نیاز«کبدی» به تحول اساسی در ساختار ضعیف داخلی
ویتریـــــــــــن شیــــک با کرسیهای بیاثر
رضا عباسپور
روزنامهنگار
اگرچه شاید ویترین فدراسیون کبدی ایران در سال 1402، با کسب کرسیهای دهان پرکن و باکلاس بینالمللی مثل ریاست کنفدراسیون قاره آسیا و نیز تعدادی کرسیهای جهانی در هیأت رئیسه بینالمللی این مجموعه از دید عموم، خوب و خوش آب و رنگ و باشکوه به نظر میرسد اما وقتی درون این مجموع و ساختار داخلی کبدی را رصد میکنیم، درمییابیم که این فدراسیون شاید از لحاظ نفوذ بینالمللی و کسب کرسیهایی برای اشخاص خاص، موفق بودند اما در بخش داخلی و برنامهریزی برای داشتن مسابقاتی ایدهآل (قهرمانی کشور، لیگ، میزبانی از تورنمنتهای بینالمللی و...) در سراسر کشور بسیار ضعیف عمل کرده و اصلاً نتوانستند آنطوری که از آنها انتظار میرود عملکردی مطابق با متر و معیارهای بینالمللی که در این رشته مطرح میشود داشته باشند. ضعف داخلی کبدی را میتوان به وضوح در انعکاس اخبار داخلی و فضاهای بسیار ضعیف رسانهای و خبری این فدراسیون رویت کرد و دریافت که هرچه مسئولان فدراسیون کبدی بابت کسب کرسی بینالمللی خوب کار کردند، در داخل عملکرد ضعیفی داشته و نتوانستند نمره قبولی کسب کنند.
موفق در خارج، ضعیف در داخل!
سال 1402، اگر چه برای کبدی ایران در عرصه بینالمللی، سال نسبتاً خوبی بود اما در بخش داخلی و مسابقات مختلف کشوری و لیگ این فدراسیون حرفی برای گفتن نداشت و مثل سایر فدراسیونهای ورزشی، برنامهریزی مدونی ارائه نداده بود! فدراسیون کبدی یکی از فدراسیونهایی است که در سالهای اخیر موفق شده مدالهای خوبی برای ورزش ایران کسب کند اما اغلب مواقع در رقابت رودررو با کبدیکاران حرفهای و کاربلد هندوستان مثل همین بازیهای آسیایی هانگژوی چین، ناکام زمین مسابقه را در هر دو بخش مردان و زنان ترک کرده و حرفی مقابل هندیها برای گفتن ندارد. شاید نقطه امید ما برای اینکه بتوانیم از نفوذ بینالمللی خود برای عبور از هندیها استفاده کنیم، ریاست عباس اورسجی در کنفدراسیون آسیا و عضویت او در فدراسیون جهانی این رشته ورزشی بود، که آن هم تا به امروز خیلی به کار ما نیامده است، چون هندیها اجازه اعمال نفوذ را به ما ندادند و نهایتاً همچنان در آسیا و دنیا یکهتازی میکنند. نکته مهم و تعجب برانگیز دیگر در مجموعه کبدی ایران، مشخص نبودن تقویم مسابقات داخلی و بیبرنامگی این مجموعه است که موجب شده خیلی نتوانیم روی برگزاری مسابقات داخلی این رشته ورزشی در ردههای سنی مختلف چه در مسابقات قهرمانی کشور و چه در لیگ این رشته حساب باز کرده و زمانبندی دقیقی داشته باشیم. این ضعف محسوس را میتوان در کمیتههای مختلف فدراسیون کبدی دید و دریافت. شاید کبدی ایران با داشتن کرسیهای مهم بینالمللی اینطور به نظر برسد که باید شرایط خوبی از لحاظ برنامهریزی، زمابندی و ساختار استاندارد و اصولی داشته باشد اما شواهد و ظواهر امر به هیچ وجه این را تأیید نمیکند. زیرا اگرچه مسابقاتی به اسم لیگ یا قهرمانی کشور در این مجموعه هرازگاهی برگزار میشود اما این رقابتها و انعکاس آن به قدری ضعیف، ابتدایی و غیرحرفهای است که اصلاً نمیتوان باور کرد یک چنین مجموعهای در عرصه بینالمللی اینطور موفق شده به نتایج و افتخارات قابل قبولی دست پیدا کند.
پستهای بینالمللی به چه درد کبدی میخورد؟
یکی دیگر از اتفاقهای جالب توجهی که مدتی است تنها در رشته کبدی و در عرصههای مختلف بینالمللی شاهدش هستیم، کسب کرسیهای بینالمللی اسم و رسمدار و دهان پرکنی مثل کرسی ریاست کنفدراسیون آسیا، نایب رئیسی فدراسیون جهانی و کرسیهایی شبیه به این است. کرسیهایی که در سایر فدراسیونهای ورزشی قطعاً صندلیها و پستهایی مهم به شمار میرود و داشتن آن قطعاً میتواند برای تیمهای ملی آن رشته و مراودات بینالمللی بسیار مؤثر و مفید باشد اما به طور مثال در فینال بازیهای آسیایی هانگژو یا برخی موارد مشابه دیگر به عینه دیدیم که داشتن این کرسیها حتی اینقدر به درد ما نخورد که بتوانیم از حقمان بابت قضاوتهای ناعادلانه دفاع کنیم! بنابراین سؤال از مسئولان فدراسیون کبدی این است که حقیقتاً داشتن کرسی که نمیتواند باعث احقاق حق ما در تورنمنتهای مهم و زمانهای سرنوشتساز شود، بجز مصارف شخصی به چه درد کبدی میخورد؟ ما در برخی فدراسیونهای ورزشی سابق بر این صاحب یک چنین کرسیهایی بودیم اما توانستیم از آنها برای گرفتن میزبانیهای مهم بینالمللی یا احقاق حق ورزشکارانمان و مواردی شبیه به این استفاده بهینه کنیم ولی در کبدی خیلی این موضوع را ندیدیم چون هندیها که به نوعی گربه سیاه ما در آسیا و دنیای کبدی هستند، دقیقاً نقطه مقابل ما قرار داشته و از شرایط ویژه خود در این رشته به نحو مطلوب استفاده میکنند.