افشاگری مهاجم گلزن کنگویی در روزهای درخشش
بیفوما در رؤیای بازی در استقلال
درخشش تیوی بیفوما در ترکیب استقلال خوزستان این روزها حسابی سر زبانها افتاده و این بازیکن یک تنه توانسته استقلال خوزستان را از بحران خارج کند. اما ظاهراً این مهاجم استقلال خوزستان جای اشتباهی ایستاده است.
مثل اینکه مدیر برنامههای این بازیکن از او برای استقلال دعوت کرده، اما او را به استقلال خوزستان فرستاده است.
تیوی بیفوما پس از تجربه بازی در لالیگا اسپانیا و درخشش در اسپانیول، لاس پالماس، وستبروم، آلمریا، گرانادا و... در نقل و انتقالات تابستانی از کیفیسیا یونان به استقلال خوزستان پیوست و نمایش فوقالعادهای طی مدت کوتاه حضورش در ایران داشته و توانسته سه گل به ثمر رساند و دو پاس گل بدهد.
بیفوما در این باره میگوید: «شاید خندهتان بگیرد ولی واقعیت را میگویم. من آدم صادقی هستم. این شانس را داشتم به ترکیه بروم و آنجا بازی کنم، اما همسرم نمیخواست و موافق نبود. آرزوی من این است تا قبل از اینکه کریستیانو رونالدو فوتبال را کنار بگذارد، مقابل او بازی کنم. با توجه به اینکه رونالدو الان در آسیا حضور دارد، فرصتی بود به ایران بیایم و مقابل او بازی کنم. درباره استقلال با من صحبت شد و من هم در تقویم نگاه کردم و دیدم که استقلال با النصر بازی دارد. به خودم گفتم این تیم، همان جایی است که من میخواستم بروم. نمیدانستم که دو استقلال در ایران هست! وقتی به ایران آمدم، گائل کاکوتا به من زنگ زد و گفت کجا هستی؟ گفتم در هتل هستم و تستها را انجام میدهم. به من گفت در کدام هتل هستی تا بیایم و تو را ببینم. یک ساعت بعد به من زنگ زد و مسخرهام کرد و گفت در استقلالِ کوچک هستی و در تیم ما نیستی! کاکوتا به من گفت شما دفاع میکنید و ما حمله، اما من گفتم مهم نیست. بعدش هم آنها را در لیگ بردیم! استقلال تهران را بردیم و تازه گل هم زدم!»
این ستاره فرانسوی با تأکید بر اینکه عاشق کریستیانو رونالدو هستم و برای من اسطوره است، حرفهایی دارد: «وقتی با مدیر برنامههایم در فرانسه صحبت کردم، به من گفت زیاد نگران نباش. او گفت فکر کردم میدانستی پیشنهاد از استقلال خوزستان است. حالا هم بازی خودت را انجام بده.»
برش
درباره استقلال با من صحبت شد و من هم در تقویم نگاه کردم و دیدم که استقلال با النصر بازی دارد. به خودم گفتم این تیم، همان جایی است که من میخواستم بروم. نمیدانستم که دو استقلال در ایران هست! وقتی به ایران آمدم، گائل کاکوتا به من زنگ زد و گفت کجا هستی؟ گفتم در هتل هستم و تستها را انجام میدهم. به من گفت در کدام هتل هستی تا بیایم و تو را ببینم. یک ساعت بعد به من زنگ زد و مسخرهام کرد و گفت در استقلالِ کوچک هستی و در تیم ما نیستی!