املاک استقلال باید به این باشگاه بازگردد
رؤیای ساختن یک باشگاه بزرگ محقق میشود؟
در هفتههای اخیر، خبر تصمیم سازمان خصوصیسازی مبنی بر واگذاری مجموعه ورزشی تنیس استقلال به یکی از موضوعات داغ رسانهای تبدیل شده است. مجموعهای که از دههها پیش بهعنوان بخشی از دارایی و هویت باشگاه استقلال شناخته میشود، اکنون در آستانه واگذاری قرار گرفته است. این تصمیم با واکنشهای گستردهای از سوی پیشکسوتان، هواداران و مسئولان ورزشی مواجه شده و بسیاری آن را مغایر با تاریخ و شناسنامه باشگاه میدانند.
مالکیت تاریخی
مجموعه تنیس استقلال از دیرباز تحت تملک و بهرهبرداری باشگاه استقلال بوده است؛ مجموعهای با موقعیت ممتاز در شمال تهران که همواره بخشی از سرمایه فیزیکی و نمادین این باشگاه محسوب میشد. پس از انقلاب، با تغییر ساختار مالکیتی و قرار گرفتن باشگاهها زیر نظر وزارت ورزش (سازمان تربیت بدنی سابق)، این مجموعه نیز عملاً به اموال دولتی الحاق شد. با این حال، اسناد تاریخی و ادعاهای متعدد از سوی مدیران پیشین و پیشکسوتان استقلال نشان میدهد که مالکیت واقعی آن باید به باشگاه بازگردد.
وزارت ورزش و جوانان نیز در مواضع اخیر خود یادآور شده که این مجموعه ارتباط مستقیم با باشگاه استقلال دارد و هرگونه تصمیمگیری درباره آن باید با لحاظ سابقه تاریخی و حقوقی باشگاه انجام شود. با وجود این، سازمان خصوصیسازی در بیانیهای اعلام کرده که «مجموعه از سالها قبل در فهرست واگذاری قرار داشته» و مصمم است روند اجرایی آن را پیش ببرد.
مطالبه بازگشت مالکیت
در پی انتشار این خبر، شرکت پیشکسوتان استقلال طی نامهای رسمی به شریعتمداری، مدیرعامل هلدینگ خلیجفارس، خواستار ورود این هلدینگ به موضوع و جلوگیری از واگذاری خارج از چهارچوب شد. در این نامه، مجموعه تنیس استقلال «بخشی از شناسنامه و هویت باشگاه» توصیف و پیشنهاد شده که دفتر مرکزی جدید باشگاه نیز در همان محل ساخته شود.
کاظم اولیایی، از مدیران باسابقه استقلال، در این نامه تأکید کرده است: «باشگاه استقلال مالک حقیقی این مجموعه است و هرگونه تصمیمگیری درباره سرنوشت آن باید در هماهنگی با باشگاه و در راستای منافع آن انجام شود.» این موضع با استقبال گسترده هواداران مواجه شد؛ هوادارانی که سالهاست انتظار دارند اموال تاریخی استقلال دوباره در اختیار باشگاه قرار گیرد.
چرا روند بازگشت طولانی شده است؟
با وجود تأکیدهای فراوان بر تعلق تاریخی مجموعه به باشگاه، روند بازگشت آن طی دهههای اخیر با کندی و ابهام همراه بوده است. البته دلایلی در این موضوع نقش داشته است. بسیاری از املاک ورزشی پس از انقلاب با تغییر وضعیت ثبتی مواجه شدهاند و مالکیت آنها میان وزارت ورزش، شرکت توسعه اماکن ورزشی و باشگاهها مبهم مانده است. از یک سو وزارت ورزش خود را متولی داراییهای ورزشی میداند و از سوی دیگر، سازمان خصوصیسازی موظف است داراییهای دولتی را واگذار کند. این تضاد گاه موجب توقف تصمیمات شده است. درعین حال در مقاطع مختلف، مدیران باشگاه استقلال پیگیری لازم را انجام ندادهاند و موضوع در اولویت نبوده است. هرچند نباید از این مهم غافل بود که دولتها معمولاً بازگرداندن اموال را زمانی میپذیرند که بهرهوری و خودکفایی باشگاه در اداره آن ثابت شود. نبود طرح اقتصادی منسجم یکی از موانع اصلی بوده است.
چشمانداز خصوصیسازی
اکنون که استقلال بهسمت خصوصیسازی پیش میرود، مسأله مالکیت داراییهای باشگاه بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده است. بدون بازگشت املاک تاریخی همچون مجموعه تنیس، استقلال در بخش زیرساختی دچار ضعف خواهد بود و خصوصیسازی آن نیز ناقص تلقی میشود.
موقعیت جغرافیایی ممتاز مجموعه در یکی از بهترین نقاط تهران این امکان را فراهم میکند که علاوه بر ایجاد مرکز اداری باشگاه، از فضای آن برای فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی و ورزشی بهرهبرداری شود. ایجاد آکادمیهای ورزشی، سالنهای چندمنظوره و مراکز تجاری مرتبط میتواند استقلال را به باشگاهی خودکفا و مدرن تبدیل کند.
رؤیای استقلال بزرگ محقق میشود؟
هواداران استقلال امیدوارند اینبار ارادهای جدی برای بازگرداندن داراییهای تاریخی باشگاه شکل گیرد. بازگشت مجموعه تنیس میتواند آغاز تحولی بزرگ در مدیریت، هویت و درآمدزایی استقلال باشد. تحقق این هدف نیازمند همکاری همزمان وزارت ورزش، سازمان خصوصیسازی، پیشکسوتان و نهادهای نظارتی است. اگر این اتفاق رخ دهد، استقلال نهتنها از نظر ورزشی بلکه از نظر زیرساختی نیز به جایگاهی درخور نام خود خواهد رسید؛ باشگاهی با امکانات مدرن، درآمد پایدار و ساختاری حرفهای که میتواند الگویی برای سایر باشگاههای ایرانی باشد.
به طور قطع واگذاری یا بازگشت مجموعه تنیس استقلال فقط یک پرونده حقوقی نیست، بلکه آزمونی برای سنجش اراده نهادهای ورزشی کشور در حفظ میراث باشگاههای بزرگ است. استقلال برای بازگشت به اوج، بیش از هر زمان دیگری نیازمند حمایت، شفافیت و تصمیمی منصفانه در مورد اموال تاریخی خود است. اگر این روند بهدرستی پیش برود، رؤیای «استقلال بزرگ» دیگر تنها یک آرزو نخواهد بود، بلکه به واقعیتی نزدیک تبدیل میشود.
