صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • فوتبال ایران
  • ورزش جهان
  • منهای فوتبال
  • استقلال
  • پرسپولیس
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و چهارصد و هفتاد و سه - ۲۷ آذر ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و چهارصد و هفتاد و سه - ۲۷ آذر ۱۴۰۲ - صفحه ۶

دوست دارم کنار قهرمانی مادر شوم

فصیحی: هیچ کس اندازه خودم دلسوزم نیست

خیلی‌ها بعد از مدال برنز 100 متر آسیا، به مدال او در بازی‌های آسیایی خوشبین شدند. حتی خودش. اما خیلی زود حذف شد. همان دور مقدماتی. اتفاقی که خودش هم از آن شوکه شد. او هنوز در حال بررسی این اتفاق است. می‌خواهد بداند چرا؛ تا در مسابقات دیگر تکرار نشود. حرف از فرزانه فصیحی دونده 100 متر است که این روزها، طبق برنامه چند سال اخیر، دو، سه ماهی است که در صربستان اردو زده است. دونده 100 متر می‌خواهد باز هم دویدن در المپیک را تجربه کند. با او دو ساعتی گپ زدیم. از همه چیز، دویدن، ازدواجش، رویاها و هر چیزی که برایش مهم است. حرف‌های دختر دونده سرعت ایران را بخوانید:

مهری رنجبر

روزنامه نگار

همه می‌گفتند رکوردزنی غیرممکن است
 اهدافم رویایی بود اما مسیرش نه

ایگورکولاکوویچ کمک کرد
اردوی صربستان ریسک عجیبی بود

دوومیدانی ریاضت است نه ورزش
دلم می‌خواهد دوباره در المپیک بدوم

آفتاب تنها کمپ دوومیدانی است
 من فکر می‌کردم جایی که شما تمرین می‌کنید، شیک است. از تمرین در اینجا راضی هستی؟
اینجا تنها جایی است که ما داریم. کمپ دوومیدانی در ایران. اینجا سالن بدنسازی است و کنارش سالن سرپوشیده و پیست فضای باز 400 متر. در واقع تنها مجموعه دوومیدانی برای زنان و مردان ایران است.
 یعنی در مجموعه آزادی جایی برای تمرین شما با شرایط بهتر نیست؟
تارتان پیست دوومیدانی استادیوم 100 هزار نفری آزادی را رنگ کرده‌اند. وقتی تارتان رنگ می‌شود، میخ کفش‌های ما فرو نمی‌رود و روی آن می‌شکند. به همین خاطر قابل استفاده نیست.
 اینجا تمرین دو هم می‌کنی یا فقط بدنسازی است؟
اینجا بدنسازی می‌کنیم و کنارش سالنی است که اگر هوا سرد باشد و بارانی، برای تمرین زمستانی آنجا تمرین می‌کنیم و در هوای گرم بیرون در پیست و فضای آزاد.
  از شرایط راضی هستی؟
شما فکر کنید در 4 سال اخیر دوومیدانی 7 مدیر عوض کرده. می‌دانید این یعنی چی؟ یعنی هیچ برنامه‌ریزی، چشم‌انداز، حمایت و آینده‌ای وجود نداشته و ندارد. همه چیز موقتی و باری به هر جهت پیش می‌رود. به نظر من هیچ کس نمی‌تواند در 6 ماه چیزی را درست کند ولی قطعاً در 6 ماه خیلی چیزها می‌تواند خراب شود. حالا شما فکر کنید دوومیدانی چه وضعیتی را تحمل می‌کند.
  این به شما هم لطمه زده؟
جالب است که من تاریخی‌ترین مدال‌ها، نتایج و سهمیه‌ها را این مدت گرفته‌ام. خیلی از آنها برای اولین بار در تاریخ ایران بوده است. این ارزش کارم را نشان می‌دهد که در بدترین و اسفناک‌ترین دوران این نتایج به دست آمده و خودم بودم و خودم. من هم مسابقات کشورهای اسلامی، هم داخل سالن آسیا هم فضای باز آسیا تک مدال‌آور بانوان بودم. در مسابقات داخل سالن که تک مدال‌آور کل تیم بودم و این نشان می‌دهد این شرایط چقدر آسیب‌زننده است و ما فقط توانستیم از خودمان محافظت کنیم.
  خیلی‌ها از تو در بازی‌های آسیایی توقع داشتند اما چه اتفاقی افتاد که نشد به چیزی که می‌خواهی برسی؟
شاید باورتان نشود اما ما هنوز هم داریم در مورد دلایل آن اتفاق بحث و بررسی می‌کنیم. متأسفانه نیم ساعت بعد از مسابقه عده‌ای که حتی یک جلسه تمرین من را از نزدیک ندیده‌اند یا اصلاً به دو سرعت هیچ اشرافی ندارند یا حتی یک سؤال در مورد سیستم کاری‌ام نپرسیده‌اند، خیلی راحت اظهار نظر می‌کردند و می‌گفتند فلان دلیل باعث شد، در حالی که هیچ کس به اندازه خودم، دلسوز من نیست. همیشه دنبال دلایلی درست و علمی بودم که دیگر اتفاق نیفتد. اینکه آنقدر هم طول کشید دلایل بسیار زیادی داشت که بخشی از آن به خودم برمی‌‌گشت و بخشی هم دست خودم نبود اما تجربه خوبی بود که متأسفانه باید بگویم خیلی خیلی گران برایم تمام شد. مدت‌ها از نظر روحی و جسمی شرایط بدی داشتم اما خوشبختانه خودم را به بهترین شکل بازیابی کردم و آماده ادامه راه هستم.
 اما یک اتفاق خوب افتاد و تو به نمایندگی از کمیسیون ورزشکاران کمیته ملی المپیک ایران در جلسه و‌بیناری با باخ شرکت کردی، فضای جلسه چطور بود و چه مسائلی مطرح شد؟ چقدر مسائلی که مطرح شد کاربردی بود؟
بله نمایندگان کشورها در جلسه با توماس باخ رئیس کمیته بین‌المللی المپیک درباره مسائل مختلف المپیک صحبت کردند. مسائلی مثل محیط زیست، رفت و آمد شهری، ورزشکاران دوپینگی، تعیین تکلیف ورزشکاران روسیه، نحوه برگزاری مسابقات، افتتاحیه و... مورد بررسی قرار گرفت. خیلی خوب بود و خوشحالم که من هم جزئی از آن جمع بودم.
  برای تمرینات باز به صربستان رفتی، با حمایت و کمک فدراسیون رفتی یا شخصی؟ چون مدیر تیم‌های ملی گفته بود که از اردوهای خارجی خبری نیست.
در سال‌های اخیر من هیچ وقت با حمایت ارگان خاصی به اردو نرفتم که این بار استثنا باشد. هر سال روال همین بوده. از اول سال تا حالا فدراسیون 3 مدیر عوض کرده که یک مدیر دیگر هم در راه است. چطور می‌شود برای ورزشکار یک برنامه‌ریزی یا حمایت کرد؟ متأسفانه فصل سرما در تهران شرایط تمرین خیلی سخت است و من سعی می‌کنم شرایط مساعدتری برای تمرین مهیا کنم. آلودگی هوا و ترافیک همیشگی که روال ثابت است، خود مجموعه آفتاب هم جای مناسبی برای تمرینات نیست. نور سالن، سرما، وسایل تمرینی مستهلک از یک طرف و از طرف دیگر مربی‌ آقا نمی‌تواند ورزشکار را تمرین دهد که مشکل خیلی بزرگی است.
  از فصل قبل راضی بودی؟
تقریباً به جز یک مورد به همه اهدافی که داشتم رسیدم. طلای 60 متر آسیا، نقره 100 متر آسیا و سهمیه قهرمانی جهان اتفاقاتی بود که شاید در 10 سال باید برای من می‌افتاد اما در یک سال همه آنها را به دست آوردم و به نظرم فوق‌العاده بود.
 
