صعود ساندرلند، سقوط منچستریونایتد
درسهایی از یک مدیریت جوان و مدرن
فرخ حسابی
روزنامهنگار
باشگاه ساندرلند که روزگاری در مستند معروف Sunderland Till I Die (ساندرلند تا زمان مرگم) بهعنوان نمادی از سقوط و ناکامی به نمایش درآمده بود، حالا به الگویی برای مدیریت حرفهای باشگاهی تبدیل شده و موفق شده تا در بازگشت خود به لیگ برتر انگلیس، حضوری مقتدرانه داشته باشد، در حالی که باشگاه بزرگ و بحرانزده منچستریونایتد با انتقادات شدید و ناکامیهای مداوم روبروست.
ساندرلند پس از سقوط تاریخیاش به لیگ یک، سه سال در پایینترین سطح ممکن گیر افتاده بود و برای بسیاری به یک لطیفه تبدیل شده بود. اما حالا با مدیریت هوشمندانه کریل لویی-دریفوس، مالک ۲۸ ساله فرانسوی و تیمی متشکل از مدیران فنی خبره، نهتنها دوباره به لیگ برتر بازگشته، بلکه با عملکردی فراتر از انتظار، در جایگاه پنجم جدول قرار دارد.
این تیم با استفاده از ترکیبی از دادهمحوری، شناسایی استعدادهای داخلی، خریدهای هدفمند و فروش بازیکنان کلیدی نظیر جوب بلینگام به دورتموند (به ارزش ۲۷ میلیون پوند)، توانسته تعادلی اقتصادی و فنی در نقلوانتقالات خود ایجاد کند. در تابستان اخیر، ۱۷ بازیکن جدا شده و ۱۵ نفر جدید به تیم پیوستهاند، در حالی که هزینهها عمدتاً با درآمد ناشی از صعود به لیگ برتر و فروش بازیکنان تأمین شده است.
مربی تیم، رژیس لُوبری با اتخاذ تاکتیکهای کارآمد و ایجاد روحیه رقابتی در تیم، حتی بازیکنان موفق فصل قبل را نیز برای رقابت مجدد به چالش کشیده است. مثلاً دروازهبان جوان تیم، آنتونی پترسون جای خود را به خرید جدید هلندی، رابین روفس داده است. یا دن نیل کاپیتان فصل قبل با ورود گرانیت ژاکا به نیمکت رفته است، بازیکنی که با وجود داشتن پیشنهاد از لیگ قهرمانان اروپا به دلیل طرح ۱۰ ساله ساندرلند جذب این تیم شد.
فرهنگسازی جدید در باشگاه، ترکیب یکپارچه تیمهای مردان و زنان، ارتقای امکانات تمرینی و بازگشت به روحیه تلاش و امید، از دیگر عوامل تحولبرانگیز این باشگاه هستند.
در مقابل، منچستریونایتد که با سرمایهگذاری کلان جیم رتکلیف (به ارزش ۱.۲۵ میلیارد پوند) سعی در بازسازی ساختاری داشته، همچنان درگیر ناکامیهای تاکتیکی، ضعف دفاعی و نارضایتی هواداران است. مربی تحت فشار این تیم روبن آموریم، پس از شکست مقابل برنتفورد به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و احتمال دارد با شکست مقابل ساندرلند از سمت خود برکنار شود.
اینجاست که تضاد فاحش بین دو باشگاه مشخص میشود. ساندرلند که روزی سمبل فروپاشی بود، اکنون با مدیریت مدرن و تصمیمگیریهای سنجیده، به الگویی برای اداره باشگاهها در فوتبال مدرن بدل شده، در حالی که منچستریونایتد، با همه اعتبار و منابع، در بحرانی عمیق دستوپا میزند.
