چالش رسانههای اجتماعی و بازیکنان
ماجراجویی معمولیهای میلیاردر در فضای مجازی
محمدرضا رحیمپور
روزنامهنگار
تراکتوردر شروع فصل به لطف جذب ستارههای پرسپولیس و چندین بازیکن خارجی با کیفیت، انتظارها را بالا برده بود. این تیم در ابتدا رویاهای بزرگ و دور و درازی برای قهرمانی در بیش از یک جام را در سر داشت اما حوادث غیرمنتظره میتواند تمامی آرزوها و تلاشها را تحت تأثیر قرار دهد.
یکی از این وقایع ناگوار برای تراکتور از دست رفتن شانس اولین جام در دیدار مقابل گلگهر در جام حذفی بود. این شکست که در دقایق پایانی بازی، نه تنها ناکامی تیم را رقم زد، بلکه تصویر چهره مغموم دروازهبان این تیم، علیرضا بیرانوند را در فضای مجازی به سوژهای داغ تبدیل کرد. نکته اینجاست که ناراحتی بیرانوند شاید بیشتر به خاطر کریخوانی مجازی او بود که در فضای مجازی سوژه رسانهها شده بود.
مثلی هست که میگویند «قبل از شکار خرس، پوستش را نفروش.» این جمله به خوبی وضعیت بیرانوند را توصیف میکند، زیرا او در فضای مجازی هنگام کریخوانی با دیگر هواداران مدعی شد تراکتور امسال سهگانه کسب خواهد کرد اما با شکلگیری این پیشبینیها، حالا او باید با این واقعیت روبهرو شود که تیمش در دستیابی به اولین جام خود ناکام مانده است. در عین حال رسانهها نیز به خوبی از این موقعیت بهرهبرداری کرده و این پیام دروازهبان شماره یک تیم ملی را به سوژهای داغ تبدیل کردند.
البته بیرانوند تنها قربانی فضای مجازی در فوتبال ایران نبوده و بسیاری از بازیکنان فوتبال ایران به وسیله این پدیده گرفتار حواشی شدهاند. در دنیای امروز، رسانههای اجتماعی به عنوان ابزاری جهانی شناخته میشوند که به طرفداران این امکان را میدهد بدون واسطه با بازیکنان ارتباط برقرار کنند. این پدیده نوظهور، دنیای فوتبال را تغییر داده و به بازیکنان این اجازه را میدهد که به شکلی مستقیم و بیواسطه، احساسات و تجربیات خود را با هواداران به اشتراک بگذارند اما از سوی دیگر، این ارتباط نزدیک میتواند گاهی زیانبار نیز باشد.
لازمه حضور در این فضا که مانند شمشیر دولبه است، آگاهی و درک لازم اهالی فوتبال و بخصوص بازیکنان شناخته شده از مسئولیتهاست. با احتساب این نکته مهم بازیکنان مشهور با میلیونها دنبالکننده در فضای اجتماعی، باید در ارسال پیامها و محتواهای خود دقت کنند. به عنوان مثال بیرانوند، به رغم مشهور بودن و موفقیتهایش با یک اشتباه در استفاده از رسانههای اجتماعی، به سوژه انتقاد تبدیل شد.
به نظر میرسد در این راستا، باشگاهها باید مانند تیمهای مطرح اروپایی، مشاورانی باتجربه و متخصص در زمینه رسانههای اجتماعی داشته باشند که بتوانند از بازیکنان در این زمینه حمایت کنند. این افراد باید به عنوان مشاور آموزشی و فرهنگی در کنار تیمها حضور داشته باشند تا بازیکنان را از چالشها و مشکلات احتمالی در امان نگه دارند در غیر این صورت، بازیکنان ممکن است با پیامها و محتوایی که به اشتراک میگذارند، به آینده ورزشی خود آسیب بزنند.
در فوتبال ایران مواردی مثل ماجراهای مربوط به مهدی قایدی، محسن مسلمان و پیام صادقیان به خوبی نشان میدهد عدم آگاهی در زمینه مدیریت رسانه و جایگاه اجتماعی میتواند به نابودی فوتبالی بازیکنان منجر شود. بدین ترتیب بدون شک، استانداردهایی برای مدیریت در باشگاهها باید تعیین شود تا از بحرانها و چالشهای اینچنینی جلوگیری شود.
واقعیت اینکه تراکتور به خاطر پایگاه اجتماعی قابل توجهی که دارد و هر بازیکن شناخته شده آن تیم اکنون در موقعیت حساسی قرار دارد و با وجود از دست رفتن یک جام، حالا میتواند با تمرکز بر دیگر رقابتها، به قهرمانیهای بیشتری فکر کند. علیرضا بیرانوند هم اگر عزم راسختری داشته باشد، میتواند از اشتباهات گذشته خود درس بگیرد و سعی کند تا با سکوت، حواشی را از خودش و تیم تراکتور دور کند.
در نهایت موفقیت در فوتبال امروز تنها به آنچه درون میدان میگذرد و و زحمات بازیکنان در مسابقه و تمرین بازنمیگردد بلکه برقراری ارتباط مثبت، سالم و مؤثر با هواداران و مدیریت فضای رسانهای نیز بخشی جداییناپذیر از موفقیت احتمالی یک بازیکن خواهد بود.