بعد از ازدواج حرفه‌ای‌‌تر شدم
 زندگی با یک خبرنگار چطور است؟
عالی (با خنده).
 عالی؟
عالی به دور از تنش، حاشیه و خیلی خوب و آگاهانه.
 زندگی که به دور از تنش و حاشیه نمی‌تواند باشد. زندگی ما پر از حاشیه است.
حاشیه وجود دارد، اما اینکه به آن پر و بال بدهیم و دامن بزنیم به خودمان بستگی دارد. من در این چند سال خیلی آرام شده‌ام. قبلاً خیلی جنجالی بودم، ولی حالا آرامش را ترجیح می‌دهم.
  همسرت مدیر برنامه‌هایت هم هست نه؟
امیر حالا برای من مربی، مدیر برنامه‌، همسر و همدل است.
 چطور با هم آشنا شدید؟
من وقتی رکورد ایران را زدم، امیر را شناختم. امیر در سایت ورزش 3 کار می‌کرد اما کارش این نبود. آن روز خبرنگاری که قرار بود از من مصاحبه بگیرد، نیامد و امیر کار او را انجام داد که جرقه آشنایی ما با هم زده شد.
 معمولاً برای ازدواج رسم و رسوماتی هست. خانواده شما در خواستگاری سختگیری نکردند؟
امیر در مسابقات داخل سالن قهرمانی آسیا 2018 مسئول برگزاری بود و خانواده‌ام آنجا با او آشنا شدند. من آنجا امیر را به پدرم معرفی کردم، آن موقع از او مشاوره می‌گرفتم و یک سال همکار بودیم و حرفی از ازدواج نبود. ولی خیلی زود پیشنهاد ازدواج داد که من سرم شلوغ بود و به خاطر اینکه ساکن اصفهان بودیم، فکر نمی‌کردم پدرم به دلیل وابستگی‌اش اجازه بدهد من راه دور یا به شهر دیگری بروم. از آنجا که اگر اتفاقی قرار است بیفتد همه شرایط جفت و جور می‌شود، پدرم وقتی او را در مراسم خواستگاری دید، گفت من خوشم آمده، پسر خوبی است اما تصمیم با خودت است.
 یعنی هیچ سختگیری برای خانه یا ماشین نکرد؟
پدر من خیلی سختگیر بود و همیشه فکر می‌کردم خیلی بابت این مسائل و مهریه سختگیری کند تا حدی که این قضیه به سرانجام نرسد، اما او برگه را سفید امضا کرد و گفت هرچه می‌خواهید بنویسید.
 پس همه چیز خوب پیش رفت.
خیلی فراتر از چیزی که فکر می‌کردم. من آن موقع دوومیدانی را کنار گذاشته بودم و 8 ماهی در فیتنس مربیگری می‌کردم. ولی با آمدن امیر دوومیدانی به زندگی‌ام برگشت.
  تو قبل از ازدواج دونده بهتری بودی یا بعد از ازدواج؟
من بعد از ازدواج دونده حرفه‌ای‌تری شدم. هرچند قبل از آن هم ورزشکار خوبی بودم و خیلی مسائل را رعایت می‌کردم. ولی بعد از ازدواج به خاطر شرایط حرفه‌ای‌تر،  بیشتر حرفه‌ای شدم.
 معمولاً ورزشکاران زن بعد از ازدواج افت می‌کنند، دلیل پیشرفت تو چه بود؟
این هم شانس من بود که بعد از ازدواج پیشرفت کردم. این تصمیمی بود که ما برای زندگی‌مان گرفتیم. یعنی جزو تصمیمات زندگی‌مان بود. فکر می‌کردیم باید این اتفاق بیفتد چرا که اگر ورزش من تمام می‌شد، شاید هزاران حسرت به همراه داشت که در زندگی شخصی‌مان تأثیر می‌گذاشت. شاید یکی از دلایل این بود که نمی‌خواستیم آن تأثیرات منفی در زندگی‌مان اتفاق بیفتد.
  تا به حال در زندگی چالش نداشتید؟
چالش زیاد داشتیم. زندگی همیشه رویایی نیست. اهداف ما آرزو و رویا بود. اما مسیرش رویایی نبود و راه خیلی سختی داشتیم.
  پیش آمده با هم دعوا کنید؟
خیلی زیاد. همیشه نه. اما حالا که کارمان به هم گره خورده است. امیر علاوه بر اینکه همسرم است هم مربی من است و هم مدیر برنامه‌هایم. من بعضی مواقع توقع دارم درک شوم اما امیر در نقش مربی سختگیری می‌کند. من آنجا ناراحت می‌شوم و می‌گویم باید مرا درک کنی اما او می‌گوید من آنجا مربی‌ات بودم. این مرز خیلی باریک و سخت است.
  قهر چی؟
آره خب زندگی مشترک است. البته ما سعی می‌کنیم با هم حرف بزنیم. حتی اگر قهر باشیم، موقع تمرین شرایط عوض می‌شود. سر تمرین اصلاً از زندگی مشترک جدا می‌شویم. یک مدل دیگری می‌شویم. حتی قهر باشیم، قبل از تمرین می‌گوییم حالا تمرین است و درباره برنامه صحبت می‌کنیم، بعد از تمرین دوباره به روال قبل برمی‌گردیم.
  تصور تو از زندگی مشترک قبل از ازدواج با امیر چه بود؟ حالا شرایط همانی است که خودت فکر می‌کردی؟
من فکر می‌کردم وقتی بروم تهران، دختری که خانواده‌اش اصفهان است تنها می‌ماند و امیر صبح می‌رود و شب می‌آید. اما خدا را شکر همه چیز برعکس شد. امیر خانواده پر جمعیت دارد که من عاشق آنها هستم اصلاً تنها نیستم. از طرف دیگر من و امیر همکار شدیم و شبانه‌روز پیش هم هستیم. اما راهی پیدا می‌کنیم تا از هم فاصله بگیریم اما نمی‌توانیم.
 اول زندگی خانه نداشتید و مستأجر بودید؟
بله. هنوز هم مستأجر هستیم.
 
