در حافظه موقت ذخیره شد...
وعدهای خوشبینانه بدون ضمانت اجرا
روزنامه نگار
امیر قلعهنویی مدعی شده اشتباهاتی را که 16 سال پیش در مرتبه اول زمامداریاش در تیم ملی مرتکب شد، در مقطع دوم حضورش که از هشت ماه پیش شروع شده، دیگر تکرار نخواهد کرد اما اینگونه ابراز اطمینانها درباره مسائلی که به آیندهای کاملاً ناشناخته تعلق دارد، همانند خانهسازی روی آب و دل بستن به سرنوشتی است که انسان هرگز در مورد آن احساس اطمینان نمیکند. قلعهنویی که در اواخر سال 2006 سرمربی ایران شد و در اواخر 2007 به خاطر ناکامی در جام ملتهای آسیا از سمتاش برکنار شد، در آن سالها البته تجربه کمتری در قیاس با امروز داشت ولی اینک هم که نه 45 ساله بلکه 62 ساله است، به گونهای عمل میکند که نمیتوان آن را مایه اطمینان صد درصد نامید. او البته رکوردی عالی را تا این مقطع از کارش به ثبت رسانده و تیم ملی را در 9 بازی از 10 مسابقهای که برگزار کرده، به پیروزی رسانده اما رکوردهای به ثبت رسیده فقط نشانگر دستاوردهای دیروزند و نه لزوماً بیانکننده آنچه فردا از راه میرسد و کیست که فردا را به درستی و به دقت از حالا دیده باشد و رویدادهایش را با ضمانت صد درصد حدس زده باشد. از قضا و به حکم تقدیر آینده کوتاهمدت ژنرال را باز هم دورهای دیگر از جام ملتهای آسیا رقم خواهد زد و اگر ایران یک بار دیگر در یک چهارم نهایی به دست کره جنوبی حذف شود (احتمال این رویارویی مکرر در مکرر این بار هم به حکم جدول زیاد است) فقط رودربایستی شدید و یا برخی عوامل دیگر که برای فوتبالدوستان نامشخص است، میتواند سران فدراسیون را از خلع مجدد ژنرال باز دارد. در 16 سالی که از خلع اولیه قلعهنویی تا ترسیم سرنوشت تازه او در آوردگاه قطر میگذرد، وی در تیمهای متعددی مصدر کار بوده است. او تا سال 1392 روال و ریتم فتح جامهایش را که سبب شده با پنج قهرمانی در لیگ برتر رکورددار باشد، استمرار بخشید اما 10 سال اخیر برای وی یک قحطی محض را به ارمغان آورده و در این مدت حتی یک جام هم نبرده است. در اسفند 1401 که فدراسیون فوتبال بعد از تأخیری فزونتر از حد و ناامیدکننده قلعهنویی را به جانشینی کارلوس کیروش برگزید، بیش از آن که به نظر برسد این گزینش براساس صلاحیت فنی و آمادگی ذهنی این مربی صورت پذیرفته و یک انتخاب اصلح بوده باشد، این برداشت وجود داشت که این اقدام از سر ناچاری انجام شده است. ناچاری از این جهت که جذب یک مربی خارجی تازه هم بسیار زمانبر بود و گران از آب درمیآمد و هم در میان سایر گزینههای داخلی احراز این سمت هیچ کس اطمینان و ضمانت بیشتری را در قیاس با ژنرال به ذهن فدراسیوننشینها متبادر نمیکرد. به قول معروف، انتخاب بین بد و بدتر بود. این توضیحات نشانه دیگری از این واقعیت است که تأکید ژنرال بر اشتباه نکردن تصور صرفی است که اگر هم درست از آب دربیاید، مبتنی بر اطلاعات دقیق و دادههای علمی جدید و شواهد سالهای موخر نیست و بیشتر یک وعده صرفاً خوشبینانه نشان میدهد. وعدهای که اگر هم اجرا نشود برای تیم ملی یک ضایعه عظیم بیسابقه را موجب نمیشود زیرا این تیم 47 سال است که جام ملتهای آسیا را نبرده و مربیانی بجز قلعهنویی هم در این نوار طولانی ناکامی شریک بودهاند. بنابراین چه باک از یک ناکامی احتمالی مجدد؟!