عبور جسورانه فدراسیون ووشو از منصوریانها
پایان یک انحصار بزرگ
فائزه زمانی
روزنامهنگار
زلزلهای که اینبار اردوی تیم ملی ووشوی بانوان را لرزاند، نه از دل شکست آمد و نه از ناکامی؛ درست از دل موفقیت. جایی که دختران ووشوکار ایران در بازیهای کشورهای اسلامی با ۲ مدال طلا و یک برنز، بار دیگر اقتدار خود را به رخ کشیدند. شاید کمتر کسی تصور میکرد تنها چند روز بعد، همهچیز وارد فاز بحرانی شود. استعفای ناگهانی الهه منصوریان، سرمربی تیم ملی درست بعد از بازگشت به کشور، جرقه آتشی بود که سالها زیر خاکستر مانده بود. در نگاه اول، فدراسیون ووشو تصمیی خونسردانه گرفت. نه مسابقهای فوری در پیش بود و نه ضرورتی برای تصمیم شتابزده، برای همین هم مسئولان قصد نداشتند که تا پایان سال سرمربی انتخاب کنند اما ماجرا از جایی تغییر مسیر داد که زمزمههای بازگشت دوباره الهه منصوریان به نیمکت تیم ملی به گوش رسید؛ زمزمههایی که برای مدیران فدراسیون، یادآور سالها فشار، جنجال رسانهای و رفتارهای خارج از چهارچوب بود. اینجا بود که فدراسیون بالاخره تصمیم گرفت این بار بهجای مسکن، درمان کند. انتخاب فوری مریم هاشمی به عنوان سرمربی تیم ملی، بیش از آنکه یک تصمیم صرفاً فنی باشد، پیام روشنی داشت وعملاً خط بطلانی بر سناریوی بازگشت منصوریانها کشید تا نشان دهد فدراسیون قصد ندارد بار دیگر اسیر چرخه تکراری منصوریانها شود. ماجرا اما به همینجا ختم نشد. انتشار صحبتها و ادبیات تند شهربانو و سهیلا منصوریان در فضای مجازی، آخرین قطعه پازل را کامل کرد. فدراسیون ووشو اینبار عقب ننشست و با صدور محرومیتهای ۱۴ ماهه و ۱۰ ماهه برای شهربانو و الهه، قاطعانه ایستاد. تصمیمی که با توجه به باقیماندن تنها ۸ ماه تا بازیهای آسیایی ناگویا، عملاً به معنای حذف قطعی آنها از چرخه تیم ملی و عدم حضور در ناگویا است. بدون تردید خواهران منصوریان از پرافتخارترین چهرههای ووشوی بانوان ایران هستند و مدالهای آنها قابل انکار نیست. اما واقعیت تلخ این است که حجم امتیازخواهیها، حاشیهسازیها و رفتارهای خاصشان، سالهاست سایه سنگینی بر این رشته انداخته بود. نمونه روشن آن، بازیهای کشورهای اسلامی؛ جایی که با وجود مصدومیت شهربانو، فدراسیون مخالف اعزامش بود اما او با اصرار شخصی رفت، برنز گرفت و سپس خواستار پاداش مدال طلا شد. رفتاری که بیش از هر چیز، نماد سیریناپذیری این سه خواهر است. مسأله فقط یک مدال یا یک اردو نیست؛ مسأله خواهران منصوریان، چیزی شبیه انحصارطلبی است. انحصاری که اجازه نفس کشیدن به نسل جوان نمیدهد.
با توجه به سنوسال و افت فنی، شاید سالها پیش باید این جابهجایی نسلی اتفاق میافتاد، اما سلطه خواهران منصوریان چنین فرصتی را سلب کرده بود. حتی رویای حضور در بازیهای آسیایی ناگویا هم در ذهنشان زنده بود؛ حضوری که اگر محقق میشد، باز هم میدان از جوانترها گرفته میشد. اینجاست که باید اقدام فدراسیون ووشو را تحسین کرد. مدیریتی که با یک تیر دو نشان زد؛ هم ریشه حاشیهها را زد و هم مسیر را برای نسل تازه باز کرد. هرچند مریم هاشمی رزومهای پر زرق و برق در سرمربیگری تیم ملی ندارد، اما همین تغییر، نفس تازهای به ووشوی بانوان خواهد داد. خواهران منصوریان بعد از طلای خدیجه آزادپور، هرچه تلاش کردند در بازیهای آسیایی به در بسته خوردند. حالا که این فصل بسته شده، باید دید نامهای جدیدی که راهی بازیهای آسیایی میشوند میتوانند این طلسم را بشکنند یا نه. در این میان یک چیز روشن است؛ ووشوی بانوان برای پیشرفت، ناچار بود از این پیچ تاریخی عبور کند. فدراسیون ووشو بالاخره جرأت این عبور را به خرج داد و در برهه مناسبی به این چرخه تکراری پایان داد.
