صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت ورزش
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • استقلال
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و هفتصد و هفتاد و نه - ۰۸ اسفند ۱۴۰۳
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و هفتصد و هفتاد و نه - ۰۸ اسفند ۱۴۰۳ - صفحه ۸

وعده‌های عجیب در فوتبال

از بلعیدن توپ تا سقوط آزاد

محمدرضا رحیم‌پور
روزنامه‌نگار

فوتبال، ورزشی است که همیشه در کنار جذابیت‌های خود، با حواشی و اظهارنظرهای غیرمنتظره‌ای نیز همراه بوده است. یکی از عبارات مکرری که در فوتبال کشورمان به گوش می‌رسد، این است: «اگر قضاوت داور درست بوده باشد، من فوتبال را کنار می‌گذارم!» این جمله بدین معناست که برخی از بازیکنان، به شدت تحت تأثیر قضاوت داور قرار دارند و از آنجا که فوتبال برای آنها نه تنها یک ورزش بلکه یک امر زندگی است، به شدت به قضاوت‌ها و تصمیمات داوران واکنش نشان می‌دهند. اما واقعیات نشان داده‌اند که هیچ‌گاه بازیکنان به چنین وعده‌هایی عمل نکرده و فوتبال را کنار نگذاشته‌اند.
این صحبت‌ها نه تنها به بازیکنان محدود نمی‌شود بلکه شامل مربیان و حتی گزارشگران نیز می‌شود. یکی از مشهورترین نمونه‌های این وعده‌های سطحی و غیرعملی، مربوط به سهراب بختیاری‌زاده است. این بازیکن در سال 1378 قبل از یک دربی گفت: «اگر به پرسپولیس گل نزنم، سرم را از ته می‌تراشم!» این مصاحبه از آنجا جالب‌تر می‌شود که در آن بازی، هیچ گلی رد و بدل نشد و سهراب به وعده‌اش عمل نکرد. پس از آن، روزنامه‌ها با استفاده از نرم‌افزار فتوشاپ، تصویر سهراب را به گونه‌ای دستکاری کردند که گویا او سر خود را از ته تراشیده است.
وعده جالب دیگر به میروسلاو بلاژویچ، مربی فقید تیم ملی کرواسی بازمی‌گردد. او در حین برگزاری جام جهانی 1998، ادعا کرد که اگر یوگسلاوی بتواند ایران را شکست دهد، یک توپ فوتبال را می‌بلعد. همان‌طور که انتظار می‌رفت، یوگسلاوی با یک گل این مسابقه را به نفع خود به پایان رساند و بلاژویچ هیچ توپی را نبلعید!
این نوع وعده‌ها و تصمیم‌های احساسی مربوط به روزگار کنونی نیست و ریشه‌های آن به عصرهای گذشته و حتی قبل از جنگ جهانی اول نیز برمی‌گردد. یکی از مشهورترین این موارد در تاریخ فوتبال، به فینال جام حذفی انگلیس بازمی‌گردد که در فصل 1938-1937 برگزار شد. در این فینال، دو تیم پرستون و هادرزفیلد تاون به مصاف یکدیگر رفتند. در آن زمان، با توجه به حساسیت مسابقه و شدت رقابتی که میان این دو تیم وجود داشت، انتظار می‌رفت که تماشاچیان با دیدن گل‌های زیادی در این فینال مواجه شوند، اما با کمال تعجب، بازی بدون گل به وقت اضافی کشید.
اما در دقیقه‌های پایانی مسابقه، گزارشگر شبکه بی‌بی‌سی، تامس وودروف، در حین گزارش گفت: «اگر الان گل زده شود، کلاهم را می‌خورم.» بلافاصله پس از این جمله، پرستون یک پنالتی گرفت و جورج ماچ گل پیروزی را به ثمر رساند. در کمال تعجب، وودروف به وعده خود عمل کرد و یک کلاه از جنس کیک را بلعید. این داستان نه تنها نشان‌دهنده جنبه طنز و شیرین فوتبال است، بلکه یادآور این نکته است که گاهی اظهارنظرهای غیرمنتظره می‌توانند به خاطرات ماندگاری تبدیل شوند.
بیل شنکلی، مربی افسانه‌ای باشگاه لیورپول و بازیکن پرستون در آن زمان، در زندگینامه خود به توصیف جزئیات این پنالتی پرداخته و تأکید کرده است که این ضربه به تیر دروازه برخورد کرد و او هنوز هم قسمتی از رنگ تیر درخشان ومبلی را به یاد دارد. این ضربه پنالتی و صحنه‌های مربوط به آن جزئیات تاریخی مهمی را در فوتبال انگلیس به ارمغان آورده است.
داستان هادرزفیلد تاون نیز پس از آن فینال ادامه پیدا کرد؛ زیرا سه نفر از بازیکنان این تیم در آینده به مربیگری هادرزفیلد دست یافتند.
