صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت ورزش
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • استقلال
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و هشتصد و نود - ۰۷ مرداد ۱۴۰۴
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و هشتصد و نود - ۰۷ مرداد ۱۴۰۴ - صفحه ۸

نه تنها پاداش نگرفتم، اخراج هم شدم

کودایی: من مثل بیرانوند و حسینی 100 میلیارد نمی‌گیرم‌

فریناز زمانی
روزنامه‌نگار\


زهره کودایی، دروازه‌بان درخشانی که با مهارهای دیدنی خود، نام فوتبال زنان ایران را برای اولین‌بار به جام ملت‌های آسیا رساند، حالا صدایش را بلند کرده؛ اما نه برای شادی، بلکه برای درد. او از روزهایی می‌گوید که پس از آن صعود تاریخی، هیچ حمایتی ندید، پاداش‌هایی که گرفته نشد و زمین تمرینی که وجود نداشت. دروازه‌بان درخشانی که به جای زمین با کیفیت روی چمن پارک تمرین کرد و مصدوم شد. این گفت‌وگو نه فقط مرور افتخار بلکه گپ و گفتی صریح از فراموشی و بی‌عدالتی در فوتبال زنان ایران است.
 
‌فکر می‌کردی تیم ملی برای دومین بار به جام ملت‌ها صعود کند؟
من بازی‌ها را دنبال می‌کردم و حتی پیش‌بینی کرده بودم که به رغم میزبانی اردنی‌ها تیم ملی می‌تواند صعود کند. گروه سختی داشتیم و کار گره خورده بود اما خداراشکر تیم ملی توانست برای دومین بار به جام ملت‌ها صعود کند.
‌درخشش تو درون دروازه تیم ملی باعث شد فوتبال زنان ایران در دوره قبل برای اولین بار به جام ملت‌های آسیا صعود کند، هنوز خاطره آن روزهای شیرین را در یاد داری؟
صد درصد. زمانی که برای اولین بار صعود کرده بودیم حس خیلی خوبی داشتیم چون تجربه این اتفاق بزرگ را نداشتیم. هنوز به این موضوع فکر و به خودم افتخار می‌کنم که توانستم نقشی در آن صعود تاریخی داشته باشم.
‌برای همه عجیب بود که دروازه‌بان درخشان تیم ملی چرا به یک باره کنار رفت و به اردوها دعوت نشد.
بعد از اینکه از جام ملت‌ها آمدیم ایراندوست برکنار و آزمون سرمربی تیم ملی شد. من خیلی دوست داشتم که در ادامه هم به تیم ملی کمک کنم اما به دلایلی به اردوها دعوت نشدم. بعد از آن هم دچار مصدومیت بد موقع شده و مجبور به جراحی شدم. خداراشکر در حال حاضر خوب هستم اما در آن زمان این مصدومیت گریبانگیرم شد. زمانی که از جام ملت‌ها برگشتیم خیلی آماده بودم و دوست داشتم در تیم ملی حضور داشته باشم اما نمی‌دانم چه شد که دعوت نشدم. قبل از اینکه ایراندوست سرمربی تیم ملی شود همیشه جزو بازیکنان خوب لیگ بودم اما هیچ گاه دیده نمی‌شدم. من سابقه زیادی در تیم ملی دارم اما نمی‌دانم به چه دلیل از من استفاده نمی‌شد و آنطور که باید دیده نمی‌شدم تا اینکه ایراندوست سرمربی شد. من فیکس تیم ملی شدم و فکر می‌کنم جواب اعتماد ایشان را دادم.
‌فکر می‌کنی چرا مریم آزمون تو را به اردوها دعوت نکرد؟
از آزمون ناراحت هستم. او در مصاحبه‌ای گفته بود برای زهره کودایی خیلی خوشحال هستم اما اعتقادی به او ندارم. چطور می‌شود که ایراندوست از من دعوت کرده و تیم ملی با من به موفقیت می‌رسد ولی هیچ وقت آزمون به من اعتقادی نداشته باشد. نمی‌دانم چه دلیلی وجود داشت که او من را دعوت نکرد و خودش باید در این مورد پاسخ دهد.
‌بعد از اولین صعود به جام ملت‌ها، نگاه‌ها تا به امروز به فوتبال بانوان تغییر کرده است؟
خیر. وقتی برای اولین بار به جام ملت‌ها صعود کردیم، برخوردها با تیم خود را با تیم ملی مردان مقایسه می‌کنم می‌بینم عزت و احترامی که به مردان می‌گذارند زمین تا آسمان متفاوت است. بعد از صعودمان هیچ چیزی تغییر نکرد. نه قراردادهای فوتبال زنان بالا رفت و نه پخش زنده‌ای صورت گرفت. بعد از صعودمان درخواست یک زمین داشتم که با مربی‌ام تمرین کنم اما این اجازه را به من ندادند و به‌خاطر تمرین در چمن بی‌کیفیت پارک‌ها مصدوم شدم. تیم‌های دیگر هر روز پیشرفت می‌کنند اما ما هر روز پسرفت. واقعاً فوتبالیست‌ها و ورزشکاران ما توانایی و استعداد بی‌نظیری دارند. من این را با تمام وجود حس کرده‌ام و می‌دانم که چه ظرفیت‌های عظیمی در بین دختران فوتبالیست ما وجود دارد. اما متأسفانه هیچ چیزی سر جای خودش نیست. من در مسابقات مختلف بین‌المللی موفق به کسب مقام شدم و در سه کشور رتبه اول را به دست آوردم. اما متأسفانه در کشور خودم، حتی به این موضوع پرداخته نشد. این برای من بسیار دردناک است. چطور ممکن است برای کسی مهم نباشد که زهره کودایی، برای تمرین زمین مناسب نداشته و مجبور به تمرین در پارک است. این عدم توجه، نشان‌دهنده یک بی‌مهری بزرگ به ورزش زنان است. اگر زهره کودایی در هر کشور دیگری بود، برایش سنگ تمام می‌گذاشتند. همیشه گفته‌ام که برای من باعث افتخار بوده که پیراهن تیم ملی را بپوشم اما من هم از کسانی که در رأس ورزش بودند انتظاراتی داشتم که برآورده نشد.
 ‌با توجه به جایگاه شما در فوتبال زنان، از مسئولان چه انتظاراتی داشتید که برآورده نشد؟ 
چطور ممکن است برای کسی مهم نباشد که زهره کودایی، برای تمرین زمین مناسب نداشته و مجبور به تمرین در پارک باشد. این عدم توجه، نشان‌دهنده یک بی‌مهری بزرگ به ورزش زنان است. اگر زهره کودایی در هر کشور دیگری بود، برایش سنگ تمام می‌گذاشتند. همیشه گفته‌ام که برای من باعث افتخار بوده که پیراهن تیم ملی را بپوشم اما من هم از کسانی که در رأس ورزش بودند انتظاراتی داشتم که برآورده نشد.
من همیشه انتظار داشتم که مسئولان ورزش، حداقل شرایط اولیه تمرین و یک حس آرامش روانی را برای ما فراهم کنند. ما نیاز داریم که دغدغه‌های مالی و امکاناتی نداشته باشیم تا بتوانیم تمام تمرکز خود را روی ورزش بگذاریم. اما متأسفانه، هیچ حمایتی ندیدم. حتی بعد از صعود تاریخی‌مان به جام ملت‌ها، که یک اتفاق بسیار بزرگ و غرورآفرین برای فوتبال زنان ایران بود، هیچ تغییر خاصی در شرایط ما ایجاد نشد. این بی‌توجهی‌ها واقعاً انگیزه ورزشکاران را از بین می‌برد. همچنان دارم در پارک تمرین می‌کنم آیا این قابل باور است؟ بارها و بارها با مدیرعامل باشگاه‌های مختلف تماس گرفتم و فقط خواهش کردم که به مدت سه هفته، روزی ۴۵ دقیقه زمین تمرین در اختیار ما بگذارند اما حتی پاسخ هم ندادند. این رفتارها واقعاً دلسردکننده است. این همه تبعیض و بی‌مهری بین زنان و مردان باعث دلسردی ما می‌شود.
‌شما زندگی سختی داشتی و برای اینکه به اینجا برسی، مشکلات زیادی را پشت‌سر گذاشتی. پشیمان نیستی؟
