دیگر خبری از نیمکتهای جاویدان نیست
پایان عصر مربیان پروژه محور
محمدرضا رحیمپور
روزنامهنگار
اظهارات اخیر رضا درویش، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس، مبنی بر برتری اسماعیل کارتال، سرمربی جدید این تیم، بر نامهای بزرگی چون برانکو ایوانکوویچ و کارلوس کیروش، سؤالات متعددی را در ذهن متبادر میسازد. اگرچه این اظهارنظر را میتوان در راستای حمایت از سرمربی جدید تلقی نمود، اما این نکته را نیز به ذهن متبادر میکند که آیا اساساً فوتبال ایران و حتی فوتبال جهان، در مسیر درست برای پرورش و بهرهبرداری از مربیان «پروژهمحور» حرکت میکند یا خیر؟ درویش اعتقاد دارد که کارتال بهترین مربی خارجی است که به فوتبال ما آمده و این ادعای مدیرعامل سرخپوشان احتمال پروژهمحور بودن همکاری با کارتال را افزایش میشود و طبیعتاً این موضوع میتواند نوید حضور یک مربی بزرگ پروژه محور در فوتبال ایران باشد.
متأسفانه، در سالهای اخیر شاهد فقدان چهرههایی بودهایم که بتوانند برای مدت طولانی در یک باشگاه بمانند و یک پروژه بلندمدت را به ثمر برسانند. در واقع، این روند محدود به ایران نیست و در سطح جهانی نیز، شاهد کاهش چشمگیری در تعداد مربیانی هستیم که میتوان به آنها لقب «مربی پروژهمحور» اطلاق کرد. در حال حاضر، شاید بتوان تنها از پپ گواردیولا در منچسترسیتی و کارلو آنچلوتی در رئال مادرید به عنوان مصادیق بارز این نوع مربیگری یاد کرد.
اما اگر نگاهی به گذشته بیندازیم، خاطرات چهرههایی تکرارنشدنی در ذهن نقش میبندد. نامهایی که با وفاداری، دانش فنی و تعهد، باشگاههای خود را متحول کرده و عصری جدید را رقم زدند. در این میان، نام آرسن ونگر، سرمربی افسانهای آرسنال، بیشک در صدر فهرست قرار میگیرد.
ونگر نه تنها به توپچیهای شهر لندن شخصیت بخشید، بلکه فوتبال بریتانیا را نیز تحت تأثیر قرار داد. او با ارائه فوتبالی جذاب و تماشاگرپسند، ۳ بار قهرمان لیگ برتر انگلستان و ۷ بار فاتح جام حذفی شد. اما شاید بزرگترین دستاورد او، کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر بدون شکست در فصل 2004-2003 باشد، افتخاری که تاکنون هیچ سرمربی دیگری موفق به تکرار آن نشده است.
ونگر، در کنار سر الکس فرگوسن در منچستریونایتد، به لیگ جزیره اعتبار بخشید و رقابت نزدیک آرسنال و منچستر در صدر جدول، سالها فوتبالدوستان را به وجد آورد. مهمتر از همه، وفاداری ونگر به نیمکت آرسنال بود، او در شرایطی که مالکان متمول عرب و روس، قدرت مالی رقابت با توپچیها را از آنها سلب کرده بودند، پیشنهادهای اغواکننده سایر باشگاهها را رد و با تمام توان تلاش کرد تا آرسنال را در جمع چهار تیم برتر لیگ برتر حفظ کند.
پس از جدایی ونگر، آرسنالیها بیش از پیش قدر او را دانستند و به این واقعیت پی بردند که با توجه به محدودیتهای مالی باشگاه، حفظ جایگاه چهارم لیگ برتر، یک دستاورد بزرگ محسوب میشد. در حالی که اونای امری نتوانست انتظارات را برآورده کند، میکل آرتتا پس از گذشت چند سال، پروژهاش را به ثمر رسانده و آرسنال بار دیگر به جمع مدعیان قهرمانی بازگشته است.
در کنار ونگر، سر الکس فرگوسن نیز نمونهای بارز از یک مربی پروژهمحور بود. او پس از دوران باشکوه مت بازبی، شکوه و عظمت را به قسمت سرخ شهر منچستر بازگرداند. فرگوسن در طول سالهای حضورش در اولدترافورد، با مدیریت صحیح و درایت مثالزدنی، شیاطین سرخ را همواره در اوج نگه داشت و نشان داد که اصالت و هویت باشگاهی میتواند در برابر پول و ثروت قد علم کند.
هر چقدر که آرسن ونگر و آرسنال تحت تأثیر باشگاههایی همچون منچسترسیتی و چلسی قرار گرفتند، اما فرگوسن به خوبی توانست با مدیریت صحیح شیاطین سرخ را در اوج نگه دارد و نشان دهد هنوز اصالت باشگاهها میتواند در برابر اسکناس قدعلم کند. او تا آخرین سال حضورش در منچستر، تیمش را در بین مدعیان قهرمانی نگه داشت و پس از خروج او، تمام فوتبالدوستان دیدند که هیچکس نتوانست جایش را در اولترافورد پر کند. نه دیوید مویس، نه فنخال، نه مورینیو، نه سولشایر و نه حتی اریک تنهاخ! مدیران منچستر سراغ تمام راهها رفتند، اما پس از جدایی فرگوسن، منچستریونایتد با چالشهای فراوانی مواجه شد و هیچ مربیای نتوانست جای خالی او را پر کند.
یکی دیگر از مربیانی که چنین تأثیری در باشگاهش گذاشت، دیگو سیمئونه است. سرمربی خشن و محبوب اتلتیکومادرید که از سال ۲۰۱۱ سکان هدایت روخی بلانکو را بر عهده گرفت و توانست این تیم را به ضلع سوم فوتبال اسپانیا در کنار بارسلونا و رئال مادرید تبدیل کند.
او سرخپوستهای شهر مادرید را در اوج قدرت رئال و بارسا به ۲ قهرمانی لالیگا رساند و همچنین موفق شد ۲ بار آنها را به فینال لیگ قهرمانان اروپا برساند. گفتنی است او با اتلتیکو به ۲ قهرمانی لیگ اروپا، ۱ قهرمانی سوپر کاپ اروپا و ۱ قهرمانی سوپرکاپ اسپانیا دست یافت، افتخاراتی که تا پیش از ورود سیمئونه، دور از ذهن بودند.
اما مرد آرژانتینی معادلات را در اسپانیا برهم زد، به تیمهای لالیگا نشان داد با دفاع مستحکم و هوشیار، میتوان رئال و بارسا را آزار داد. او بیشک یکی از تأثیرگذارترین سرمربیان چند سال اخیر فوتبال اروپا و جهان است، کسی که باید او را معمار اتلتیکو نوین دانست.
با جدایی کلوپ از لیورپول و روزهای بحرانی پپ در سیتی، به نظر میرسد روزگار مربیان پروژه محور نه تنها در ایران بلکه در سایر نقاط جهان هم رو به پایان است و انگار دیگر قرار نیست نیمکت مربیای در فوتبال دنیا جاویدان باشد.