بازهم اتوبوس بازهم آقای کنعانیزادگان!
مرتضی رضایی
روزنامهنگار
نمیشود که آدم هر کاری دلش خواست بکند و انتهایش گمان کند با یک عذرخواهی ساده همه چیز ختم به خیر میشود. محمدحسین کنعانیزادگان را عصبانی کردند؛ واکنشی نشان داد که نه در شأن خودش بود، نه پرسپولیس و نه هواداران. جالب اینجاست که به 24 ساعت نرسیده متنی منتشر کرد که: «ناراحتی باخت و شنیدن الفاظی زشت از طرف تعدادی معدود از افراد باعث شد کنترلم را از دست بدهم و بابت این اتفاق واقعاً پشیمانم.»
پشیمانی از چه چیزی؟ از مشت و لگدی که به آن هوادار یا به قول خودتان هوادارنما! زدی یا از ناسزایی که به آنها گفتی؟ اصلاً رفتاری که آن هواداران انجام دادند را تأیید نمیکنم اما آقای محمدحسین کنعانیزادگان! یک چیزی را از یک آدم رسانهای بزرگ میگویم که سالهاست آویزه گوش خیلی از خبرنگاران شده و امیدوارم آویزه گوشه شما فوتبالیستها هم بشود.
اردشیرخان لارودی که به گردن خیلی از مطبوعاتیها حق دارد سالها قبل وقتی جواد کاظمیان داشت قرارداد 110 میلیونی میبست حرفی را زد که میشود آن را با طلا نوشت. در گیرودار این قرارداد بزرگ یک نفر سؤال کرد که اردشیرخان! واقعاً 110 میلیون برای یک بازیکن زیاد نیست؟ که او این واکنش را نشان داد: «بخواهیم حساب کنیم جواد کاظمیان از نظر من 10 میلیون باید بگیرد، او 100 میلیون دیگر را برای حاشیهها، مصدومیتها، شنیدن فحش خواهر و مادر و... میگیرد. نمیشود دهان هوادار عصبانی از شکست را در ورزشگاه بست. تیم برای آنهاست و طاقت شکستش را ندارند. پس شاید فحش بدهند یا هر کار دیگری در ورزشگاه انجام بدهند. پس نوش جان جواد کاظمیان.»
سالها از این حرف گذشته و امروز یکی مثل محمدحسین کنعانیزادگان کنترل خودش را از دست میدهد، داخل اتوبوس میشود، برمیگردد تا با مشت و لگد به هوادار حمله کند. آقای مدافع با تعصب و مدافع تیم ملی، بیایید از زاویهای دیگر به این قصه نگاه کنیم! شما عصبانی بودی و کنترل خودت را از دست دادی، حالا خودت را جای آن هوادار بگذار که از شکست تیمش ناراحت بوده و شما و سایر بازیکنان را مقصر میداند. اصلاً شاید بگویید هوادار تیم رقیب بوده و میخواسته روی اعصاب شما رژه برود. به قول اردشیرخان لارودی آن چند میلیاردی را که بیشتر میگیرید پول همین چیزها است، وگرنه اگر حساب دو دوتا – چهارتا باشد شاید بازیکنی مثل کنعانیزادگان یک میلیارد هم نیارزد.
آقای مدافع تیم ملی! امیدواریم آن هوادار عذرخواهی شما را پذیرفته باشد اما یک چیز را هرگز فراموش نکن. دود از دست دادن کنترل فقط در چشم خود شما میرود. دفعه قبل که کنترل خودت را از دست دادی از روی خشم نبود و سوار اتوبوس شدی؛ این بار که این اتفاق افتاد از روی خشم بود و از آن پیاده! هر چند که تفاوت زیادی بین آن سوار شدن و پیاده شدن هست اما این نصیحت را بپذیر که هوادار، همیشه هوادار است، توقعی غیر از پیروزی تیم محبوبش ندارد و آنجا که در شعارهای استادیومی حل میشود ممکن است چیزی بگوید که به مزاج خیلی از ورزشکاران خوش نیاید. محمدحسین کنعانیزادگان عزیز! هر جایی به بنبست خوردی یاد حرف آقای لارودی بیفت. یاد قراردادهای بیشتری که گرفتید و دلیل آن را هم استاد گفتند.