلی ازبکستان بود. همه نفرات قهرمان جهان و المپیکی این کشور در اردو حضور داشتند.
از عملکرد اعضای تیم راضی بودید؟
خیلی خوب بودند. چند نفر از اعضای تیم هم بشدت مورد توجه ازبکها قرار گرفتند.
با این وضعیت فکر میکنی بتوانید در المپیک دست به کار مهمی بزنید؟
واقعاً گرفتن مدال در المپیک آسان نیست. البته برگزاری اردوها و مسابقات اینچنینی تأثیرگذار است اما گرفتن مدال در المپیک نیاز به برنامهریزی و کار مداوم دارد. همین الان برنامهریزی ازبکستان را ببینید. اینها در بوکس دنیا حرف اول را میزنند اما ببینید چطور در حال آمادهسازی خود هستند.
هفته آینده باید راهی مسابقات قهرمانی آسیا شوید و حداقل در اینجا میتوان توقع طلا را داشت.
ببینید بوکس قهرمانی آسیا با قهرمانی جهان تفاوت چندانی ندارد، چراکه تقریباً تمام خوبهای دنیا اهل آسیا هستند، ضمن اینکه برای اینکه بتوانیم در بوکس حرفی برای گفتن داشته باشیم باید پشت پرده بوکس را هم خوب بشناسیم. مافیا در بوکس حرفی برای گفتن دارد و در نتایج بسیاری از مسابقات تأثیرگذار است. ناامید از رسیدن به موفقیت نیستیم. دو بوکسور المپیکی خود را بههمراه سایر نفرات راهی امارات میکنیم. باتجربهای مثل احسان روزبهانی را در ترکیب تیم داریم اما واقعیت این است که تلاش میکنیم در مقابل هچ حریفی از پیش بازنده نباشیم.
در واقع در آسیا هم باید نگران داوری باشیم؟
اگر اینقدر پیشرفت کنیم که بتوانیم با اقتدار بوکس بازی کنیم و برنده باشیم هیچ داوری نمیتواند نتیجه را برگرداند، اما وقتی رقابت پایاپای میشود بهطور حتم برنده قزاقها و ازبکها و یا حتی هندیها هستند. این سه کشور از قدرتهای بوکس دنیا هستند و سرمایهگذاری وحشتناکی را در این ورزش انجام دادهاند.
حتماً در همین اردوی ازبکستان با برخی از این سرمایهگذارها روبهرو شدید؟
بله. خودشان عنوان میکردند برای هر یک مدال طلای المپیک یک میلیون دلار هزینه میکنند. شما اگر بوکس این کشور را در نظر بگیرید، متوجه میشوید فقط تیم ملی بوکس این کشور به اندازه همه ورزش ایران برای المپیک سرمایهگذاری کرده است. طبیعی است که رقابت با این کشور برای رسیدن به مدال المپیک ممکن نیست. قزاقستان و هند هم اسپانسرهای بسیار قدرتمندی دارند و کارهایی را در بوکس انجام دادند که وقتی میشنویم و میبینیم واقعاً برایمان باورنکردنی است.
با این وجود همه توقع رسیدن بوکس به موفقیت را دارند.
ما خودمان هم این توقع را داریم و فکر میکنم بهلحاظ فنی فاصله زیادی با دنیا نداریم. بیشتر فاصله ما با قدرتهای مالی و ساختاری است وگرنه از نظر فنی خیلی نزدیک هستیم.
شگفتی در ترکیب تیم اعزامی به تکواندو قهرمانی آسیا
آرمین با پای مصدوم محک میخورد؟
مسابقات تکواندو قهرمانی آسیا در سه بخش پومسه، پاراتکواندو و کیوروگی از ۲۴ تا ۲۸ خردادماه ۱۴۰۰ به میزبانی «بیروت» لبنان برگزار میشود. برای حضور در این مسابقات کادر فنی تیم ملی تکواندو نفرات مورد نظر خود را معرفی کرده است. بر اساس اعلام کادر فنی تیم ملی آرمین هادیپور در ۵۸- کیلوگرم، سروش احمدی در ۶۳- کیلوگرم، میرهاشم حسینی در ۶۸- کیلوگرم، امیرمحمد بخشی در ۷۴- کیلوگرم، مهران برخورداری در ۸۰- کیلوگرم و سجاد مردانی در ۸۷+ کیلوگرم نفراتی هستند که در ترکیب تیم ملی تکواندو مردان قرار دارند. زنان با ترکیب مهلا مومنزاده در ۴۹- کیلوگرم، غزل سلطانی در ۵۳- کیلوگرم، ناهید کیانی در ۵۷- کیلوگرم، یلدا ولینژاد در ۶۲- کیلوگرم، ملیکا میرحسینی در ۷۳- کیلوگرم و زهرا پوراسماعیل در ۷۳+ کیلوگرم در رقابتهای قهرمانی آسیا شرکت میکنند.
