خانه اول

لیلی خرسند
روزنامه‌نگار

گفته‌اند بنویس و من باید بنویسم، از جایی بنویسم که یک روزی خانه‌ام بوده، خانه اول. خانه اول؛ جایی که زندگی‌ات را آنجا شروع کرده‌ای، همیشه برایت متفاوت است، یک جور خاصی عزیز است. هر چقدر که سنت بالاتر برود، وضع جیب خانواده‌ات بهتر شود و خانه‌هایت بزرگ‌تر و قشنگ‌تر، ولی ته ذهنت خانه اول، خانه را برایت تعریف می‌کند. حتی در خواب‌ها هم آن خانه اول است که خانه تو است. مثل عشق اول که هر چقدر عاشق شوی و فارغ، باز هم نفر اول برایت سمبل عشق است. این را می‌شود در کار و شغل هم دید. برای من ایران ورزشی و در کل، مجموعه «ایران» همیشه خاص بوده. «ایران» جایی است که برای اولین بار پایم را آنجا گذاشتم تا کاری را انجام بدهم که عشقش را داشتم. اولین مطلبم آنجا چاپ شد، اولین حقوق خبرنگاری‌ام را از آنجا گرفتم و... در کل باید بگویم من با ایران و ایران ورزشی شدم چیزی که الان هستم، البته که چیز خاصی هم نشدم. آدم‌های بزرگی که به من یاد دادند چطور وارد اجتماع شوم، چه چیزی را سوژه ببینم، چطور بنویسم، چطور مصاحبه کنم، چطور گزارش بنویسم و... برای منی که 8ترم در دانشگاه پشت میز درس روزنامه‌نگاری خوانده بوده، کلاس اصلی درس نشستن کنار دست بزرگانی بود که در ایران و ایران ورزشی بودند. ترجیح می‌دهم از کسی نامی نبرم اما من خودم و کاری که دارم را مدیون آدم‌هایی می‌دانم که الفبایش را از آنها یاد گرفتم و هنوز هم یاد و خاطرات‌شان لبخند به لب می‌آورد و حالا هم احساس غرور می‌کنم که در روز 8هزارتایی شدن شماره روزنامه که مبارک همه آنهایی باشد که بودند و هستند، من هم هستم، من هم دیده شده‌ام. پرشمار و باکیفیت باشد.

جستجو
آرشیو تاریخی