افت قابل پیشبینی ناپولی بعد از یک قهرمانی باشکوه
هوشیاری به موقع اسپالتی
محسن ذاکری
روزنامه نگار
جدایی لوچانو اسپالتی از ناپولی بعد از قهرمانی فوقالعاده فصل قبل دلیل داشت و در این فصل به چشم آمد ابتدا زیر نظر رودی گارسیا و بعد والتر ماتزاری. آشکار بود که در آن فصل جادویی همه چیز سر جایش قرار گرفت و سقوط بعد از آن، اجتنابناپذیر بود. اسپالتی مصاحبههای زیادی کرد در توضیح تصمیمش، اینکه تمام توانش را گذاشته و انرژیاش تمام شده اما دلیل اصلی این بود که «تیم بهتر از این نمیشود و باید در اوج خداحافظی کرد».
بنابراین عجیب است که خیلیها آئورلیو دلورنتیس را به خاطر ویران کردن این پروژه در شش ماه سرزنش میکنند. رئیس ناپولی اشتباهات زیادی دارد مثل اشاره به رفتن امثال لورنزو اینسینیه و دریس مرتنز که به اندازه انتصاب گارسیا به عنوان جانشین اسپالتی بد بود. بزرگترین نگرانی از این بود که دلورنتیس با فروش ستارههای تأثیرگذار خود برای سود بیشتر تیم را از بین ببرد اما تنها جداشده از تیم، کیم مین جائه بود که در قراردادش بند فسخ بود. مقاومت در برابر پیشنهاد خرید ویکتور اوسیمن و خویچا کواراتسخلیا باید تحسین شود چون قیمت بازیکن گرجی بعد از آن که مدافعان متوجه شدند تنها مهارتش حرکت عرضی و شوت با پای راست است، بشدت افت کرده. معلوم نیست چرا مربیها با او حرف نمیزنند که توانایی ضربه زدن با دو پا ویژگی نادر و باارزش او است و میتواند از آن بهتر استفاده کند.
کواراتسخلیا نمونه آشکاری است از دلیل افت ناامیدکننده ناپولی در این فصل. او درخشش خیرهکنندهای داشت اما استمرار پیدا نکرد. در لیگ تاکتیکی ایتالیا، بااستعدادترین ستارهها مورد مطالعه قرار میگیرند تا خنثی شوند. اوسیمن هم مثل قبل مؤثر نیست چون با نفرات بیشتری کنترل میشود و دچار مصدومیتی بیسابقه شده. این قابل پیشبینی بود. اگر اسپالتی میماند هم ناپولی نمیتوانست آن نتایج را تکرار کند و حالا مشخص است که برای قرارگرفتن در میان چهار تیم بالای جدول هم کار بسیار سختی در پیش دارند. فصل قبل همه چیز بر وفق مرادشان بود و نمیگوییم اسکودتو یک اتفاق عجیب بود اما وقتی تیمی بیش از 30 سال آن را نمیبرد و پر از بازیکنانی است که هیچ کدام چیزی نبردهاند، این موفقیت نمیتواند پایدار باشد. نه اینکه درست مثل قهرمانی لسترسیتی در لیگ برتر باشد اما نباید فراموش کنیم ناپولی بعد از روزهای حضور دیگو آرماندو مارادونا هرگز به چنین موفقیتی نرسیده بود. مثل لستر کلودیو رانیری، هم بازیکنان برای موفقیت تیم متحد شده بودند و تیمهای دنبالکننده هم به جان یکدیگر افتادند تا برتری غیرقابل جبرانی برای ناپولی شکل بگیرد. آنها در دو ماه اخیر افت را شروع کرده بودند، نمونهاش باخت به میلان در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان و اینکه کواراتسخلیا آخرین گلش را در اسفند به ثمر رساند. بنابراین به آسانی میتوان گارسیا، ماتزاری یا دلورنتیس را به خاطر پایین آمدن استاندارد تیم مقصر دانست اما از ابتدا هم قرار بود فصل سختی پیش روی ناپولی باشد. هیچ چیز از آن قهرمانی باشکوه فراتر نمیرفت و حاصلش این فصل غمانگیز است. اسپالتی این را میدانست و با هوشیاری به موقع از تیم جدا شد.