پول نداشتیم اما جو خوبی در خانواده‌ام حاکم بود

آنچلوتی: پنیر می‌خوردیم با سالامی و ژامبون ایتالیایی

کارلو آنچلوتی، سرمربی رئال مادرید در گفت‌و‌گو با نشریه تایمز خاطراتی جالب و صحبت‌هایی را مطرح کرده که پیش از این در جایی شنیده نشده است. او درباره روزهای بچگی‌اش گفت: «ما فقط چیزهایی را می‌خوردیم که می‌شد در زمین پرورش داد. پنیر، سالامی و ژامبون ایتالیایی.»
او آرامشی دارد که در واقع چیزی است که از پدرش به ارث برده است: «پدرم همینطور بود. بسیار آرام و بسیار ساکت. هرگز نگران نبود و گلایه نمی‌کرد. خانواده‌ای که در آن بزرگ شدن به من کمک کرد که این ویژگی را داشته باشم و بتوانم احساساتم را کنترل کنم. پدر من کشاورز بود. ما با او، مادرم، پدربزرگم، مادربزرگم و خواهرم زندگی می‌کردیم. ما شش ساله بودیم و هیچ پولی نداشتیم. پول برای من مهم نیست چون بدون آن بزرگ شدم. هرگز نشنیدم که پدرم یا مادرم درباره پول حرف بزند. هرگز نشنیدم که آنها به پدربزرگ یا مادربزرگم بی‌احترامی کنند. جو بسیار خوبی در خانواده حکمفرما بود اما مشکلات زیادی داشتیم چون پول نداشتیم.»
کارلتو یکی از اشتباهاتش روی نیمکت در گذشته را اینچنین شرح داد: «وقتی کارم را شروع کردم، شرایط به این صورت نبود. من سیستمی داشتم که در میلان از آریگو ساکی یاد گرفته بودم و ۲-۴-۴ بود. به همین دلیل از داشتن روبرتو باجو در پارما سر باز زدم چون نمی‌خواستم با یک بازیکن شماره ۱۰ بازی کنم و او به بولونیا رفت. این اشتباه من بود و وقتی به یوونتوس رفتم، سعی کردم این ایده را تغییر بدهم.»
این مربی ایتالیایی همچنین تغییر رفتارش با بازیکنان را با خاطره‌ای از زیدان مطرح کرد: «یک بار در یوونتوس، زیدان دیر رسید و ما در اتوبوس منتظر بودیم که برویم. من به راننده گفتم دیگر صبر نکن و برو. اما او ترسید و تکان نخورد و سپس پائولو مونترو از اتوبوس پیاده شد تا با من صحبت کند. به او گفتم بیا برویم و بعداً صحبت خواهیم کرد اما او به من گفت که تو متوجه نیستی. ما بدون زیزو هیچ جا نمی‌رویم. به او گفتم که تو این طور فکر می‌کنی. سپس او رو به من کرد و گفت فکر می‌کنی اگر داد بزنی قرار است بیشتر به حرف تو گوش کنند نه، هرچقدر بیشتر داد بزنی، آنها کمتر به حرفی که‌ داری میزنی گوش و سپس به آن عمل می‌کنند.»
آنچلوتی حالا درباره فکری که شاگردانش درباره او دارند، چنین نظر داده است: «آنها فکر می‌کنند که من شبیه پدربزرگی مهربان هستم. آنها من را دون کارلو یا استاد خطاب می‌کنند. من باید بگویم که واقعاً از اینکه من را به این شکل صدا می‌کنند خوشحال هستم.»

جستجو
آرشیو تاریخی