آکادمی، زمین تمرین و یک ورزشگاه اختصاصی
از شریعتمداری چه میخواهیم؟
حمیدرضا عرب
خبرنگار
باشگاه استقلال بار دیگر تحولات تازهای را تجربه کرده که به احتمال زیاد این تغییرات شامل مدیریت و مدیرعامل نیز خواهد شد. جابهجاییها در این باشگاه روالی است که در سالهای حیات استقلال به خصوص در 10 سال اخیر به موضوعی تکراری و قدری منزجرکننده تبدیل شده است. حال اینکه برخی مدیران قابلیت برآورده کردن انتظارات را نداشتند و با اشتباهات سیستماتیک برای این باشگاه هزینههای بسیاری ایجاد کرده و به واقع مستحق برکناری بودند، مسأله قابل تأملی است اما این سلسله تحولات بیش از آنکه موجب ایجاد بستری مناسب برای رشد و پیشرفت هرچه بیشتر باشگاه استقلال شود، اسبابی برای انتقاد از سیر تحولات گاه بیدلیل و بعضاً جناحی شده است. پرواضح است که مدیریت باشگاه بزرگی همچون استقلال که هواداران بسیاری را پشت خود میبیند وابسته به رضایت حداکثری است و چنانچه نتایج مورد وثوق هواداران این باشگاه نباشد، تصمیمگیران در بخش کلان باشگاه ناچار به تغییرات خواهند بود اما پرواضح است که در همه این سالها تحولات مدیریتی در باشگاه استقلال تنها به سبب نارضایتی هواداران اعمال نشده و مسائل دیگر نیز دست به دست همه داده تا مدیران متعددی سکان اداره این باشگاه را به دست بگیرند.
به این اسامی نگاه کنید: بهرام افشارزاده، رضا افتخاری، احمد مددی، امیرحسین فتحی، احمد سعادتمند، علی فتحاللهزاده، حجت کریمی، علی خطیر، مصطفی آجورلو، فرشید سمیعی و چند گزینه دیگر که به صورت موقت مدیریت این باشگاه را عهدهدار بودند، در 10 سال اخیر بر این باشگاه مسلط بودهاند.
فارغ از اینکه اسامی فوق به چه گروه یا جناحی وابسته بودند، سؤال این است که دستاورد زیرساختی این افراد برای باشگاه استقلال چه بوده و متولیان اصلی باشگاه استقلال که پیشتر از سوی وزارت ورزش و جوانان براین باشگاه اشراف داشتند، چه اقدامات مهمی را در راستای پیشرفت این باشگاه انجام دادهاند؟ پیگیری این سؤال از زمانی که وزارت ورزش و جوانان اداره باشگاه را به دست وزارت اقتصاد و دارایی سپرد و این وزارتخانه نیز مالکیت را به عهده هلدینگ خلیجفارس سپرد ضرورت بیشتری مییابد چرا که اکنون این واحد اقتصادی عریض و طویل اداره امور مربوط به باشگاه را به عهده دارد و نیاز است در کنار دستیابی به موفقیتهای تیمی برای آتیه این باشگاه نیز اقدامات بزرگی انجام دهد و تنها نقش تأمین نیازهای مالی یومیه این باشگاه را نداشته باشد.
اینکه هلدینگ خلیجفارس تنها به دنبال تأمین بودجه سالیانه این باشگاه برای جذب بازیکن و مربی باشد، شاید در قدم اول امیدبخش بوده و بتواند ثبات را در این باشگاه ایجاد کند اما انجام اقدامات زیرساختی به خصوص در بخش بازیکنسازی و ساخت آکادمی بزرگی برای باشگاه استقلال که از استانداردهای کافی بهرهمند باشد بیش از هر زمان دیگری ضروری جلوه میکند.
باشگاه استقلال همه ساله مبالغ بسیاری را صرف جذب بازیکنان خارجی میکند که بودجه ارزی این باشگاه صرف خرید این قبیل گزینهها شده که غالباً نتیجه مطلوبی نیز ندارد اما چنانچه تصمیمگیران در رأس هلدینگ خلیجفارس اقداماتی بنیادینتر را انجام دهند، اوضاع به گونه دیگری پیش خواهد رفت و چه بسا بخش بزرگی از نیاز باشگاه استقلال در راستای جذب بازیکن از همین آکادمی تأمین گردد.
هلدینگ خلیجفارس با این سرمایه مالی عظیم بدون شک از پتانسیل کافی برای تأمین چنین بودجهای برخوردار است و میتواند استقلال را در بخش آکادمی به باشگاهی بازیکنساز تبدیل کرده به طوری که همه ساله بخشی از نیازهای خود تیم از همین دست بازیکنان تأمین و بخشی دیگر نیز به دیگر تیمها انتقال داده شوند اما تا کنون هلدینگ خلیجفارس هیچ اقدام عملی در این راستا انجام نداده و بیشتر توجه آنها به تأمین بودجه باشگاه بوده است.
به تازگی نیز مدیریت هلدینگ تغییر کرده و پرواضح است که تغییرات دوباره کلید خواهد خورد و دیر یا زود مدیریت باشگاه استقلال نیز دستخوش تغییرات خواهد شد اما مدیران ارشد استقلال در هلدینگ به خصوص شریعتمداری که خود سابقه وزارت را در دولت دارد، باید نگاهی عمیقتر به این باشگاه داشته و مقدمات تحولات اساسی را در این باشگاه فراهم کند.
تأسیس یک آکادمی مهم در واقعبخشی از نیازهای امروز باشگاه استقلال است که سالیان متمادی از دید مدیران و تصمیمگیران این باشگاه مغفول مانده و در کنار آن باید سهمی برای تجهیز زیرساختهای تمرینی این باشگاه در نظر گرفت. استقلال باید دست کم صاحب دو زمین تمرین استاندارد و یک سالن تمرین مجزا باشد و در عین حال ساخت یک ورزشگاه اختصاصی نیز میتواند در برنامههای بلندمدت این باشگاه قرار بگیرد.
این موارد به طور قطع نیازمند تأمین بودجهای کلان است اما چون پای یک بنگاه اقتصادی کلان در میان است و هلدینگ خلیجفارس بنیه مالی لازم را برای ساخت این موارد در اختیار دارد و ایضاً شخصی در رأس امور هلدینگ قرار گرفته که نگاهی کلان به مسائل دارد میتواند چنین مطالبهای را مطرح کرد تا شاید استقلال نیز به مانند بسیاری از باشگاههای حرفهای کشورهای حاشیه خلیجفارس که از ظرفیتهای داخلی نیز محرومند و دل به خارجیها میبندند، تبدیل به یک باشگاه کاملاً حرفهای و البته پولساز شود.
تردیدی نیست هراندازه برای باشگاه استقلال سرمایهگذاری سختافزاری شود، درآینده تمام هزینه مالی با سود قابل توجهی به حساب مالکان باشگاه استقلال باز خواهد گشت و این اتفاق یک سرمایهگذاری پر سود و پرفایده خواهد بود.