نظریهپردازی که تیمش با حرفهایش منطبق نیست
ژاوی لرزانتر از همیشه
ایمان گودرزی
روزنامهنگار
«اتفاقی بزرگ در تمام زندگی است که شاید دیگر پیش نیاید» این را مربی اونیونیستاس قبل از بازی پنجشنبه شب با بارسلونا در جام حذفی گفت. باشگاهی که در سال 2013 تأسیس شده و در دسته سوم بازی میکند. حساب کردند بازی با بارسلونا به اندازه تمام فصل برایشان درآمد دارد، چیزی که روبرت لواندوفسکی در شش ساعت دریافت میکند به اندازه دستمزد سال یک بازیکن حریف است. نیم ساعت از بازی گذشته بود که آلوارو گومس دروازه میهمان نامدار را باز کرد. هواداران میزبان تصورش را هم نمیکردند، این بهترین اتفاق ممکن بود، برای بارسلونا بدترین. بدترین نه به خاطر گلزنی میزبان که در لیگ حریف تیم ب بارسلونا است بلکه از این جهت که کسی شگفتزده نشد.
مشکل همیشگی
اتفاق خاصی نیفتاد، بارسلونا کامبک زد و با پیروزی 3 بر یک به مرحله یک چهارم نهایی رفت که باید چهارشنبه این هفته در سن مامس مقابل اتلتیک بیلبائو قرار بگیرد. اما تیم دسته سومی در ثانیه پنجاه بازی هم یک فرصت عالی داشت. پیش از این هم سابقه داشت. در این فصل بارسلونا، در ثانیه 17 مقابل گرانادا، در ثانیه 18 مقابل آلاوس و در ثانیه 75 مقابل آنتورپ گل خورده است، همینطور دقیقه هشتم بازی با مایورکا، دقیقه دوازدهم مسابقه با خیرونا و دقیقه نوزدهم دیدار با سلتاویگو. در آخرین بازیشان در لیگ برابر لاس پالماس دقیقه 12 گل خوردند و تازه از عربستان سعودی برگشته بودند که در فینال سوپرجام اسپانیا برابر رئال مادرید در دقایق هفتم و نهم دروازهشان باز شد. بارسلونا از 19 بازی این فصل لیگ تنها در سه تا در دقیقه 75 از حریف پیش بوده است.
بدون جذابیت و رضایت
اگر بازیهای این فصل در نیمه اول تمام میشد، بارسلونا الان چهاردهم بود. اهمیتی ندارد چون بازی دو نیمه دارد و بارسلونا الان چهارم است. البته شایسته این تیم نیست. اما چند ماه به عقب برگردید به سختی بازی واقعاً خوبی از این تیم به یاد میآورید. آنها در نیمه اول بازی با رئال و اتلتیکو واقعاً خوب بودند، این مهم است اما آخرین بار در شهریور یک بازی دلچسب انجام دادهاند.
یک آمار دیگر که شاید شنیده باشید و کمی ملولتان کند: بارسلونا در نیمه نهایی سوپرجام اوساسونا را با دو گل شکست داد و این نخستین بار بعد از 20 بازی بود که دیداری را با بیش از یک گل اختلاف میبرد. شاید به قول فرانکی دیونگ پیروزی اهمیت دارد اما خیلی هم بیربط نیست و اینها شاخص روی لبه تیغ بودن تیم هستند، آنها راضیکننده نیستند و نمیتوانند بر رقبا مسلط شوند. فقط آمار برتری اونیونیستاس را عادی جلوه نمیدهد، همه چیز اینطور است.
بدترین در بدترین
درست چهار روز قبل از این بازی، بارسلونا بشدت ضعیف جلوه کرد و همه دیدند رئال برابر حریف همیشگیاش قدرتنمایی کرد. یک روز قبل از بازی ژاوی هرناندس، مربی بارسلونا گفته بود از این لحظه لذت ببرند چون شاید دیگر تکرار نشود و درست میگفت.
بعد از بازی ژاوی گفت تیمش بدترین بازی را در بدترین زمان انجام داد، این بار هم درست میگفت و نگرانکننده همین است.
بعد از شکست سوپرجام، مدیر ورزشی تیم، دکو گفت تغییری روی نیمکت نخواهیم داشت اما قبل از بازی با اونیونیستاس خود ژاوی گفت اگر بارسلونا در این فصل هیچ نبرد، خودش را کنار میکشد و مشکلی هم ندارد چون او هوادار بارسلونا است و تا آخر هم میماند.
از طرف دیگر، در فصل دوم ژاوی یعنی اولین فصل کاملش در باشگاهی در وضعیت بحرانی که جای خالی مسی احساس میشد و هنوز هم میشود، از او قهرمانی خواستهاند و او موفق شد. اما بردهای یک بر صفر و کلینشیتها و اینکه از هر فرصتی بهترین بهره را بردند، به معنای آن بود که این اتفاق تکرار نمیشود.
