تصمیم درستی که با اجرای غلط خراب شد
ترکیبی از ندانمکاری و سوء مدیریت!
محمد قراگزلو
روزنامه نگار
جمعبندی درباره اینکه وحید هاشمیان در پرسپولیس سرمربی موفقی خواهد بود یا نه خیلی زود به نتیجه رسید. در نگاه اول اقبال به یک مربی تازهوارد که در فوتبال آلمان رشد و پرورش یافته و البته منضبط و با دیسیپلین به نظر میرسید، هیجانانگیز و البته جسورانه به نظر میرسید که اتفاقاً مورد حمایت غالب هواداران سختگیر پرسپولیس هم قرار گرفت. ویژگی بعدی وحید هاشمیان که میتوانست مورد توجه باشد و در انتخاب او جزو اولویتها قرار بگیرد سلامت این مربی از حیث ورود به عرصه دلالیسم بود. در واقع همه میدانستند که او در مسأله انتخاب دستیار و بازیکن برای خودش کیسهای ندوخته و از آن دست مربیان نیست که شرط کند تنها از طریق فلان آژانس یا بهمان ایجنت باید بازیکن بگیرید و...
هاشمیان مربیای برخاسته از فوتبال درجه اول اروپا با برخورداری از ویژگیهای دهانپرکنی مثل دیسیپلین و سلامت بود ضمن اینکه سابقه کوتاهش در پرسپولیس بهعنوان بازیکن و کاپیتان و البته دوران فوتبال باشکوهش در بوندسلیگا و تیم ملی هم کمک میکرد تا عرصه برایش فراهم باشد.
با این وجود فقط سه هفته گذشت تا مشخص شود این انتخاب جسورانه و ریسکی در پرسپولیس جواب نداده و بعید است تیمی که فصل قبل قهرمان نشده و سهمیه آسیایی نگرفته با او تکانی بخورد. با وجود این طبیعی بود که حداقل دو بازی دیگر به او فرصت داد و منتظر یک جهش و نکاتی به عنوان المانهای پیشرفت در تیم بود. اتفاقاً پایان هفته پنجم مصادف با فیفادی مهرماه و تعطیلات دو هفتهای بود و میشد در آن مقطع برای کادرفنی تصمیم درستی گرفت.
مطابق غالب پیشبینیها تیم وحید هاشمیان حتی بعد از هفته پنجم شرایط بهتری پیدا نکرد و شاید طبیعی بود که در آن مقطع از کار برکنار شود. البته که شاید اگر در آن مقطع چنین اتفاقی میافتاد مدیران باشگاه پرسپولیس متهم به کمطاقتی شده و با مدیران برخی باشگاههای عربی مقایسه میشدند اما شاید حداقل در آن مقطع تصمیمشان حرفهایتر بود و قاطعانهتر به نظر میرسید که احتمالاً عده زیادی را با خود همراه میکرد.
در عین حال اینکه باشگاهی مطابق با برآیند مطالب فنی رسانهها و صحبتهای کارشناسی پیشکسوتان به این نتیجه برسد که مشکلات فنی تیم در 5هفته هرگز کاسته نشده و متعاقب آن تصمیم به برکناری سرمربی تیم بگیرد نکته خیلی عجیبی ندارد کمااینکه در بوندسلیگا و لیگ برتر انگلیس چهار سرمربی در همان هفتههای نخست از کار برکنار شدند و بلافاصله گزینه دیگری جای آنها روی صندلی سرمربیگری نشست.
میتوان گفت، تصمیم به برکناری وحید هاشمیان حتی بعد از بازی با گلگهر منطقی بود اما مدیران باشگاه که تکلیفشان با درویش را نمیدانستند در این مهم تعلل کردند و پلنی برای اجرای آن نداشتند. سپس فرصت طلایی بعدی بعد از باخت به خیبر فرارسید اما به شکل عجیبی این فرصت هم از دست رفت تا کار برای مدیران غیرفوتبالی پرسپولیس سخت و سختتر شود. حضور هاشمیان در برنامه فوتبال برتر با ارائه صحبتهایی که احساسات هواداران احساسی پرسپولیس را قلقلک داده بود و برد مقابل ذوب آهن – حالا با هر کیفیتی که اتفاق افتاده باشد- باعث شد تا شرایط تا حدودی به نفع سرمربی و به ضرر تصمیم مدیران باشگاه تغییر کرده و برخی از آنهایی که مشکلی با کنار گذاشتن هاشمیان نداشتند از ابقایش دفاع کنند.
در این میان مدیرانی که از قبل برای کنار گذاشتن هاشمیان به جمعبندی رسیده و مذاکرات خود با گزنیههای مدنظرشان را شروع کرده بودند در رودربایستی قرار گرفته و با ناآگاهی از نحوه کنار گذاشتن یک مربی کار خودشان را سخت کردند تا یک اقدام منطقی و درست را با اجرای غلط خود خراب کنند.
خلاصه اینکه برکناری هاشمیان با در نظر گرفتن روند تیم پرسپولیس در 8بازی سپری شده از فصل اصلاً تصمیم غلطی نبود اما آنقدر بد اجرا شد که حالا بسیاری در آن شک کردهاند چراکه ترکیبی از سوءمدیریت و ندانمکاری در رأس باشگاه پرسپولیس باعث شد مدیران باشگاه کار را برای خودشان سخت و پیچیده کرده و شأن باشگاه را پایین بیاورند.