 من نیاز به تغییر داشتم
  چرا دوومیدانی را کنار گذاشته بودی؟
به خاطر شرایط، من 8 سال قهرمان ایران بودم ولی روی یک خط صاف مانده بودم، بدون هیچ تغییری. اعزام به مسابقه نداشتیم و نتایج هم نتیجه مد نظرم نبود به همین دلیل کنار گذاشتم.
 یعنی به خاطر وضعیت فدراسیون شما در جا می‌زدی یا نتیجه خوب نمی‌گرفتی؟
من نیاز به تغییر داشتم، چرا که بدنم با تمرینات سازگار شده بود. بدن وقتی تغییری نباشد، با تمرینات سازگار می‌شود و به تمرینات جواب نمی‌دهد. من هم نیاز به تغییر داشتم حتی تغییر جوی، مکانی. ولی نمی‌خواستم آن قبلی‌ها را تکرار کنم. خودم هم دلم نمی‌خواست. من نمی‌خواستم در پیست همیشگی اصفهان تمرین کنم. ما پیست سرپوشیده نداشتیم، حتی در زمستان‌ها و هوای آلوده هم در فضای باز تمرین می‌کردیم و مصدوم می‌شدیم. همه چیز دست به دست هم داده بود تا من دلزده شوم. هر چند من یکی از بهترین مربیان ایرانی را داشتم، آقای مسعود رحمانی که خیلی به من کمک کرد. اما من به تغییر نیاز داشتم.
 
کولاکوویچ کمکم کرد
  استارت پیشرفت تو بعد از ازدواج از کجا خورد؟
امیر آن موقع مدیر روابط عمومی فدراسیون والیبال بود و ما با ایگور کولاکوویچ سرمربی تیم ملی والیبال ارتباط خانوادگی داشتیم. او یک روز سراغ مرا گرفته بود که امیر گفته بود کنار گذاشته، ایگور پرسیده بود چرا با این سن کم؟ امیر هم توضیح داده بود بابت امکانات کم و نبود پیست. او هم گفته بود من کمک کنم، دوباره ادامه می‌دهد؟ با موافقت امیر، یک مربی به من معرفی کرد و بعد رفتیم صربستان.
 در صربستان چه چیزهایی فرق کرد؟
اول شرایط جوی و امکانات خیلی تأثیر داشت. وقتی فضا خیلی مثبت بود، تنش کم بود و همه آرام و دور از حاشیه. همه چیز حتی تمرین و سازماندهی، روی نظم بود. انگار همه چیز روی روال انجام می‌شد اما ما اینجا همه کار را خودمان انجام می‌دهیم. ما یک مشکلی داشتیم که خودمان باید برنامه‌ها را تنظیم می‌کردیم. اما در صربستان همه چیز فراهم بود.
 