این ترکیب در حالی معرفی شده که شاید مهمترین چهره برای تکواندو ایران در حال حاضر آرمین هادیپور است؛ کسی که عضو المپیکی تیم ملی است اما بهدلیل مصدومیت سختی که برایش پیش آمده حالا حضورش در المپیک توکیو با اما و اگرهای زیادی روبهرو است و مشخص نیست که آیا آرمین بتواند به توکیو برسد یا نه؟
البته این تصمیمات برای آخرین روزهای سال 99 بود؛ زمانی که مصدومیت آرمین رسانهای و بعد از آن مشخص شد او باید جراحی کند، اما اگر جراحی کند شانس حضور در المپیک را از دست میدهد؛ به همین دلیل هم قرار شد جراحی نکند و در حالی که تلاش میکند پای خود را درمان کند با احتیاط زیاد به کارش ادامه بدهد. حالا به یکباره نام او در ترکب اعزامی به مسابقات قهرمانی آسیا در لبنان قرار گرفته، آیا کادر فنی نگران تشدید مصدومیت آرمین نیست؟ احتمالاً در لبنان میخواهند وضعیت آرمین را تست کنند و ببینند آیا با این شرایط میتواند مسابقه بدهد یا نه؟ به هر حال این تصمیم ریسک بالایی دارد و باید دید کادر فنی دنبال چه تصمیمی است؟
آبیها نیروی انسانی باکیفیت برای ۳ جام ندارند
پیام تبریک به هیأت مدیره استقلال
سرمقاله
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
اگر از محاسبه روی کاغذ سر بچرخانیم و به ذهنیت خود درباره شانسهای قهرمانی در لیگ برتر برگردیم، به سختی میتوانیم شانسی برای استقلال قائل شویم. شکست مقابل ذوبآهن بدترین اتفاقی بود که میتوانست برای استقلال رخ دهد. سپاهان و پرسپولیس حالا در عالم واقعیت شانسهای اصلی قهرمانی هستند و استقلال فقط باید سعی کند امیدوار باشد و البته اگر خیال قهرمانی دارد، روندی شگفتانگیز را بیوقفه طی کند.
اما استقلال چرا از کورس تا این اندازه خارج شد؟ چرا نتوانست فاصله را کمتر کند؟ پاسخ روشن است: استقلال نیروی انسانی باکیفیت برای جنگیدن در ۳ جام را ندارد.
استقلال آن روزها که در نقل و انتقالات با خریدهای خوب مثل رشید مظاهری یا محمد نادری همه را مشغول کرده بود، خود از موضوعی مهمتر غافل بود. یک تیم میتواند در نقل و انتقالات با خرید چند ستاره عملکرد در ظاهر قابل قبولی را ثبت کند اما در واقع تیمی را بسازد که بر اساس ایدههای فنی یک مربی شکل نگرفته یا فکری برای مشکلات فنی خود نکرده است.
مثال میزنیم. روزبه چشمی از استقلال رفت. جانشین او آیا بازیکنی در قواره روزبه چشمی بود؟ حتی روزبه گاهی در استقلال مورد انتقاد بود، اما جانشینی که برایش انتخاب کردند محمدحسین مرادمند است که استقلال نمیتواند به کیفیت او اعتماد کند. مثال دیگر اینکه استقلال از مدتها پیش فهمیده بود که باید جانشینی در قواره وریا غفوری برای جناح راست خود پیدا کند؟ احمد موسوی را به عنوان جانشین یا ذخیره او انتخاب کردند که نه کیفیت امروزش شباهتی به وریا دارد و نه قرار است فردایی در استقلال داشته باشد. همین دو مثال و خرید بازیکنان ۲۸ یا ۲۹ ساله نشان میدهد که استقلال در نقل و انتقالات به جز چند خرید پرسر و صدا، کار دیگری نکرده و در جهت تیم ساختن قدمی برنداشته است.
آن روزهایی که احمد سعادتمند بابت مذاکراتش در هتل با چند ستاره حتی مورد تمجید قرار میگرفت، همه فراموش کرده بودند که تیم ساختن کار احمد سعادتمند نیست و او نمیتواند صاحب این تشخیص باشد که این تیم در آینده برای جنگیدن در ۳ جام چه نیازهایی دارد.
استقلال در نیمفصل هم برای حل مشکلات اساسی خود کاری نکرد. دیاباته با مصدومیتهایش نشان میداد که به یک جانشین مطمئن نیاز دارد اما خرید تازه استقلال بازیکنی به نام آرمان رمضانی بود که نه در پرسپولیس و نه حالا در استقلال نشانی از یک مهاجم را از او ندیدهایم.
استقلال به این دلیل مقابل ذوبآهن باخت که از بازیهای لیگ قهرمانان آسیا خسته برگشته بود، دربی را هم در پیش داشت و در میان آن خستگی و نگاهش به بازی سنگین مقابل پرسپولیس، تیم دست و پا بستهای شد که با کمی تغییر در ترکیب و سیستم دیگر راهی جز باختن پیش رویش نمانده بود. استقلال به جز ترکیب اصلیاش، نیروی انسانی کافی برای جنگیدن ندارد. این میتواند آسیبرسان باشد و بزرگترین آسیبش را در همین بازی با ذوبآهن دیدیم، در بزنگاهی که استقلال باید گامی به سوی کورس قهرمانی برمیداشت اما واقعیت این است که از کورس خارج شد.
باید به کنایه پیام تبریک برای هیأت مدیره باشگاه استقلال فرستاد که جز یک بیانیه چند خطی در نقد سعادتمند کاری نکردند و اجازه دادند تیم بدون ایده و تشخیص فنی در نقل و انتقالات شکل بگیرد. حاصلی جز این میتوانست داشته باشد؟ خیر.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو