این قصه چه زمانی به پایان میرسد آقای گلمحمدی؟
بمان و بجنگ
سمیه مهدیپور
روزنامه نگار
یحیی گلمحمدی واژه استعفا را در فوتبال ایران به یک واژه لوث تبدیل کرده. اینکه هرگاه شما به بنبست بخورید، رفتن را انتخاب کنید، باعث میشود تا شاید دیگر رفتن شما باورپذیر نباشد.
یحیی گلمحمدی برای بار هفتم در 4 سال اخیر استعفا کرد؛ اولین چیزی که همه آن را مطرح م کردند این بود که آیا این بار رفتن یحیی گلمحمدی را باور کنیم؟
اینکه آیا واقعاً استعفای این بار یحیی گلمحمدی جدی بود یا نه، یک بحث است و اینکه کسی استعفاهای او را دیگر جدی نمیگیرد یک بحث دیگر! مقصر کیست؟ بدون شک خود یحیی گلمحمدی!
او بار دیگر نزدیک فصل تعطیلات، هوای رفتن کرد. استعفا و خداحافظی در نشست خبری و اعلام اینکه خواستههایش برآورده نشده، آن هم در حالی که مدیران پرسپولیس مدعی شدند یحیی روز قبل بازی لیست نقل و انتقالات را هم داده و استعفای ناگهانیاش، موجب تعجب آنها شده است!
هرچه هست یحیی استعفا کرد و باشگاه پرسپولیس هم مخالفت. آقای گلمحمدی، به جای استعفا یاد بگیر بمانی و بجنگی. این استعفاها فقط و فقط بین هواداران و شما فاصله میاندازند. دیگر کسی این قهر و نازها و این استعفاها را باور نمیکند. اینکه وقتی شرایط سخت میشود، ناگهان زیر میز بازی بزنی و همه چیز را رها کنی و تهدید به رفتن، رفتار کودکانهای است که دیگر خریداری ندارد.
برای رسیدن به هدف باید ماند، جنگید و جان کند تا به رستگاری رسید. موفقیت هیچگاه بدون جنگیدن به دست نمیآید. قهر و استعفا برای افزاد ضعیف است و تیمی به بزرگی پرسپولیس جای آدمهای ضعیف نیست. گلمحمدی باید ثابت کند که شایستگی حضور روی نیمکت پرسپولیس را دارد و این شایستگی فقط با جام محاسبه نمیشود. شایستگی یک پکیج از مجموعه عوامل و تواناییهاست؛ حضور، ایستادگی و خم نشدن به وقت مشکلات و سختیها. آنچه یحیی گلمحمدی ثابت کرده آن را ندارد.