رویاپردازی ما خیلی قوی بود
  سفر به صربستان پول می‌خواهد. شما اول زندگی‌تان تصمیم به رفتن گرفتید، سفر به خارج حداقل بودجه‌ای را می‌خواهد، آیا آن قدر وضعیت مالی شما خوب بود؟
به نظرم هیجان جوانی هم بود. نمی‌گویم حالا پیر شده‌ایم(با خنده) اما آن موقع ما خیلی عجیب غریب رفتیم، بدون هیچ چیز. با امیر صحبت می‌کردیم که اگر به عقب برگردیم شاید این کار را نکنیم. چرا که ریسک عجیبی بود و هیجان خیلی جالبی. ما پولی هم نداشتیم. اگر الان بود جرأت چنین کاری را نداشتیم. کار خیلی عجیبی کردیم.
 کله شقی بود یا رویاپردازی؟
رویاپردازی خیلی قوی بود، کله شقی ما هم خیلی بیشتر از حالا بود.
 نتیجه‌اش خوب بود؟
من سه ماه بعد نتیجه‌اش را دیدم. سه ماه بعد رکورد ایران را زدم و ورودی قهرمانی جهان داخل سالن را برای اولین بار گرفتم. اصلاً نتایج خیلی فوق‌العاده بود. در حالی که ما قبل از رفتن با افراد فنی مشورت کردیم، تقریباً همه گفتند نروید. حتی یک نفر هم نگفت کار درست و خوبی است و بروید. در واقع هیچ کسی این راه را نرفته و امتحان نکرده بود، به همین دلیل کسی نمی‌دانست و همه می‌گفتند این رکوردی که می‌خواهی غیرممکن است.
 رکورد را مشخص کرده بودی؟
رکورد مشخص بود، ورودی داخل سالن جهان بود. رکورد 7 ثانیه و 30 صدم ثانیه در سایت فدراسیون جهانی نوشته شده بود که من رکوردم 7 ثانیه و 35 صدم ثانیه در سال 95 بود. همه گفتند این کار اشتباه و غیر ممکن است و نکنید و به آن نمی‌رسید. اگر قرار به رسیدن بود، قبلاً رسیده بودند. اول زندگی شماست و سرمایه کوچکی هم دارید روی این مسأله سرمایه‌گذاری نکنید.
  چرا اصرار به غیرممکن داشتید؟
چون رکورد خفنی بود. در ایران کسی به آن نزدیک نشده بود.
  چرا وقتی همه گفتند نه، شما خلاف آن رفتید؟
ما از همان اول گفتیم برویم که نشود.
 برویم و نشود، سرمایه‌مان هم به باد برود، بعد از آن چی؟
حسرتش به دلمان نماند. بگوییم رفتیم و نشد.
  برگشت با هیچ ‌چیز؟
خب جوان بودیم، کار می‌کردیم و سرمایه برمی‌گشت. من یادم است آن موقع وام ازدواج‌مان را گذاشتیم و با سرمایه جزئی رفتیم و قیمت یورو هم خیلی بالا نبود.
 در عوض چه چیزی به دست آوردی؟
در مقابل رویایم را واقعی کردم. رویایی که همه می‌گفتند شدنی نیست. همه می‌گفتند فکرش را هم نکنید. همه یعنی حتی خانواده‌هایمان. هر چند آنها خیلی بهتر بودند و فقط از روی دلسوزی می‌گفتند با این پول خانه بگیرید و... البته آنها هم می‌دانستند کار سخت است. ولی ما می‌خواستیم برویم.
 
رشته‌های خاص پول سازند
  از ورزش چقدر پول درآوردید؟
فقط رشته‌های خاص در ورزش ایران پول‌ساز هستند.
 مثلاً؟
فوتبال.
 فوتبال مردان؟
فوتبال مردان، البته من شنیده‌ام قرارداد فوتبال زنان هم نسبت به بقیه رشته‌ها خوب است. حالا با فوتبال و والیبال فکر کنم بشود کاری کرد.
 پس اگر در حوزه‌ای وارد شوی که پول نباشد، درست نیست.
عشق که منطق سرش نمی‌شود. ما را عشق به کارمان تا اینجا کشاند. اینکه چقدر از دوومیدانی درآمد داریم اصلاً مهم نبود. فقط عشق و عشق. امیر می‌گفت این کار را برای زندگی‌ام کرده‌ام و دوست ندارم در 45 سالگی زنی حسرت به دل داشته باشم. او دوست نداشت که زنان ورزشکار با ازدواج زندگی ورزشی‌شان تمام ‌شود. حرفش این بود که زنی شادتر داشته باشد و زندگی بهتر و آینده بهتر. نمی‌خواست حسرت کاری که دوست داشتم در دلم بماند.
 امیر همان اوایل از دوومیدانی چیزی نمی‌دانست. آیا می‌دانستی؟
من بار اول که با فرزانه صحبت کردم فرق دوی 100 متر و ماراتن را نمی‌دانستم. حتی وقتی بچه‌ها همان اول گرم می‌کنند را رقابتی می‌دانستم. خوشم می‌آمد که فرزانه اول شد. من تنها احسان حدادی را می‌شناختم. نمی‌دانستم فرزانه چه کار کرده؟
 پدر تو والیبالیست بوده و برادرت شیرجه‌ کار می‌کرد، چطور تو از دوومیدانی سر درآوردی؟
من خیلی اتفاقی به دوومیدانی آمدم. من قهرمان ژیمناستیک بودم و برنز موازنه را داشتم. من عاشق ورزش بویژه ژیمناستیک بودم.
 چرا ژیمناستیک؟ بابت اینکه مدارس اجبار کرده بودند؟
نه من خیلی شیطون بودم و خانواده‌ام می‌فرستادند در باشگاه انرژی‌ام را خالی کنم تا در خانه آرام باشم. مادر و پدرم هم شاغل بودند. مرا یکی از آنها به باشگاه کوچکی در نزدیکی خانه می‌بردند و من بچه‌های بالاتر از خودم را می‌دیدم که حتی حرکات بالا می‌زدند، همیشه می‌نشستم و با حسرت آنها را نگاه می‌کردم. با تماشای آنها توی رؤیا می‌رفتم و همانجا عاشق ژیمناستیک شدم. خیلی زود پیشرفت کردم و آنها را گرفتم و نزدیک به 5-6 سال قهرمان همه اسباب موازنه، خرک، پارالل و زمینی ژیمناستیک بودم.
 چرا ادامه ندادی و به دوومیدانی آمدی؟
من کم کم بزرگ می‌شدم و وزنم بالا می‌رفت و مربیان زن نمی‌توانستند به من کمک کنند که به هوا ببرم و بچرخانند. مسابقات برون مرزی نداشت و سقف آن تا حدی بود. من اتفاقی از طرف مدرسه مسابقه دو رفتم و آنجا خیلی رکوردم خوب شد و اول شدم که بعد از یک سال به سمت دوومیدانی رفتم. من اصلاً دوومیدانی را دوست نداشتم و تنها به خاطر علاقه‌ به معلمم مسابقه رفتم که بعد از مسابقه تماس گرفتند که رکوردت خیلی خوب بوده. تو نمی‌دانی چی هستی، ما می‌دانیم. اما من چون دوست نداشتنم بهانه می‌آوردم.
 
دوومیدانی ریاضت است
 دوومیدانی رشته خشک و خشنی است؟
رشته خشکی است و به قول امیر دوومیدانی ورزش نیست، ریاضت است. مثل رشته‌های تیمی نیست که اگر خسته‌ای و حوصله نداری بقیه جور تو را بکشند، فقط و فقط خودت هستی و تمرینات سنگین در سرما و گرما.
 این ریاضت چه چیزی دارد که تو را تا حالا کشیده؟
نمی دانم واقعاً. امیر چه دارد؟
امیر: خبرنگاری چی دارد؟ کلاً چی دارد؟
 ما هم اشتباهی آمدیم، اگر مثل دوستانم به جای خبرنگاری در بازار شاگردی و چرخی بودم حالا چند تا مغازه داشتم.
امیر: حالا بازاری‌ها راضی هستند؟
 بالاخره اوضاع مالی بهتری از من دارند.
امیر: رضایت مالی شاید داشته باشد. واقعیتش همه چیز رضایت مالی نیست.
 منظورم این است وقتی را که در این خبرنگاری گذاشتم اگر جای دیگر می‌گذاشتم، اتفاق دیگری می‌افتاد.
امیر: من معتقدم حالا هم برای شروع کار در بازار دیر نیست اما من و شما نمی‌رویم. من همیشه به فرزانه می‌گویم ما در حال سفر مثلا ًبه چالوس هستیم، درست است که پرتگاه هست، ترافیک، ریزش کوه و... است اما ما تا مرزن آباد آمدیم و دیگر نمی‌توانیم دور بزنیم. یا نباید می‌آمدیم یا باید تا انتها برویم. وقتی اول میدان کرج هستی و حال نداری بروی می‌توانی دور بزنی و جای دیگری می‌روی. اما وقتی رسیدی مرزن آباد دیگر نمی‌شود دور زد. تا آنجا رفتی هرکسی رد می‌شود برایت بوق می‌زند، بلد جاده هستی کمی دیگر بروی ته مسیر هستی.
  به چه رکوردی برسی امیدوار می‌شوی؟
فرزانه: برای خودمان قبل از شروع هر فصل هدف تعیین می‌کنیم. اگر به هدف رسیدیم یا نزدیک شدیم، به مرحله بعد می‌رسیم و اگر نرسیدیم در جا پروژه را تعطیل می‌کنیم.
امیر: دوسال قبل ما می‌خواستیم تمرینات را شروع کنیم. من سرفصل کارها را نوشتم. واقعیت این است اگر به اعداد مشخصی هر سال نرسیم، ادامه بی‌معنی است.
  امسال برای ورودی المپیک باید بدوی؟
فرزانه: دلم می‌خواهد که دوباره در المپیک بدوم. رنکینگ 56 نفر اول سهمیه می‌گیرند. ما باید در مسابقاتی که امتیاز بالایی دارد، امتیاز جمع کنیم. حالا من یک مسابقه با امتیاز دویده‌ام و بقیه مسابقات امتیاز نداشته‌اند. برنامه‌ریزی خوبی داریم و الان در جایگاه مناسبی قرار داریم. باید خیلی هوشمندانه و درست مسابقات را انتخاب کنیم و قدم به قدم پیش برویم.
 الان تو در رنکینگ چه رتبه‌ای داری؟
هنوز مسابقات فضای آزاد شروع نشده، رنکینگ‌ها مشخص نیست ولی جایگاه خوبی داریم و باید آنها را تثبیت کنیم.
 دلیل گریه تو و فریادهایت بعد از قهرمانی داخل سالن آسیا چه بود؟
کلاً من 5 سال بدنم را در اوج نگه داشتم. فکر کنید هر روز تمرین کنی تا برای خودت انگیزه جور کنی و ادامه بدهی خیلی سخت است. باید مدام انگیزه‌ها را عوض کنی، چرا که بعد از مدتی آن انگیزه با تو سازگار می‌شود. من پارسال انگیزه‌ام فقط به خاطر مردم بود و هیچ انگیزه دیگری مثل سال‌های قبل نداشتم. سال‌های قبل انگیزه‌ام رکورد و مدال بود، اگر پاداش باشد، پاداش بود. اما پارسال می‌خواستم کاری کنم تا مردم شاد شوند. من مدال طلای 60 متر زنان ایران در آسیا را برای اولین بار در تاریخ ورزش گرفتم. نشدنی‌ها را شدنی کردم. ما یاد گرفته‌ایم قبل از مسابقه به نتیجه فکر نکنیم، اصلاً اجازه نداریم. مربی‌ام با من این طور رفتار کرده که قبل از مسابقه حق ندارم به نتیجه فکر کنم. فقط و فقط باید راهم را خوب بروم، یعنی در تمرین خوب باشم. مهم راه و تلاش است و نتیجه دست من نیست. من سال قبل دو روز قبل از مسابقه داخل سالن شرایط سختی داشتم. یعنی من و امیر ترکیه بودیم، اما پروازهای ما برای قزاقستان جدا بود، به زلزله خوردم، من پرواز کردم و پرواز امیر چند ساعت بعد از من بود، که به خاطر زلزله کنسل شد و سه روز بعد آمد قزاقستان. من به خاطر فشار زیادی که تحمل کردم، حالم به لحاظ روحی بهم ریخته و خیلی خراب بود. طوری که وقتی امیر آمد گفت این طوری می‌خواهی مسابقه بدهی؟ این طوری نمی‌توانی سر خط بروی. فقط همان انگیزه مرا بلند کرد. یعنی هر جایی می‌رسیدیم، به هم می‌گفتیم مگر یادت نیست؟ مگر دست ندادیم؟ برای چه چیزی تلاش می‌کنیم؟ همان است که مرا سرپا می‌کند. همان موقع هم باز به نتیجه فکر نمی‌کردم، فقط قرار شد بروم مسابقه بدوم.
 من با دیدن کمربند فرزانه برایم سؤال پیش آمد که این کمربند سفارشی است؟
بله سفارشی است.
امیر: من چون والیبال بازی کردم، می‌دانم که بعضی رشته‌ها جوری هستند که اگر مثلاً اردوی تیم ملی یا تیم باشگاهی نباشد شما باز هم با دوستان سانس سالن کرایه می‌کنید و آن ورزش را برای تفریح انجام می‌دهید. ولی دوومیدانی واقعاً زجر است و تا مجبور نباشید، انجام نمی‌دهید. اینکه مثلاً جایی را اجاره کنی برای اینکه 100 کیلومتر بدوی. این کار حماقت است. در دوومیدانی خودت هستی و خودت. عملکردی است. اما در والیبال مثلاً بگویند سعید معروف خوب است یا بد، قابل بحث است، که البته بازیکن عالی هستند ایشان را مثال می‌گویم. یا رونالدو بهتر است یا مسی؟ ولی دوومیدانی رکوردی است. یک روز خوب تمرین نکنی یا بد باشی، هم‌تیمی نیست که جور تو را بکشد. همه کار هم همین است بدوی. فوتبال پست عوض می‌کند یا تمرین. یا حال نداری روی نیمکت می‌نشینی. محمود کشفی ناظر والیبال بود، یک بار به شوخی گفتم چیه 22 نفر دنبال توپ می‌دوند. گفت این خوب است، دونده‌ها دنبال چه می‌دوند؟ اما دوومیدانی بابت این ورزش مادر شده که عملکرد ورزشکار باید کامل باشد.

 یک مقدار از دستمزد مربی‌ام را دادم
 لباس تو چقدر در نتیجه‌ات تأثیر دارد؟
خیلی زیاد. منظورم همان صدم‌های ثانیه است که برای ما همان هم زیاد است. فکر کنید من در رطوبت 90 درجه توکیو، گرمای 45 درجه، رطوبت 90 درصد وقتی نمی‌توانستم آستینم را بالا بزنم. وقتی لباس‌های من از طوبت سنگین‌تر از بقیه می‌شود، فرق می‌کنم. وقتی زیر باران می‌دوم، مجبورم سر مسابقه لباس‌هایم را بچلانم تا وزنش کم شود، با بقیه فرق دارم.
 با همه این شرایط سخت برای چه چیزی ادامه می‌دهی؟
نمی دانم
 تو در مصاحبه‌ای گفته بودی که برای پرداخت دستمزد مربی‌ات خودت پول روی پاداشی که گرفتی، گذاشته‌ای، درسته؟
من 1700 یورو روی پاداشم گذاشتم و تازه یک مقدار از دستمزد مربی‌ام را دادم. من 5 سال است با مربی‌ام کار می‌کنم و هر دفعه تنها بخش کوچکی از دستمزدش را داده‌ام. او خیلی مرد است که تا به حال با من راه آمده است. حالا این مدل کار من یک جورایی به ضرر او است. او به خاطر همین شرایط حالا بیشتر به من مشاوره می‌دهد و مثل قبل نیست. به هر حال او هم کار خودش را دارد و درکی از این شرایط ندارد. حالا همه رقبای من در چین، نیجریه و آمریکا اردو زده‌اند. رقبایی که بعد از من یعنی دوم تا هشتم هستند. من چی، هیچی. هنوز نمی‌دانم چه برنامه‌ای دارم. به خاطر اینکه باید برایم تعیین کند فرزانه فصیحی تو برای مدال این تعداد اردو را می‌خواهی، این مربی، ریکاوری و ...

من طرفدار تیم ملی هستم
 تو بچه اصفهانی و طرفدار پرسپولیس؟
من؟ بابا تو را به خدا ولم کنید. یک بار یک بخش از مصاحبه مرا گذاشتند و بدبختم کردند. همه سپاهانی‌ها ریختند سرم. من اصلاً فوتبالی نیستم. در همان مصاحبه‌ام گفتم من فوتبالی نیستم.
 از فوتبال بدت می‌آید؟
من فقط تیم ملی در جام جهانی را دوست دارم.
 خیلی کلیشه‌ای است.
من واقعاً فوتبال را دوست ندارم.
  منظور من فوتبالیست‌های چمپیونزلیگ نیست.
من یکسری از فوتبالیست‌هایی که با آنها رفت و آمد داریم را دوست دارم اما اصلاً نمی‌دانم در چه تیمی بازی می‌کنند.
 پس این جمله تو نیست که گفتی فوتبال حق بقیه را می‌خورد؟
چرا هست. من خیلی مواقع گفتم.
 باور داری؟
حالا می‌بینم که فوتبال در همه دنیا فرق می‌کند.
 من می‌خواستم بگویم فوتبال در دنیا ورزش نیست و مثل سینما، تئاتر است.
می دانم فوتبال در دنیا صنعت است.
امیر: چند سال پیش ما با فرزانه برای قرارداد جایی رفتیم. آن باشگاه در چند رشته تیمداری می‌کرد. من به آنها گفتم، این مبلغ را بدهید، گفتند می‌دانید یعنی چه؟ مثلاً من گفتم یک میلیارد و آنها گفتند 300 میلیون تومان. گفتم شما بازیکن فوتبال می‌آوری، می‌گویی بعد از هر تمرین، پول مربی، ماساژور و کرایه زمین تمرین، را بده؟ یا پول ناهار و شام؟ حتی مسابقه می‌رود، می‌گویی پول بلیت بده یا ورودی مسابقه؟ تمام هزینه‌های دوومیدانی‌کار با خودش هست، همه هزینه‌ها. هیچ دستمزدی نمی‌گیرد و فقط از باشگاه برای تأمین مخارج مربی، کفش و لباس و این طور مسائل کمک می‌گیرد که معمولاً یک‌دهم آن هزینه‌ها هم تأمین نمی‌شود. فوتبال قابل مقایسه با هیچ رشته‌ای نیست اما مثلاً حق یک ورزشکار دوومیدانی که قهرمان آسیا هم هست این است که یک‌سوم بازیکن دسته دوم والیبال دستمزد بگیرد که هیچ دستاورد ملی و باشگاهی نداشته.
 من از یک نفر شنیدم فلانی شومن است. من تعجب کردم. یا بعضی‌ها می‌گویند فرزانه دونده 100 متر نیست. دونده سالنی است.
هر کس این حرف را می‌زند یا غرض دارد یا از دوومیدانی هیچ چیزی نمی‌داند. یک وقتی من رکورد 60 متر را زدم، یکسری گفتند فرزانه دونده سالن است و 60 متر. من رکورد 100 متر را زدم و مدال آن را گرفتم. من طلای 60 متر آسیا و نقره 100 متر آسیا را دارم، 2 مدالی که تا به حال کسی آن را به دست نیاورده. هم ورودی قهرمانی جهان فضای باز را داشتم و هم ورودی داخل سالن، باز هم اتفاقی که برای هیچ دونده رخ نداده. من هر وقت در رویدادی موفق می‌شوم، مردم به من لطف می‌کنند و دیده می‌شوم. خارج از آن، نه هیچ وقت از این کمپین‌های اینستاگرامی رفتم نه کار عجیب و غریبی کردم. کسانی شومن هستند که به واسطه اسم من می‌خواهند دیده شوند وگرنه من دغدغه دیده شدن را ندارم و به اندازه کافی دیده می‌شوم.
  تفاوت رکوردی دونده‌های زن و مرد به چه چیزی برمی‌گردد؟
دونده‌های زن و مرد به لحاظ بدنی با هم فرق دارند و به همین خاطر رکوردهای‌شان در کل دنیا با هم متفاوت است.
 خبرنگاران بیشتر درباره چه چیزی می‌پرسند؟
بیشتر مواقع سؤالات‌شان کلیشه‌ای است. چرا هیچ تغییری در سؤالات‌شان نمی‌دهند؟ دوست دارم از جزئیات بپرسند. اینکه از کجا شروع کردی، چند سال است می‌دوی، دوست‌ داری المپیک بروی؟ کسی نمی‌پرسد شب قبل از مسابقه و دو روز قبل از مسابقه به تو چه گذشت؟ چه مسیری را تا رکوردزنی طی کردی؟ از تجربه‌هایم نمی‌پرسند.