راستش را بخواهید، بله. اگر به عقب برگردم و بدانم که شرایط به همین منوال پیش خواهد رفت، شاید این همه تلاش نکنم. هر سال امیدوار بودم که اوضاع بهتر شود و مسئولان توجه بیشتری به ورزش زنان نشان دهند، اما هیچ تغییری ندیدم. واقعاً ناراحت‌کننده است که این همه استعداد و پتانسیل به دلیل کمبود امکانات و بی‌توجهی‌ها هدر می‌رود. مگر تفاوت ما با ورزشکاران سایر کشورها چیست؟ در کشور ما ورزشکار حرفه‌ای زحمت می‌کشد و برای کشورش افتخارآفرینی می‌کند اما برای کسی مهم نیست.
‌پس از صعود تاریخی به جام ملت‌ها، آیا شرایط مالی شما و هم‌تیمی‌هایتان بهبود پیدا کرد؟ پاداش یا مزایای خاصی به شما تعلق گرفت؟  
متأسفانه نه. تنها پاداشی که به ما دادند، مبلغ ۲۸ میلیون تومان بود و بعد از آن، هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. حتی من که در بیمارستان چشم‌پزشکی نگاه استخدام شده بودم، یک سال و نیم بعد اخراج شدم. متأسفانه بسیاری از مردم فکر می‌کنند که من هنوز در آنجا کارمند هستم، در حالی که این‌طور نیست. این نشان می‌دهد که هیچ امنیت شغلی برای ورزشکاران وجود ندارد و حمایت‌ها بسیار ناچیز است. به من گفتند چون مدیرعامل بیمارستان تعویض شده، من را هم اخراج می کنند. از شرایط سایر هم‌تیمی‌ها خبری ندارم ولی فکر می‌کنم این اتفاقات ناراحت‌کننده برای همه ما یکسان است. گاهی اوقات با خودم فکر می‌کنم که مگر می‌شود ورزشکاری اینقدر برای تیم ملی کشورش زحمت بکشد اما این‌طور پاسخش را بدهند؟
‌شنیده‌ها حاکی از آن است که با باشگاه پرسپولیس برای فصل جدید مذاکراتی داشته‌اید. آیا این موضوع صحت دارد؟
 بله، زمانی که رضایی سرمربی تیم پرسپولیس بود، با من صحبت شد و از من خواستند که برای مذاکره به تهران بروم. همزمان با این موضوع، تغییراتی در کادرفنی پرسپولیس پیش آمد و رضایی هم استعفا داد. البته رژیم صهیونیستی هم به مرزهای ما تجاوز کرد که  از آن زمان تا الان، دیگر هیچ تماسی از طرف باشگاه پرسپولیس با من گرفته نشده است. من یک فوتبالیست حرفه‌ای هستم و از همین راه نان درمی‌آورم. اگر باشگاه پرسپولیس یا هر تیم دیگری من را بخواهد، حتماً برای مذاکره اقدام می‌کنیم. برای من مهم نیست که اسم تیم چه باشد، مهم این است که بتوانم بازی کنم، به تیم کمک کنم و توانایی‌های خودم را به نمایش بگذارم. البته شرایط و امکانات تیم هم در تصمیم‌گیری من تأثیرگذار خواهد بود.
‌حرف آخر؟
اصلاً قرارداد میلیاردی و هم‌سطح مردان نمی‌خواهیم. الان نیازمند، سیدحسین و بیرانوند که دروازه‌بانان مطرح ایران هستند حدوداً 100 میلیارد می‌گیرند. من هم دروازه‌بان هستم و حدوداً در همین سطح تمرین می‌کنم اما قراردادها اختلاف زیادی دارند. من هرچه تلاش می‌کنم و می‌دوم به هیچ چیز نمی‌رسم. به رغم اینکه آدم خوشبینی هستم اما دیگر حتی به اتفاقات مثبت هم اعتقادی ندارم چرا که در تمام این سال‌ها شرایط اصلاً بهتر نشده است. زمانی که مصدوم شدم پول جراحی را هم از جیب دادم اما به طور مثال دروازه‌بان بایرن مونیخ سرطان داشت و در اتفاقی زیبا باشگاه قرارداد این بازیکن را دو سال دیگر تمدید کرد. انسانیت به این چیزها است اما متأسفانه من به‌خاطر نبود زمین در پارک مصدوم شدم و هیچی به هیچی.

جستجو
آرشیو تاریخی