از قهرمانی جهان تا خطر غیبت دوباره در جام جهانی
آتزوری در بنبست
فرخ حسابی
روزنامهنگار
قهرمانی ایتالیا در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان، اوج عملکرد نسلی طلایی بود، نسلی با نامهایی چون بوفون، کاناوارو، پیرلو، توتی و دلپیرو. اما همان شب تاریخی در برلین، به نوعی پایان یک عصر نیز رقم خورد. از آن پس، تیم ملی ایتالیا وارد مسیری شد که به حذفهای زودهنگام، ناکامیهای پیاپی و حتی غیبت در جامهای جهانی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ انجامید. همین حالا نیز حضور آتزوری در جام جهانی ۲۰۲۶ در هالهای از ابهام است.
بحران هویتی
حذف در مرحله گروهی جام جهانی ۲۰۱۰، باخت تاریخی به سوئد در پلیآف ۲۰۱۷ و ناکامی برابر مقدونیه شمالی در مسیر جام جهانی ۲۰۲۲، تنها چند نتیجه بد نیستند بلکه نشانه بحرانی عمیقترند. حتی قهرمانی در یورو ۲۰۲۱ هم نتوانست این روند را متوقف کند. جدایی ناگهانی روبرتو مانچینی و ناکامی لوچانو اسپالتی، بحران مدیریتی و فنی تیم ملی را عیانتر کرد.
پایان یک نسل طلایی
پس از ۲۰۰۶، نهتنها تیم ملی بلکه باشگاههای ایتالیایی نیز از اوج فاصله گرفتند. از سال ۲۰۱۰ تاکنون، هیچ تیمی از سریA قهرمان لیگ قهرمانان اروپا نشده است. اگرچه فینالها و قهرمانیهایی در لیگ اروپا و کنفرانس لیگ بهدست آمد، اما فاصله با نخبگان فوتبال اروپا به طور محسوسی افزایش یافت.
سری A و فرصتهای ازدست رفته
در حالی که لیگ برتر انگلیس با سرمایهگذاری در زیرساخت، ورزشگاههای مدرن و برندینگ جهانی به یک صنعت سرگرمی بسیار پولساز تبدیل شد، فوتبال ایتالیا درآمدهای تلویزیونی را صرف هزینههای کوتاهمدت کرد. استادیومهای فرسوده، بیتوجهی به آکادمیها و نبود برنامه توسعه پایدار، پایههای فوتبال این کشور را تضعیف کرد.
قانون بوسمن و نابودی استعدادپروری
پس از قانون بوسمن، باشگاههای ایتالیایی بهجای پرورش استعداد بومی، به جذب گسترده بازیکنان خارجی روی آوردند. آکادمیهایی که زمانی نماد تولید ستاره بودند، به مراکز تجاری تبدیل شدند. نتیجه، کاهش شدید بازیکنان تراز اول ایتالیایی و بحران کیفیت در تیم ملی بود.
دوناروما، آخرین قهرمان واقعی؟
در سالهای اخیر، بسیاری از استعدادهای ایتالیایی برای پیشرفت راهی خارج از سری A شدند، از جمله دوناروما، وراتی و تونالی. قهرمانی یورو ۲۰۲۱ نیز تا حد زیادی مرهون همین بازیکنان شاغل در خارج از ایتالیا بود. با این حال، بهجز دوناروما، کمتر بازیکنی در حد یک ستاره جهانی تثبیت شده است.
امیدهای تازه
نسل جدیدی از استعدادها مانند فرانچسکو پیو اسپوسیتو، جووانی لئونی و فرانچسکو کاماردا نوید آیندهای بهتر را میدهند اما مسیر پیشرفت آنها همچنان دشوار است و فرهنگ فوتبالی ایتالیا هنوز به جوانگرایی اعتماد کامل ندارد. همزمان، کاهش علاقه نسل جوان به فوتبال و گرایش به ورزشهایی چون تنیس و والیبال، زنگ خطر دیگری است.
نقطه سرنوشتساز
اکنون، فوتبال ایتالیا در نقطهای سرنوشتساز ایستاده است. اصلاحات ساختاری، نوسازی ورزشگاهها، سرمایهگذاری واقعی در استعدادپروری و تغییر نگرش مدیریتی، دیگر انتخاب نیست؛ ضرورت است. در غیر این صورت، تبعید فوتبالی آتزوری ممکن است طولانیتر از همیشه شود.
