وقتی «شاهین» خاطره‌ساز به صحنه بر‌می‌گردد

دنیایی از خیال‌های شیرین

وصال روحانی
روزنامه‌نگار


در مرحله یک‌شانزدهم نهایی جام حذفی، شاهد یک دیدار ویژه خواهیم بود. مسابقه‌ای که عصر امروز، بین شمس‌آذر و شاهین برگزار می‌شود. این دیدار از این‌رو ویژه است که یک ‌بار دیگر شاهین را در صحنه حاضر خواهیم دید. همان تیم افسانه‌ای دهه‌های 1330 و 1340 فوتبال تهران و کل ایران که در سال‌های میانی دهه 1340 مورد غضب دولت وقت قرار گرفت و به انحلال کل باشگاه شاهین انجامید. بر اثر فعل و انفعالات سیاسی آن زمان، شش مهره شاخص تیم ملی ایران که عمدتاً شاهینی بودند، از تیم اعزامی کشورمان به پیکارهای فوتبال المپیک 1964 توکیو خط خوردند و همین مسأله در شکست و حذف زودهنگام آن تیم سهمی
عمده داشت.
 
از درجه اول به درجه چندم
غضب دولت وقت در‌خصوص شاهین به حدی رسید که آن باشگاه تا قبل از به ثمر رسیدن انقلاب، هرگز از نو موجودیت نیافت و با اینکه بخشی از مدیریت باشگاه منحل شد، شاهین اقدام به تشکیل تیمی به نام «شهباز» کرد و این تیم تبدیل به شاهین جدید شد اما در جامعه و در افواه و چشم مردم شهباز هرگز به مدارج شاهین قبلی و اصلی نرسید.
درست است که شهباز امثال زنده‌یاد ناصر حجازی و همچنین مرحوم غلامحسین مظلومی و محمدرضا عادلخانی را برای مدتی جذب خویش کرد و به یکی دو شاهینی دیگر هم روی آورد اما عمرش کوتاه‌تر از آن بود که اینگونه انتقال‌ها اعتباری شاهین‌وار را به شهباز ببخشد و تیمی که آمده بود جای خالی غولی چون شاهین را پر کند، خودش هنوز نیامده، رفتنی شد. طبیعی بود که در چنان عصری، شاهین و شهباز تا اطلاع ثانوی از یاد بروند و در میان رویدادهای فراوان و مهم‌تر موجود تبدیل به موضوعی درجه چندم شوند و کمتر کسی به آنها فکر کند.
 
زایشی مجدد اما ناقص
اضافه بر شاهین، غول دیگری از فوتبال تهران همچون دارایی هم از اواخر دهه 1350 از صحنه خارج شد و تهرانجوان، آتش‌نشانی، برق، شعاع و بانک ملی نیز همین راه را رفتند و بر سر افسر و دیهیم هم که زیرمجموعه‌های باشگاه تاج (استقلال فعلی) بودند، همین رفت. از اواسط دهه 1370 تلاش‌هایی از سوی چند شاهینی اصیل و قدیمی به سرکردگی جعفر کاشانی مدافع وسط اسبق این باشگاه و همچنین پرسپولیس و تیم ملی در راه احیای شاهین صورت گرفت که حتی مشتمل بر ساخت ورزشگاهی تازه و مجهز و مدرن در تهران برای این باشگاه هم می‌شد و این اقدام به مثابه زایش و به رسمیت شناخته شدن مجدد شاهین تلقی شد. با این حال چنین استادیومی هرگز به مرحله‌ای از تکوین نرسید که وعده آن داده شده بود و بازگشت شاهین به صحنه مسابقات رسمی داخل استانی (لیگ‌های دسته اول تهران و دوم) هم جسته و گریخته‌تر و کم‌حاصل‌تر از آن بود که یک تولد واقعی و تازه و موفق تلقی شود. اگر هم قرار بود فعالیتی سازنده و مفید در شاهین انجام شود، بیشتر مرتبط با طبقات سنی پایه بود ولی در این وجه از قضیه هم هرگز اثری از شاهین رؤیت نشد که از حد دستاوردهای طلایی سال‌های 1330 تا 1345 این باشگاه باشد و جوانان مستعد تازه‌ای را به فوتبال ایران معرفی کند.
 
مهم نیست کدام‌یک برنده می‌شوند
از اواخر دهه 1340 و مدتی بعد از اعلام انحلال شاهین، اکثر بازیکنان آن تیم به پرسپولیس پیوستند و در مقطع کوتاهی هم به پیکان رفتند اما هرچه بود هیچ چیزی نتوانست در فوتبال ما همان‌قدر شاهینی باشد که شاهین بود. خاطره‌ای در دوردست که در سال‌های پس از انقلاب هم به رغم تلاش‌های پیشکسوتان شاهین برای احیای آن مرامنامه ویژه ورزشی، هرگز به بار ننشست و شاهینی در میدان مشاهده نشد که حتی یک‌دهم شاهین اصلی و اولیه رنگ و بوی آن تیم نوستالژیک را داشته باشد. بنابراین تاریخ‌نگاران ورزشی معتقدند فرقی نمی‌کند که نتیجه دیدار پیش روی شاهین با شمس آذر چه خواهد شد!
 
یک دنیا ارزش
با این حال، تیمی به نام شاهین که هیأت فوتبال تهران مهر تأیید بر موجودیت آن زده و پروانه‌اش را به رسمیت شناخته، دوباره به میدان می‌آید و قدیمی‌ها را به سال‌های دور می‌برد. به 70-60 سال پیش که شاهین به موازات نامش و با تکیه بر امثال حمید شیرزادگان، همایون بهزادی، ناظم گنجاپور، عبدالله ساعدی، حسین کلانی، جعفر کاشانی، محراب شاهرخی، برادران وطنخواه و البته پرویز دهداری و کاظم رحیمی سر به آسمان فوتبال می‌سایید و نه‌فقط تهران بلکه کل فوتبال ایران مقابلش سر تسلیم فرود می‌آورد و به مدیریت معقول عباس اکرامی می‌بالید.
شاید این شروع یک دوران خاطره‌سازی جدید برای شاهین و هواداران قدیمی این تیم باشد ولی اگر هم این تیم دوباره به پرواز درنیاید، همین‌که باز مقابل چشم مردم قرار می‌گیرد، یک دنیا ارزش دارد و ناظران را به دنیای خیال می‌برد. خیال‌هایی شیرین و قدیمی و البته مختص
شاهینی‌ها.

جستجو
آرشیو تاریخی