وقتی خبری از تحقق وعدهها در فوتبال بانوان نیست
بحران تیمداری در لیگ برتر
آینده لیگ برتر ایران در هالهای از ابهام قرار دارد، چرا که تیمها با مجموعهای از چالشها از جمله مشکلات مالی، کمبود امکانات و تصمیمات متناقض دست و پنجه نرم میکنند.
چندی پیش، گلاره ناظمی، مسئول برگزاری مسابقات فوتبال بانوان، در مصاحبهای به تشریح وضعیت تیمها و مشکلات پیشروی لیگ پرداخت. ایشان با اشاره به تلاش تیمهای تام اصفهان و نماینده کردستان برای جذب حامی مالی، اطمینان دادند که هیچ تیمی تمایلی به غیبت در مسابقات ندارد. ناظمی همچنین تأکید کرد که رویکرد سازمان لیگ مبتنی بر «قهر و تنبیه» نیست، بلکه هدف اصلی، فراهم کردن شرایطی است که دختران فوتبالیست کشور بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند. ایشان در ادامه افزود: «شاید همه امکانات لازم را نداشته باشیم، اما این به معنای تعطیلی فوتبال بانوان نیست. درست است که باید سختگیریها رعایت شود، اما باید با واقعیتها هم روبهرو شویم.»
اما با وجود این اظهارات خوشبینانه، گزارشها حاکی از آن است که شرایط برخی تیمها همچنان بحرانی است. به عنوان مثال، تیم تام اصفهان با مشکل جدی کمبود زمین مناسب مواجه است. زمینی که در اختیار این تیم قرار دارد، استانداردهای لازم برای برگزاری مسابقات لیگ را ندارد. این مشکل، آنطور که گفته میشود، ریشه در اختلافات داخلی هیأت فوتبال استان اصفهان و اولویتدهی به تیمهای سپاهان و ذوبآهن دارد. در سوی دیگر، تیم نماینده کردستان نیز در گذشته با کمبود حمایت مالی دست و پنجه نرم میکرد، اما اخیراً توانسته یک حامی مالی جدید جذب کند و حضورش در لیگ تا حد زیادی قطعی شده است.
آخرین پیگیریهای خبرنگار ایران ورزشی، از مذاکره یک اسپانسر تهرانی برای خرید امتیاز تیم تام اصفهان خبر میدهد. این خبر میتواند روزنهای از امید برای این تیم بحرانزده باشد هر چند که به احتمال زیاد امتیاز تام از اصفهان به فروش خواهد رسید و این تیم مسافر تهران خواهد شد.
در چنین موضوع مهمی یکی از موارد قابل توجه، تفاوت فاحش بین وعدههای گذشته و واقعیت کنونی است. در حالی که بارها صحبت از افزایش تعداد تیمها و برگزاری لیگ دوازدهتیمی به میان آمده بود، این وعده نهتنها عملی نشد، بلکه اکنون زمزمههایی مبنی بر کوچکتر شدن لیگ به گوش میرسد. این رویکرد، موجی از انتقادات را در میان فعالان فوتبال بانوان برانگیخته و باعث شده تا تیمها با فشار مضاعفی برای حضور در لیگ مواجه شوند.
حال این سؤال مطرح میشود، آیا وقت آن نرسیده است که به جای محدود کردن فرصتها، حمایت واقعی از تیمها، تأمین زمینهای استاندارد و جذب اسپانسرهای پایدار به طور جدی در دستور کار قرار گیرد؟ بانوان فوتبالیست ایرانی شایسته آن هستند که در فضایی حرفهای و با حداقل امکانات استاندارد به میدان بروند، نه اینکه قربانی تصمیمهای متناقض و وعدههای فراموششده شوند.