من ثابت کردم می شود
 تو در مرز 30-29 سالگی به جایی رسیدی. ممکن است 20 سال بعد دونده‌ای مدال بگیرد. به این مسائل فکر کردی؟
من بعد از همه بدبختی‌هایی که کشیدم راه را صاف می‌کنم برای بقیه. اول هم از لحاظ فکری، بچه‌های ما چقدر خودشان را دست کم گرفته‌اند. چقدر فکر می‌کردند نمی‌توانند، نمی‌شود. با رکوردهایی که ثبت کردم همه این تصورات را ترکاندم. من ثابت کردم می‌شود. حالا شرایط بازتر شده، حالا همه می‌گویند فرزانه رفت، پس می‌شود. انگیزه، تلاش و امید بچه‌ها هم بیشتر شده است.
  بعضی‌ها معتقدند از ورزشکاران بالای 30 سال نباید حمایت کرد یا سرمایه‌گذاری خاصی روی آنها نباید بشود.
هر کسی این را گفته کاملاً نا‌آگاه و ناشی بوده. شما قهرمانان المپیک و جهان در زنان را یک بررسی خیلی کوچک بکنید، سن قهرمانی در دوومیدانی را متوجه می‌شوید. بله اگر زندگی نا‌سالمی داشته باشید یا ورزش شما مبتنی بر دارو و دوپینگ باشد تا 25 سالگی هم نمی‌توان ادامه داد اما من بسیار اصولی، تمیز و حرفه‌ای ورزش می‌کنم و راهم را ادامه می‌دهم. این یک بحث است، بحث دیگر اینکه کدام حمایت یا سرمایه گذاری؟ من هر کاری کردم خودم کردم و در این راه فقط مردم همراه من بودند. الان بحث سر چیزی که وجود ندارد، است.
  این شرایط تو را خسته نمی‌کند؟
متأسفانه این موضوع برای من عادی شده. من از روزی که وارد دوومیدانی شدم، گفتند این فیزیک به درد سرعت نمی‌خورد، بعد قهرمان ایران شدم، گفتند نه فایده ندارد، رکوردهایت خوب نیست، رکورد 60 متر را شکستم، گفتند 60 فایده ندارد، رکورد 100 را شکستم، گفتند رکورد به درد نمی‌خورد اگر منجر به مدال نشود، مدال طلا و نقره آسیا را گرفتم حالا می‌گویند شده 30 سالت. من به دلیل اینکه جاهای مختلف خیلی تمرین کردم و شرایط ورزشکاران دیگر را دیدم خیلی زجر می‌کشم. شاید خیلی‌ها ندانند با یک ورزشکاری نه در سطح من بلکه بسیار سطح پایین چه طور رفتار می‌کنند آن وقت در ایران دنبال فرصتی هستند تا تو را حذف کنند. آن هم ورزشکاری مثل من که نه هزینه‌ای دارد نه حاشیه دارد و مدام هم برای آنها در حال رزومه‌سازی هست. واقعاً بعضی وقت‌ها از خودم می‌پرسم مشکل‌شان چیه؟ کاشکی من مدیر بودم و یک ورزشکار اینطوری داشتم بدون اینکه کاری برایش بکنم هر روز کارنامه مرا بهتر کند.
 تو اسپانسر داری؟
بله، الان شرکت داریا همراه از من حمایت می‌کند و همیشه ممنون آنها هستم. البته پیش از این پوما و آدیداس به من ایمیل زدند و خواستند اسپانسر من شوند. حتی با پوما تا مراحل خیلی خوبی هم پیش رفتیم، به توافق رسیدیم و قرار به پرداخت مالی شد که متوجه شدند به خاطر تحریم نمی‌توانند تبادلات مالی با ایران داشته باشند. کسی که مسئول این کار بود نمی‌دانست و با عذرخواهی زیاد گفت شما در لیست تحریم هستید و ما خبر نداشتیم، ما دوست داشتیم با شما کار کنیم و به این دلایل نمی‌توانیم. اسپانسرهای ایرانی هم دوست دارند دیده شوند اما ما پخش مستقیم نداریم و مسابقات دیده نمی‌شود. با این شرایط اسپانسر هم رغبتی برای سرمایه‌گذاری نشان نمی‌دهد.
  فرزانه فصیحی چه رؤیایی دارد؟
آنقدر به رویاهایم رنگ واقعیت دادم که رویاهایم را نزدیک می‌بینم. حالا نمی‌توانم بگویم رویایی دارم. دوست دارم در شرایط خوب تمرین کنم.

فعلا ورزش برایم اولویت اول است
 تا به حال فکر کردی به اینکه مادر شده و بچه‌دار شوی و زمانی که برای ورزش می‌گذاری، شرایط را برایت سخت و سخت‌تر می‌کند؟ به هر حال این هم بخشی از لذت زندگی است.
ما خیلی بچه دوست داریم. به آن فکر کردیم اما فعلاً شرایطش نیست. چون ورزش برایم مهم‌تر است. البته قهرمان جهان داریم به اسم شیلی آن فریزر که 35 ساله است و حالا که بچه‌اش 5 ساله شده دوباره شروع کرده.
  تو از شیلی فریزر اسم بردی که چند سال بعد از تولد فرزندش به تارتان برگشته، به نظرت فرزانه فصیحی هم می‌تواند چنین شرایطی را تجربه کند؟
شیلی فریزر در سن 31 سالگی بچه‌دار شد و اکنون فرزند 5-4 ساله دارد و حالا به تارتان برگشته و 4-3 سال اخیر همچنان قهرمان جهان است، حتی بعد از زایمان و بچه‌داری. من هم دوست دارم زمانی که بچه‌دار شدم و تصمیمم برای ماندن در ورزش حرفه‌ای جدی بود، همچنان ادامه دهم. ولی نمی‌دانم، فعلاً تصمیمی برای بچه‌دار شدن ندارم و هدفم فقط ورزش است.
 زندگی شما خیلی متفاوت از بقیه زندگی‌هاست. از این جور زندگی لذت می‌برید؟
فرزانه: با هم یک، دو، سه؛ بله (با خنده)!
امیر: اگر کسی به‌عنوان یک آدم عادی از بیرون نگاه کند زندگی غیرمنطقی‌ای است که با عقل جور درنمی‌آید. اگر کسی اینطور فکر کرده، فکرش درست بوده، چرا که زندگی ما شرایط خاصی دارد اما من خودم این زندگی را دوست دارم، علاقه‌مندم و عشق آن را دارم. من سال‌ها در حوزه دیگری کار کرده‌ام و از ورزش می‌دانم، از ارتباطات سر در‌می‌آورم، می‌توانم کار اجرایی کنم و سال‌ها زندگی ورزشی داشتم. ولی جایی پیش می‌آید که یک پروژه صفر تحویل می‌گیری در حالی که خودت هم صفر هستی، حالا باید پروژه را ببری جلو. پروژه‌ای که دغدغه شخصی‌ات می‌شود. مشکلات هم یکی دو تا نیست. بعضی مواقع هزینه ماهیانه زندگی ما 300 میلیون تومان می‌شود، تأمین مالی سخت می‌شود. چرا بیشتر دوومیدانی‌کاران نمی‌توانند در مسابقات بزرگ شرکت کنند؟ چون مسیر سختی دارند و دلسوزی هم نیست. فرزانه برای اولین بار قهرمانی جهان داخل سالن، قهرمانی جهان فضای باز و المپیک را تجربه کرد. اولین مدال طلای داخل سالن آسیا و مدال نقره 100 متر آسیا را گرفت. وقتی می‌گوییم برای اولین بار یعنی برای اولین بار هم کاری برایش انجام شده که ارزشمند است. حالا قابلیت بیزنس ندارد اما کم کم این قابلیت را هم پیدا می‌کند.

جستجو
آرشیو تاریخی