الزام قهرمانی
حالا قهرمانی الزام شده در هر جامی. 8 امتیاز با صدر جدول فاصله دارند و کسی به توانایی این تیم برای بردن لیگ قهرمانان باور ندارد، هدفشان هم صعود از مرحله گروهی تعریف شده بود. بنابراین جام حذفی تنها راهی است که ژاوی میتواند ادامه دهد و نیم ساعت بعد از بازی در سالامانکا این هم میتوانست به پایانی زودرس مبتلا شود. اینکه درباره رفتن از او سؤال میشود، نشان از فشار و تردید و اختلاف دارد و ممکن است بدون حتی یک کلمه شکایت از بارسلونا جدا شود.
ژاوی چهره باشگاه شده و مجبور است هفتهای چهار بار حرف بزند، سخنگوی باشگاهی شده که مشکلاتش تمامشدنی نیست و در بیشتر آنها کاری از او بر نمیآید، از چیزهایی حرف میزند که واقعاً ربطی به او ندارد. ژاوی راجع به مسائل زیادی صحبت میکند که خیلیهایشان متقاعدکننده نیست. گاهی بهانه میگیرد، از کیفیت زمین میگوید و گاهی واقعاً حق دارد، از فشار رسانهها و اینکه بازیکنان هم در برابرش مصون نیستند.
ضعف کلی
بعضیها کارشان را درست انجام نمیدهند و گاهی گله دارد از اینکه تیمش روح ندارد. یک روز میگوید بارسلونا نمیتواند از فرصتهای زیاد گلزنی به خوبی استفاده کند و چند روز بعد دفاع را مشکل تیم میداند. گفت مصدومیت گاوی مثل خنجری در قلب بود و اشتباه نگفت. از نداشتن شور و اشتیاق، اشتباهات احمقانه و استرس بالا شاکی است.
بعضی از بازیکنان کیلومترها با سطح قبلیشان فاصله دارند، روبرت لواندوفسکی، ژول کونده، آلخاندرو بالده و رونالد آرائوخو. علاوه بر گاوی، پدری و مارک آندره تر اشتگن هم مصدوم هستند. ژوائو فلیکس پرفراز و نشیب است. جانشین سرخیو بوسکتس، اوریول رومئو بود اما نبود. فرانکی دیونگ شاید تنها بازیکن باثبات تیم بوده، همان که میخواستند بفروشند.
در حال ساخت؟ تا کی!
ژاوی این تیم را در حال ساخت توصیف کرد، تا حدی درست است اما تا کی میشود این را گفت؟ وقتی تیمی از سال قبل بدتر شده، میتوان گفت؟ در دو سالی که ژاوی آمده بارسلونا 17 بازیکن خریده با 256 میلیون یورو. بعضی معاملهها خوب بوده، ایلکای گوندوگان و اینگو مارتینس که بازیکن آزاد بودند اما بیشتر یا راهحل کوتاه مدت بودند یا به عنوان بخشی از فرایندی آمدند که مورد نظر مربی نبود.
از 17 بازیکنی که در دو بازی سوپرجام سال قبل بازی کرده بودند، 11 تا در سوپرجام این فصل اصلاً در بارسلونا نبودند. ژاوی میگوید باشگاه در یکی از سختترین دورانهای اقتصادی تاریخ خود قرار دارد و این هم درست بود.
اما یکی از حرفهای عجیب او این است که بارسلونا خوب بازی کرده و تقریباً بعد از هر بازی میگوید و البته شواهد زیادی برای تأیید آن وجود ندارد. قبل از فینال سوپرجام از یوهان کرویف و قدرت الهامبخشیاش گفت، از DNA بارسا حرف زد. او نظریهپرداز بزرگی است اما تیمش را ببینید و اثری از آن نخواهید یافت. مربی اونیونیستاس از ژاوی تعریف کرد که به تیمش احترام گذاشته: «او نشان داد میداند ما چه تیمی هستیم» اما اینکه بارسلونا چه تیمی است، سؤال دیگری محسوب میشود.
هفته قبل خوان لاپورتا رئیس باشگاه دیداری علنی با بازیکنان داشت و از اتحاد و فعالیت و خوشبینی بین بازیکنان گفت اما آنها بیشتر شبیه دانشآموزانی بودند که به خاطر آمدن بازرس به کلاس مرتب شده بودند و نقش معلم کمرنگ شده بود و زندگی بعد از آن دوباره همان شد. مقابل اونیونیستاس گل خوردند و این به اندازه کافی بد است اما دیگر کسی حتی شگفتزده هم نمیشود.