فوتسال قربانی غرضورزیهای شخصی شده است
مظفر: منافع تیم ملی را معامله نمیکنم
شهرزاد مظفر پس از سالها دوری، در شرایطی سخت هدایت تیم ملی فوتسال بانوان را پذیرفت؛ تصمیمی که به گفته خودش ساده نبود. او حالا با صراحت از ریشه حاشیهها، فضای رسانهای مسموم، شایعات مخرب و در عین حال از امید به ساختن تیمی در حد چهار تیم برتر جهان صحبت میکند.
شهرزاد مظفر درباره بازگشتش به تیم ملی میگوید: «دو پیشنهاد همزمان داشتم؛ استقلال و تیم ملی. استقلال همیشه برایم جذاب بوده و از بچگی استقلالی دوآتشه بودم، اما درست زمانی که قرار بود قرارداد امضا شود، مسأله تیم ملی پیش آمد و در نهایت تیم ملی را انتخاب کردم. این شاید سختترین تصمیم زندگی حرفهای من بود.»
او درباره حاشیههایی که همواره با حضورش در تیم ملی همراه بوده، تأکید میکند: «منشأ بیشتر این فضاهای مسموم، بیرونی نیست؛ متأسفانه داخلی است. غرضورزیهای شخصی، حسادتها و تفکراتی از جنس اینکه اگر من نباشم، دیگری هم نباشد. مسائل آنقدر حقیر و شخصی است که آدم باورش نمیشود حاضرند برایش منافع ملی را قربانی کنند.»
مظفر تحویل گرفتن تیم ملی در آن مقطع را نگرانکننده توصیف میکند: «واقعاً برای پذیرفتن این مسئولیت دو دل بودم. شرایط مثل گذشته نبود و میدانستم کار بسیار سختی در پیش داریم. اما به این فکر کردم که اگر من نیایم، تکلیف این بچهها چه میشود. همانجا حس کردم خودم آنقدرها مهم نیستم.»
سرمربی تیم ملی از تغییر فضای رسانهای ورزش بانوان انتقاد دارد: «فضای رسانهای خیلی تغییر کرده و شبیه فوتبال آقایان شده است. رسانههایی وارد شدهاند که دنبال چیزهایی هستند که اصلاً به نفع فوتبال و فوتسال بانوان نیست و دارند آسیب میزنند.»
مظفر دلیل مخالفتها با خودش را شفاف بیان میکند: «من اهل باج دادن نیستم. حاضر نیستم منافع تیم ملی را با هیچ چیزی معامله کنم؛ نه برای ماندن و نه برای خوشایند چند نفر. یکسری خط قرمز دارم که هرگز از آنها عبور نمیکنم.»
او درباره جام جهانی میگوید: «ما در ظاهر ۴ ماه و نیم وقت داشتیم ولی این به این معنی نبود که ما عین این ۴ ماه، هر روزش را میتوانستیم تمرین کنیم؛ ما تقریباً ۶ اردو داشتیم و از آن ۴ ماه و نیم، یکماه و نیم در اردو بودیم؛ منتها کاری که سعی کردیم انجام دهیم این بود که همه چیز را با هم و به موازات هم جلو ببریم؛ یعنی ما فرصت اینکه بیاییم و بدنسازی کنیم و تاکتیک یا روی مسائل ذهنی کار کنیم نداشتیم، همه موارد را با هم جلو بردیم. حتی تمرینات تاکتیکی و تکنیکیمان را هم طوری طراحی میکردیم که بار روانی و ذهنی هم در خود داشته باشد و اینطوری سعی کردیم همه موارد را با هم پیش ببریم. در فواصل بین اردوها به بچهها تمرینات بدنسازی میدادیم چون دیدیم خیلی از نظر بدنی عقبند و این تنها راه ممکن است و همچنین با کلاسهای تئوری، فکر کردیم مقداری میتوانیم خلأها و عقبماندگیهای موجود را جبران کنیم.»
مظفر درباره انتقاد از میانگین سنی تیم تأکید میکند: «میانگین سنی بهانهای برای تخریب شد. تیم قهرمان جهان، برزیل، میانگین سنی ۳۳ سال داشت. چهار تیم پایانی هم اکثراً بالای ۲۸ سال بودند. این نقد اگر درست مطرح میشد، قابل بررسی بود.»
سرمربی تیم ملی در پایان با نگاهی رو به آینده میگوید: «اگر فدراسیون بخواهد، میمانم. دلم میخواهد برای چهار سال آینده تیمی بسازیم که به جمع چهار تیم برتر جهان برسد. این هدف شدنی است، به شرط برنامهریزی و دوری از نگاههای شخصی.»