اما داستان بازیکنان این فینال برای هادرزفیلد ادامه پیدا کرد. از آن زمان تا بیست سال بعد، سه بازیکن حاضر در فینال، مربیگری هادرزفیلد تاون را عهده‌دار شدند. این بازیکنان عبارت بودند ازاندی بیتی و بیل شنکلی و ادی بوت. البته در زمان برگزاری فینال 1938 فقط بوت بازیکن هادرزفیلد تاون بود.
سرانجام پرونده این فینال در سپتامبر 2002 با مرگ بابی بیتی برای همیشه بسته شد. آخرین بازمانده فینال که در آن روز مهاجم پرستون بود، در زمان مرگ 86 سال داشت.
وعده جالب دیگر در فوتبال ایران به اکبر میثاقیان مربوط می‌شود. سرمربی معروف فوتبال ایران که زمان مربیگری‌اش در راه‌آهن گفته بود اگر تیمش به لیگ دسته اول سقوط کند خودش را از برج میلاد به پایین پرتاب می‌کند، در مورد آن موضوع می‌گوید: «آن زمان من اصلاً اسم برج میلاد را نمی‌دانستم. خانه‌ام در اکباتان بود و یک دفعه که از نزدیک آن رد می‌شدم از رمضان شکری دستیارم پرسیدم اسم آن برج چیست؟ خود رمضان هم اسم برج را نمی‌دانست. بعداً اسم برج را پرسید و به من هم گفت. بعد از مسابقه با ملوان بود که گزارشگر نود به من گفت تیم‌تان در لیگ برتر نمی‌ماند و من برای اینکه بگویم مطمئنم تیمم در لیگ برتر می‌ماند، گفتم اگر راه‌آهن سقوط کرد خودم را از برج میلاد به پایین پرتاب می‌کنم. این شد که ماجرای برج میلاد پیش آمد.»
میثاقیان ادامه می‌دهد: «چند وقت از این ماجرا گذشته بود که با همسرم داشتیم از پایین برج میلاد رد می‌شدیم که همسرم گفت، واقعاً تو می‌خواستی خودت را از این برج به پایین پرتاب کنی؟ واقعاً این کار را می‌کردم. چون می‌دانستم تیمم را نگه می‌دارم این حرف را زده بودم و اگر تیم در لیگ برتر نمی‌ماند خودم را پرت می‌کردم.»
اما نکته جالب این ماجرا وقتی بوده که میثاقیان چند پیشنهاد همکاری از طرف برج‌سازهای بزرگ دریافت می‌کند. میثاقیان می‌گوید: «من سهم زیادی در معروف شدن برج میلاد داشتم. حتی برای مراسم افتتاحیه برج میلاد دعوتم کردند. اما کار داشتم و نتوانستم بروم.»
اخیراً هم اسماعیل حلالی در وعده‌ای جالب گفته بود: «اگر پرسپولیس را قهرمان نکردم در میدان آزادی «دارم» بزنید!» این وعده‌های عجیب و غرییب انگار بخشی از جذابیت فوتبال شده و مربیان با این وعده‌ها به دنبال جلب توجه به سوی خود هستند.

جستجو
آرشیو تاریخی
<
۱۴۰۴ فروردین
>
ش
ی
د
س
چ
پ
ج
۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۱
۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸
۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵
۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲
۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹
۳۰ ۳۱ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
امروز
April
<
۱۴۰۴ فروردین
>
ش
ی
د
س
چ
پ
ج
۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۱
۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸
۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵
۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲
۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹
۳۰ ۳۱ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
امروز
April
<
۱۴۰۴ فروردین
>
ش
ی
د
س
چ
پ
ج
۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۱
۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸
۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵
۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲
۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹
۳۰ ۳۱ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
امروز
April