داوری؛ کلیدواژه تکراری در مصاحبه مربیان و بازیکنان
فدراسیون پاسخگو باشد
محمدرضا رحیمپور/ در فوتبال زنان ایران، این روزها یک کلیدواژه بیشتر از هر زمان دیگری بین مربیان و بازیکنان تکرار میشود؛ «داوری». موضوعی که شاید در ابتدا به نظر برسد از سر نارضایتی تیمهایی است که نتیجه نگرفتهاند، اما وقتی مصاحبههای مربیان مختلف را کنار هم میگذاریم، درمییابیم که این گلایهها نه احساسی، بلکه بر پایه واقعیتهای میدانی است. به نظر میرسد داوری در لیگ برتر فوتبال زنان به یکی از چالشهای جدی و ساختاری تبدیل شده است.
در هفتههای اخیر، صدای اعتراض از تمام نقاط جدول به گوش رسیده است. مریم آزمون، سرمربی تیم زنان پرسپولیس، در تازهترین گفتوگوی خود اظهار کرده است: «من و بازیکنان و کادر فنی تمام تلاشمان را میکنیم تا یک پرسپولیس قدرتمند بسازیم. درست است که فعلاً در جدول جایگاه خوبی نداریم، اما سعی کردیم بازیهای قابل قبولی ارائه دهیم. در دو دیدار، اشتباهات داوری باعث شد نتیجه را از دست بدهیم، اما این مسائل توجیه نیست و مسئولیت نتایج را میپذیریم.»
این جملات، لحن مربیای است که از عدالت داوری دلخور است اما همچنان حرفهای و مسئولانه رفتار میکند. در سوی دیگر، مریم جهاننجاتی، سرمربی گلگهر سیرجان، لحن صریحتری دارد: « متأسفانه اشتباهات مکرر داوری مشهود بود. تیم زنان گلگهر تمام شرایط استفاده از VAR را دارد و بارها هم به سازمان لیگ اعلام کردیم. حداقل برای بازیهای حساس باید از داوران باتجربهتر استفاده شود.»
وقتی از پرسپولیس تا گلگهر و حتی تیمهایی مانند پالایش گاز ایلام چنین گلایههایی دارند، دیگر نمیتوان این اعتراضها را «بهانه شکست» دانست. داوری در فوتبال زنان به مرحلهای رسیده که عملکرد آن میتواند مستقیماً در سرنوشت تیمها تأثیر بگذارد. از پنالتیهای گرفتهنشده تا اخطارها و اخراجهای اشتباه، بارها نتیجه بازیها با یک سوت تغییر کرده است.
در فوتبال حرفهای، داوران نقش تعیینکنندهای دارند، اما وقتی این نقش بهجای حفظ عدالت، باعث تزلزل در اعتماد بازیکنان و مربیان شود، یعنی باید زنگ خطر را جدی گرفت. لیگ برتر زنان حالا دیگر در سطحی نیست که به بهانه کمتجربگی یا امکانات محدود، اشتباهات مکرر داوری توجیه شود. این لیگ در حال رشد است، بازیکنانش حرفهایتر شدهاند، رسانهها بیشتر پوشش میدهند و باشگاههای بزرگی چون پرسپولیس و سپاهان در آن حضور دارند. پس سطح داوری هم باید با این رشد هماهنگ شود.
نبود آموزشهای تخصصی مستمر برای داوران زن، کمبود امکانات فنی، فشار روانی بالا و نبود ابزارهایی مثل VAR، همه عواملی هستند که کیفیت قضاوت را پایین آوردهاند. اما در نهایت، مسئولیت اصلی بر عهده کمیته داوران فدراسیون فوتبال است که باید با برنامهریزی منظم، نظارت دقیقتر و استفاده از داوران با تجربهتر، از تکرار این اعتراضها جلوگیری کند.
اعتماد، مهمترین سرمایه فوتبال است. وقتی بازیکنان احساس کنند عدالت برقرار نیست، انگیزهشان کاهش مییابد و تماشاگران هم دیگر شور و شوق سابق را نخواهند داشت. فوتبال زنان ایران بیش از هر زمان دیگری به حمایت و توجه نیاز دارد، نه به تصمیمهای ناعادلانهای که زحمات تیمها را بر باد میدهد.
شاید زمان آن رسیده که فدراسیون فوتبال، همانطور که مربیان و بازیکنان از خودشان مسئولیتپذیری نشان میدهند، در قبال عملکرد داوران هم پاسخگو باشد.
